عصر نو
www.asre-nou.net

ضرورت تشکیل و راه‌اندازی صندوق اعتصابات


Sat 15 10 2022

س. حمیدی



بسیاری از احزاب و سازمانهای سیاسی کشور برپایی و گسترش اعتصابات سراسری را در مراکز صنعتی و تولیدی بزرگ هدف گرفته‌اند. اما برای عملیاتی کردن چنین هدفی هرگز راهکار عملی مشخصی به دست نمی‌دهند. همگی بر این باوراند که نفوذ و پایداری اعتصابات سراسری می‌تواند به فروپاشی نهایی جمهوری اسلامی بینجامد. باید دانست که اعتصاب در واحدهای صنعتی و تولیدی بزرگ پیش‌نیارهایی را می‌طلبد که متأسفانه این پیش‌نیازها هنوز هم به طور کامل آماده نشده‌اند. در چنین فضایی است که به عنوان یکی از پیش‌نیازهای اعتصابات، تشکیل و راه‌اندازی صندوقی مستقل برای پشتیبانی از آن ضرورت می‌یابد. چون سندیکاها و تشکل‌های آزاد موجود، در شرایط حاضر حتا از تأمین هزینه‌های جاری و عادی خودشان نیز برنمی‌آیند. جدای از این، بسیاری از سندیکالیست‌های برجسته‌ی کشور هنوز هم در زندان یا بازداشت به سر میبرند. ولی تشکل‌ها و سندیکاهای کارگری هرگز نباید از نقش‌آفرینی مثبت خود، در تأمین مخارج خانواده‌های این گروه از زندانیان سیاسی غافل بمانند. فقط نوعی ویژه و انحصاری از همین صندوق است که وظیفه می‌یابد تا در صورت لزوم از کارگران اعتصابی یا زندانی حمایت مالی به عمل آورد. چون آن‌وقت که کارگری دستگیر و زندانی می‌شود صندوق یاد شده خواهد توانست هزینه‌های معیشتی خانواده‌ی ایشان را تا حدی جبران نماید.

در راه‌اندازی و تشکیل صندوق‌های حمایت از کارگران اعتصابی می‌توان از حسن شهرت افراد خوشنام سود برد. هنرمندان شناخته شده، ورزشکاران و فوتبالیست‌های پرطرفدار، زندانیان سیاسی سابق و سندیکالیست‌های قدیمی و پر تجربه می‌توانند از توان و شهرت اجتماعی خود در این راه استفاده به عمل آورند. در ضمن صندوق باید هیأت مؤسس موج‌های برای خود دست و پا نماید. سپس هیأت مؤسس اساسنامه‌ای برای آن می‌نویسد و برنامه‌ای را نیز برای آن به تصویب می‌رساند. دفتر و نشانی علنی صندوق را می‌توان در خارج از کشور جانمایی کرد تا از دستبرد پلیس و گزمه‌های داخلی در امان بماند. باید راهکارهای عملی و موجهی را به اجرا گذاشت تا مصادره‌ی اموال صندوق از سوی نهادهای به ظاهر قانونی داخل کشور ناممکن باشد. صندوق هم‌چنین باید از دریافت وجوه شبهه برانگیز داخلی یا خارجی ممانعت به عمل آورد. در عین حال، صندوق می‌تواند از امکانات مالی سندیکاهای کارگری در خارج کشور نیز سود ببرد. کمکی برادرانه که درهمه‌ی دنیا عرف شمرده می‌شود. بدون تردید، حضور هنرمندان و ورزشکاران پرآوازه در هیأت مدیرهی صندوق می‌تواند به تمکن مالی و رشد و بالندگی آن یاری برسانند. مردم عادی نیز به اعتبار حضور افراد خوش‌سابقه در هیأت مدیره‌ی صندوق، از کمکهای مالی خود نسبت به آن دریغ نخوهند کرد. از سویی راه‌اندازی صندوق اعتصابات، کارگران مبارز و مخالف حکومت را نیز به وجد خواهد آورد و بر یأس و سردرگمی حاکمیت خواهد افزود.

پس از انقلاب بهمن ۵۷ واگویه‌ای بین کنشگران گستره‌ی کارگری یا مبارزان سیاسی کشور پا گرفت که گویا این کارگران شرکت نفت بودند که شیرهای صادرات نفت این شرکت را بستند تا مدیران بالادستی رژیم شاه را برای همیشه به زانو دربیاورند. اکنون نیز بسیاری از مخالفان حکومت چنین افسانه‌ای را در ذهن خویش می‌پرورانند که گویا خواهند توانست همراه با به کارگیری همین تجربه‌ی تاریخی، جمهوری اسلامی را به شکست بکشانند. ولی باید دانست شرکت نفت امروزی دیگر آن شرکت نفت زمان انقلاب بهمن ۵۷ نیست. چون شرکت نفت فعلی صدها برابر آن زمان فربه‌تر شده است و واحدهای گسترده‌ی آن بنا به طبیعت فربگی و گستردگی خویش از تمرکز و وحدت رویه‌ی لازم هیچ بهره‌ای ندارند. چنان‌که امروزه مجموع همین شرکت‌های عریض و طویل نفت، گاز و پتروشیمی از صدها واحد صنعتی مستقل و پراکنده هم فراتر می‌رود که این گروه پرشمار از شرکت‌ها هرگز از وحدت سازمانی و اداری لازم سود نمی‌برند.

