عصر نو
www.asre-nou.net

پرسش روز و تلاش برای یافتن پاسخ روز!


Sun 30 10 2022

بهزاد كریمی

behzad-karimi.jpg
در هفتمین هفته جنبش انقلابی "زن – زندگی - آزادی"، پرسش محوری این نیست که مردم تا کجا این حکومت را نمی‌خواهند یا اصلاً آن را از بیخ و بن رد می‌کنند. این استفهام نابجا را مردم پایدار و پای‌کار با پا گذاشتن در خیابان و پاپس نکشیدن از خیابان‌ها طی این مدت و نیز غریو ملی در درونمرز و برونمرز به روشنی پاسخ داده‌اند. سئوال اصلی اینست که حکومت آیا می‌تواند علیرغم اینهمه به لرزه افتادن هنوز چند صباحی باقی بماند؟ پرسشی که نهایتاً به این می‌رسد آیا نظام همه‌ی قوه قهریه‌اش را بکار گرفته ولی بی اثر افتاده است یا هنوز هم نتوانسته و نخواسته ماشین سرکوب را در تمامیت‌اش راه بیندازد؟ اگر اولی است چرا و اگر هم دومی، از چه رو؟

اولی بجای خود نقش مهمی ایفاء کرده است و نیز به دو دلیل. دلیل نخست از یک‌سو فراگیری جنبش است به لحاظ طبقاتی، جنسیتی، نسلی، اجتماعی، جغرافیایی و... از سوی دیگر بروز پتانسیل عظیم اعتراضی انباشته در جامعه و روانشناسی جسارت در مردم به شکل تعرض مدنی. نظام سرکوب در هراس از بازخورد منفی سرکوبگری در صفوف قوه قهریه خود تا امروز نتوانسته است استعداد ذاتی آدم‌کشانه‌اش را در ابعاد وسیع بروز دهد. موضوع اما، جهت دیگری هم دارد که عبارت است از نوع مواجهه رژیم با این سونامی فرود‌آمده بر سرش. رژیم نیز با تعریف آن نه فقط در ستاد عملیاتی‌اش بلکه در مجموعه‌ی محل اتکاء‌ها و بازوهایش. اندکی در مختصات صحنه مکث کنیم.

در سه روز گذشته با چند رخداد روبرو شده‌ایم که نه ناگسسته از هم، بل زنجیروارند و پیوسته بهم. مجموعه رخدادهایی با معنای خاص که از پازل‌وار بودن‌اش باید برکشید. ابتدا واقعه‌ی "شاهچراغ" شیراز که افتضاحات اطلاعاتی بعد واقعه با قطعیت نشان داد برنامه عملیاتی خود حکومتی‌ها بود. بعد این توطئه هم، بلافاصله ایراد سخنان هماهنگ از سوی دو سردار سپاه یکی مشهور به قالیباف "گاز انبری" و دیگری شهره به وحیدی "بوینس آیرسی" که بر لزوم برخورد قاطع با "اغتشاشات" تصریح کردند. سپس انتشار گزارش‌های تاکنون بی‌سابقه‌ از سوی رسانه‌های حکومتی ایرنا و تسنیم و حتی صدا و سیما با بزرگ نمایی تحیرآور تظاهرات و رنگ خشونت‌ دادن تعمدی به آنها که نشان از "به فرموده" داشت. جا زدن کشته‌های مردم به عنوان "بسیجی شهید" که دستکم دو مورد آن مسجل است. نشر خبر رسمی تشکیل نشست سران سه قوه در بررسی اوضاع و فراخوانده شدن شورای امنیت ملی جمهوری اسلامی به اجلاس فوق‌العاده که در دستور کار همین یکی دو روز حضرات قرار دارد. اعلامیه تهدیدآمیز دو روز پیش فرماندهی ارتش علیه تظاهرات و مخصوصاً سخنان قمه کشانه سلامی فرمانده کل سپاه که از کلام آن خون می‌چکد. اما از همه اینها مهم‌تر، صدور بیانیه‌ی بسیار مطول دو نهاد امنیتی – اطلاعاتی نظام با امضای مشترک است. این نشانه‌ها در مجموعه‌ی خود صراحتاً بیان از سناریوی حکومتی دارند: آمادگی گرفتن برای سرکوب و دستکم آرزو و نیت قطعی راس نظام برای بزن بکوب.

بر بالای این برنامه، بیت خامنه‌ای و شخص او قرار دارد و هدف از آن، تولید هماهنگی در نظام برای پیاده کردن سرکوب سطح بالاست که علیه جنبش انقلابی تعقیب می‌شود. در یک کلام، تبلیغ و ترویج اینکه: با دشمن خارجی روبرو هستیم و با دشمن نیز فقط باید به زبان قهر و کارگیری حداکثر قهر طرف شد.

در میان این چند نمود از این تصمیم، بر مورد آخر درنگ بیشتری باید داشت. ماجرای جنایتکارانه و مفتضحانه‌ی قتل‌های زنجیره‌ای، هنوز هم در ذهن شفاف سیاسی جامعه عمل می‌کند. آن زمان با معلوم‌شدن اینکه جنایت ارتکابی توسط خود وزارت اطلاعات انجام گرفته‌بود، حکومت در بحران فرورفت و خامنه‌ای گیرافتاده در گوشه‌ی رینگ، طی یک سخنرانی گفت آمر این قتل‌ها بی هیچ تردیدی "دشمن" خارجی است و بگردید ماموران نفوذی عملیاتی را پیدا کنید. سعید امامی رئیس آن عملیات بلافاصله سربه نیست شد تا سرنخ‌ها گم شود و بعد اما اطلاعات‌چی‌ها سراغ زن بینوای او و چند نفر دیگر رفتند تا با بردن‌شان زیر اخیه و گرفتن اعترافات خودساخته و خود خواسته از آنها، درستی ادعای ولی فقیه مبنی بر اینکه دست خارجی در کار است به اثبات رسد. بقیه داستان را همه می‌دانیم.

