پرچمی همگانی برای فردای ایران
Sun 30 10 2022
س. حمیدی

پس از بهمن ماه ۱۳۵۷ بود که جمهوری اسلامی انقلاب مردم ایران را به نفع خویش مصادره کرد. به منظور پیشبرد چنین هدفی حتا خیلی عوامانه پرچم ایران را هم تغییر دادند. چنانکه در فضای رنگ سفید پرچم پیشین، نشان الله بر جایگاه شیر و خورشید قرار گرفت. اللهی به رنگ سرخ که انگار فقط خون و خونریزی چشمانش را دوره میکرد. بدون شک در سرخی رنگِ الله نیز از خواست باطنی بالادستیهای نظام جدید رمزگشایی میشد. چون الله میخواست به کمک منادیان مصادرهچی خویش بشتابد تا به پروژهی خونریزی ایشان سرعت بیشتری ببخشد. متاسفانه سرآخر هم همین شد. چراکه به اتکای همین الله بود که ظرف چهل و سه سال فضایی از خونریزی و کشتار برای شهروندان ایرانی فراهم دیدند. از سویی، الله همان خدای بیگانهای بود که سرزمین ایران را ظرف هزار و چهارصد سال در چنبرهی خویش داشت. ولی مردم همچنان در حافظهی تاریخی خود از آن برائت میجستند. بدون تردید نشاندن الله بر پرچم ایران امری دیکتاتور مآبانه بود که چندان هم با خواست عمومی شهروندان ایرانی سازگاری نداشت. امروز نیز مردم حق دارند که حذف همیشگی آن را از پرچم ایران هدف بگذارند.
گفته میشود که حکومت در شناسهی اللهِ پرچم خود، عبارت لااله الاالله را هم نشانهگذاری کرده است. این نیز خرافهای خودانگارانه است که هرگز با فرهنگ عمومی مردم ما سازگاری نداشت. جمهوری اسلامی در ردیف پایین رنگ سبز این پرچم، بیست و دو بار هم عبارت الله اکبر را نوشته است. چنین ماجرایی در ردیف بالای رنگ سرخ پرچم هم تکرار میگردد. شکی نیست که همراه با حذف نشان الله از فضای پرچم ایران، این الله اکبرها نیز کارکرد تاریخی خود را از دست خواهند داد.
با این همه، رنگ سبز در هر دو پرچم پیشین و پرچم کنونی ایران دوام آورده است. همگی به اشتراک رنگ سبز این دو پرچم را نمادی از دین اسلام میشناسند. با این حساب رنگ سبز هم باید برای همیشه از پرچم ایران رخت بربندد. چون حکومت سکولار آینده هرگز قرار نیست که بر نقشآفرینی احکام واپسگرایانهی دین اسلام در قانونهای دولتی اصرار بورزد. چنین رویکردی اکنون هم به منظور پرهیز از رخنهی شعارهای اسلامی در تظاهرات همگانی مردم به اجرا گذاشته میشود. ولی دم خروس نیروهای راست جامعه که به برآمدن طالع سنتهای حکومت پیشین دل باختهاند، در همینجا رو میشود. چون علیرغم ادعای خویش، به پرچمی عشق میورزند که رنگ سبز را بر بالای آن مینشانند.
اما جمهوری اسلامی بیاعتنا به خواست همگانی مردم تنها اهداف خودمانی بالادستیهای حکومت را به پیش میبرد. آنان با بالا بردن همین پرچمی که هرگز خواست شهروندان ایرانی را نمایندگی نمیکند، هشت سال جنگ خانمانسوز ایران و عراق را به اجرا گذاشتند. حتا با همین پرچم بود که به سرزمینهای همسایهی ایران پای نهادند. امروزه نمونههای فراوانی از همین پرچم وارفته در خاک سوریه، لبنان، یمن و عراق نیز بالا رفته است. حتا قرار است که در خاک اوکراین نیز روزی و روزگاری آن را بالا بکشند. در واقع، پرچم جمهوری اسلامی را با نفس تعرض و تجاوز به دیگر کشورها، آشنایی چهل و سه ساله است. اما نیروهای جمهوری اسلامی آنجا که لازم ببینند همین پرچم رسمی را هم در جایی از رفتار خویش به حساب نمیآورند. چنانکه گاه گاهی نمونههای فراوانی از پرچمهای سبز، سرخ یا مشکی نیز در بین هواداران ایشان ظاهر میشود که عبارتهای عاریتی بیگانه را در فضای آن نوشتهاند. آنوقت عبارتهایی همچون: یا حسین، یا ابوالفضل، الله اکبر و لااله الاالله را در میان آن طراحی میکنند تا نمونههایی کامل از عوامیگری را برای تودههای واپسماندهی جامعه به نمایش بگذارند.