ماجرا "جمع" می‌شود و در اندک مدت، شعبه‌ی اطلاعات سپاه به یک نهاد مقتدر امنیتی نه فقط موازی وزارت اطلاعات بلکه از نظر اقتدار حتی بر بالای سر آن قرار می‌گیرد و زندان اوین را هم قرق‌گاه خود می‌کند. اکنون اما این دو نهاد هم مکمل و هم رقیب یکدیگر، بیانیه مشترک می‌دهند و با ارایه مجموعه‌ای از "مصادیق" در راستای آنچه که خامنه‌ای در چهار سخنرانی طی این چند هفته گفته است. جان کلام ولی فقیه عبارت بود از اینکه: کار، کار دشمن است؛ و سطر سطر این بیانیه، "مدلل" نمودن و "جزئیات"ی کردن "سناریو دشمن"! "دشمن" هم، همان مردمی که بپا خاسته‌اند. نه پاراگراف به پاراگراف بلکه جمله به جمله‌ی آن علیه هر بخش از جمعیت اعتراضی است و هر ابتکار مردمی در این اعتراضات.

این اما واقعیتی است که از همان لحظه‌ی انفجار مردمی، میان حامیان نظام – به معنای وسیع کلمه - ضمن آرزو و اراده‌ی مشترک‌شان برای خاموش کردن آتش مشتعل خشم مردم، در زمینه‌ی نوع مواجهه حکومت با جنبش، حد سرکوب و نحوه‌ی "جمع کردن" تظاهرات تشتت عمل کرده است. مسئله هم نه اصلاح طلبان و حتی معتدل‌ها، بلکه بیشتر بافتار کنونی قدرت و پشتوانه حوزوی آن است. مخاطب سخنرانی سه هفته پیش خامنه‌ای مبنی بر اینکه: وضع را دریابید و بدانید که اصل داستان نه فقط حجاب بلکه اصل نظام است، بیشتر مراجعی از حوزه - و تاکنون نیز حامی قرص نظام - بود که "رهبر" می‌بیند به تردید افتاده‌اند. خامنه‌ای اینها را زنهار داد که دست از شک بردارند و همچنان پشت او را بگیرند و دعاگوی ولی فقیه و تصمیمات آن باشند. مراجعی متنفذ، که از "آخوند باید گم بشه" سخت به هراس افتاده‌اند، زیرا می‌بینند که نه فقط حکومت بلکه آینده حوزه دارد هوا می‌رود. از آنجا هم که محل مراجعه جریان‌ها و افرادی از بافتار قدرت‌اند، لذا بدل به مرکزی موجد تولید ناهماهنگی در نظام.

پس در این نباید تردید کرد که برنامه‌ی اخیر نظام، تولید اجماع برای سرکوب گسترده‌ی جنبش انقلابی است و بس. آنچه اما برای جنبش انقلابی در این وضعیت اهمیت دارد اینست که چگونه از این پیچ بگذرد که هم دستاوردهای بسیار درخشان خود تا همینجا را حفظ کرده و پشتوانه تداوم راه قرار دهد و هم نقشه‌ی حکومت برای سرکوب گسترده را خنثی نماید. این جنبش انقلابی، بالاترین حلقه از زنجیره تحولات انقلابی سربرآورده از سال ٩٦ به اینسو است و سکویی استوار در ادامه‌ی راه جامعه برای گذر از جمهوری اسلامی. این مردم، تصمیم خود را گرفته‌اند و این اراده کردن‌شان رو به فزونی مدام دارد. جنبش انقلابی در این چند هفته، بی وقفه پیش‌روی داشته است، سنگرهای بسیاری را تسخیر و حتی تثبیت کرده و در جوهر و ترکیب خود کماکان رو به اعتلاء می‌رود. این اما نه به معنی حرکت تک خطی در همه‌ی مسیر و نه ماندن بر تاکتیک یک‌نواخت است. جنبش جاری، توانایی به کارگیری تاکتیک‌های خلاق و بهره‌گیری‌ها از امکانات و احتمالاتی را دارد که تاکنون پدید آمده‌اند و باز هم می‌توانند پدید بیایند.

نقشه‌ی نظام برای سرکوب وسیع جنبش را باید ضمن روشنگری و تداوم مقاومت فراگیر با در نظر داشت توازن قوا و در اشکال مقتضی وضع، نقش بر آب کرد. اصل اینست: نظام قادر به رفع بحران ساختاری و بافتاری و هنجاری خود نیست و جامعه، نه برگشتنی به پیش از قتل ژینا. نبرد را با تکیه برهمین اصل باید ادامه داد. پیروزی دیر یا زود دارد، سوخت و سوز اما نه!

بهزاد کریمی ٧ آبان ماه ١٤٠١ برابر با ٢٩ اکتبر ٢٠٢٢