سوای از این، نیروهای راست جامعهی ما از این نظر به پرچم پیشین عشق میورزند که شیری را به جای الله در میانهی رنگ سفید آن نقش کردهاند. آنان این شیر را نمایهای برای شاه و شاهپرستی خود میگیرند. بنا بر این، نقش و نگار شیر هم باید برای همیشه از فضای پرچم آیندهی ایران حذف گردد. مگر آنکه عدهای بخواهند از نو فرزندان شاهان کودتاچی یا فراری پیشین را به اریکهی قدرت بازگردانند. در عین حال، به دست همین شیری که قرار است روز و روزگاری دوباره قدرت پادشاهی را نمایندگی بکند، شمشیری را هم میسپارند. انگار ایران نیز عربستان سعودی یا برخی کشورهای دیگر عربی است که بخواهند در اینجا هم رقص شمشیر رئیس فلان قبیله را راه بیندازند. مردم نمیخواهند چنین شیر عامیانهای شمشیری را به دست بگیرد تا خون این و آن را بر زمین بریزند. همچنان که دوست ندارند تا کسی خون ایشان و یا هر انسان دیگری را بر زمین بریزد. موضوع انتقام و انتقامگیری قبیلهای و قومی و نمادهای خشونتآمیز باید برای همیشه از فضای فرهنگی کشور رخت بربندد. در نتیجه حذف نماد و نشانهی شیرِ شمشیر به دست هم از پرچم ایران ضرورت مییابد.
ناگفته نماند جدای از شمشیری که به دست شیر دادهاند، خورشیدی نیز بر پشت همین شیر دیده میشود. در واقع خواستهاند نمونهای خرافی از اختربینی ایرانیان را با مخاطب خود در میان بگذارند. چون چنین نقشی، نمایشی از صورت فلکی اسد را با بیننده در میان میگذارد که به ظاهر نیکبختی را برای صاحبانش به ارمغان خواهد آورد. بنا به گزارشهای تاریخی، به چنین پدیدهای از سعد ستارگان همیشه شاهان ایرانی ارج نهادهاند. مردم هم عوامانه بر پذیرش خرافی آن گردن میگذاشتند. اما از متفکران ایرانی کم نبودند افرادی همچون ناصرخسرو که از ترویج آن پرهیز میکردند تا به نقشآفرینی و گزینش آزادانهی انسان زمانه در زندگی خویش اصرار بورزند. پس با این حساب شکی باقی نمیماند که از این شیر و خورشید و شمشیر آن نیز کاری برای شهروندان ایران برنمیآید.
طرفداران حکومت شاه نیز به اتکای همین پرچم شیر و خورشید نشان بود که دستاندازی خود را به خاک ظفار یا بلوچستان پاکستان به پیش میبردند. حتا آنگاه که لازم شمرده میشد شعبان بیمخهای کودتاچی ضمن به دست گرفتن همین پرچم بر صفوف آزدایخواهی مردم یورش میبردند تا اهداف آشکار و پنهان کودتاچیان داخلی و خارجی را به پیش ببرند. رضا شاه نیز به اتکای همین پرچم ضمن دفاع از سیاستهای آلمان نازی با متفقین به مقابله برخاست. همچنان که نمونهای از این پرچم بر بالای زندان قصر رضاخان نیز خودنمایی میکرد. اما فرار او و پسرش از ایران دستمایهای برای ایشان فراهم میدید تا کارکرد موهوم همان پرچم خرافهآمیز را هم به فراموشی بسپارند. چون تنها فرار به خارج میتوانست ایشان را از محاکمه در دادگاهی مردمی وارهاند.
گفته شد که در فضای رنگ سفید پرچم فعلی شمشیری نیز خودنمایی میکند. بر این اساس، نقش نمادین صلحطلبی این پرچم هم رنگ میبازد. این رنگ سفید سپس نمونهای از کارکرد همان رنگ سرخ پایین پرچم را به اجرا میگذارد. رنگی که تنها هدف نامردمی خشونت و نظامیگیری را به پیش میبرد.
از مشروطه تا کنون هرگز در ایران حکومت ملیِ پایداری روی کار نبوده است. با همین رویکرد است که همواره پرچم رسمی از جانمایی خود به عنوان نمادی روشن برای مردمان ایران خارج میشد و به صورت نمادی ابزاری، فردی و اختصاصی برای این یا آن دیکتاتور درمیآمد. در طراحی و پرداخت تمامی این پرچمها نیز فقط ابواب جمعی همان دیکتاتورها بودند که نقش میآفریدند. اما پرچم فردای ایران را باید به اتکای نمایههایی روشن از باورهای مردمان امروزی طراحی کرد. طرحی که هرگز شناسههای خرافهآمیز گذشته در آن حضور نداشته باشند. چنین طرحی به حتم نمایشی از فدرالیسم و اتحاد عمل همهی شهروندان ایرانی را نشانه میگذارد. بدون آنکه هنجارهای خشونتبار قومگرایانه و نژادپرستانه بتوانند بر ساحت آن امکان نمایش بیابند. گفتنی است که طرح چنین پرچمی را تمامی ملیتهای ایرانی ضمن اشتراک عمل خود میآفرینند تا همگی بدون استثنا احترام به آن را ارج بگذارند. ملیتهای ایرانی هم میتوانند هر یک جدای از این پرچم همگانی و سراسری، پرچمی اختصاصی از سرزمین مادری خود داشته باشند. طراحی چنین پرچمی نیز به سهم خود از آرمانها و باورهای تاریخی مردمان بومی همان منطقه سود خواهد برد. با این هدف که ملیتهای ایرانی به اتکای چنین پرچمهایی همدیگر را بهتر بشناسند و به حریم هم احترام بگذارند؛ بدون آنکه پای نزاعهای قومی و قبیلهای را به میان بکشند. ولی حکومتهای پیشین به بهانهی پیشگیری از توطئههای وهمآمیزِ "تجزیه و تجزیهطلبی"، هرگز چنین نمیکردند.
|
|