بیش از پانصد هزار نفر کارگر در صنعت نفت، گاز و پتروشیمی کشور به کار اشتغال دارند. ولی فقط چهل در صد از این کارگران نیروهای رسمی و ثابت به حساب می‌آیند و مابقی ایشان تحت پوشش شرکتهای کارگزاری و تأمین کننده‌ی نیروی انسانی به سر میبرند. به طبع بین مطالبات این حجم بالا از کارگران هرگز همسانی مشترکی به چشم نمی‌آید. چیزی که در عمل به پراکندگی ایشان از همدیگر انجامیده است. برای نمونه نمی‌توان بین مطالبات کارگران تحت پوشش شرکت‌های واسطه‌گر نیروی انسانی و خواست کارگران رسمی منافع مشترکی را یافت. چنان‌که در اغلب مواقع کارگران شرکتی یا پیمانی واحدهای عریض و طویل شرکت نفت مطالباتی را پی می‌گیرند که کارگران رسمی و استخدامی آن از پیش به همهی آنها دست یافته‌اند.

از سویی، در شرایط حاضر عده‌ای چنان می‌پسندند که تمامی کارگران مجموعه‌ی صنعت نفت، طرح و پیگیری مطالبات عادی و جاری خود را کنار بگذارند و راهکارهای سیاسی مشترکی را برای براندازی جمهوری اسلامی در پیش بگیرند. آن‌وقت قرار است که کارگران تا دستیابی به نتیجه‌ی لازم یعنی فروپاشی و سرنگونی حکومت، راه تحصن و اعتصاب را برگزینند. ولی راه انداختن اعتصاب در مراکز صنعتی بزرگ کشور به توان مالی و قدرت سازمانی تشکل‌های مستقل کارگری وابسته است که چنین تشکل‌های مستقل و قدرتمندی در شرایط حاضر وجود خارجی ندارند. به همین دلیل هم تشکل‌های نیم‌بند کارگری در فضاهای تولیدی کشور همانند نمونه‌هایی کامل از احزاب مخفی عمل می‌کنند. چون شکل‌گیری و راه‌اندازی سندیکا یا هر انجمن صنفی دیگری، آزادی عمل کافی می‌خواهد تا در فضایی علنی بتوان راه‌اندازی چنین تشکل‌هایی را سامان بخشید. پدیده‌ای که جمهوری اسلامی هرگز بر فرآیند آن گردن نمی‌گذارد.

سوای از این، راه‌اندازی اعتصاب شیوه‌ی کار و برنامه‌ی عملیاتی واحدی را می‌طلبد. برنامه‌ای که از پیش آن را در جمعی علنی یا مخفی به تصویب رسانده‌اند. در همین راستا گفتنی است که اعتصاب باید تا رسیدن به هدف خویش ادامه یابد. چنین کاری به طبع هزینه‌هایی را هم روی دست کارگران خواهد گذاشت. منابع مالی این هزینه از قبل باید پیش‌بینی و تأمین شود. در عین حال، ماجراجویی‌های تخریبی و زمینه‌چینی برای بروز حرکات خود به خودی فقط می‌تواند در ناکامی کارگران از خواست مشروع ایشان نقش بیافریند. با این همه، حضور و فزونی عنصر آگاه و باتجربه در بین کارگران اعتصابی می‌تواند هرچه بیشتر و بهتر تحقق اهداف آن را نیز تضمین نماید.

ناگفته نماند بخش‌های بزرگی از بازاریان یا کسبه‌ی خرده پای کشور برای محل کسب خویش اجاره می‌پردازند. اعتصابات مداوم سیاسی و ضد حکومتی دیگر توانی برای این گروه از کسبه باقی نگذاشته است. فقط با راه‌اندازی صندوق‌های اختصاصی بازاریان است که می‌توان ایشان را از آسیب ورشکستگی حتمی رهایی بخشید. بازاریان مرفه‌الحال می‌توانند همراه با تشکیل همین صندوق‌های صنفی به یاری همکاران خرده پای خویش بشتابند. بدون شک تاب‌آوری جنبش اعتراضی بازاریان به اتخاذ راهکارهایی از این نوع وابسته است. چنین برنامه‌هایی معترضان را نیز به هم نزدیک‌تر خواهد کرد. تا آن‌جا که به براندازی جمهوری اسلامی بینجامد.

گفته شد که تشکیل صندوق حمایتی ویژه‌ای برای کارگران صنعت نفت به حتم در تاب‌آوری اعتصاب ایشان تسهیل‌گری به عمل خواهد آورد. گفتنی است که هم اکنون حدود یازده واحد پالایشگاه نفت در کشور به فعالیت اشتغال دارند. تولید روزانه‌ی بنزین این واحدهای پالایشگاهی از میزان نود میلیون لیتر تجاوز نمی‌کند. مصرف داخلی بنزین نیز تا همین میزان رشد یافته است. اگر دو واحد پالایشگاهی کشور به اعتصاب سراسری بپیوندند، اقتدار حکومت برای همیشه سست خواهد شد. به طبع کمبود در عرصه‌ی تولید بنزین خیلی زود بخشهای بزرگی از شبکه‌های حمل و نقل را از پا درخواهد آورد. پیداست که فقط راه‌اندازی صندوق‌های حمایت از اعتصابات کارگران پالایشگاهی در عملیاتی کردن چنین برنامه‌ای تسهیل‌گری لازم به عمل خواهد آورد.

جدای از این، راه‌اندازی چنین صندوقی حتا برای حمایت عملی از بازداشت شدگان حوادث اخیر و دیگر زندانیان سیاسی نیز امری ضروری است. حتا به اتکای چنین صندوق ویژهای می‌توان از درد و رنج خانواده‌ی زندانیان سیاسی اندکی کاست. هرگز نباید فراموش کرد که صندوق‌های حمایتی به سهم خود پیش نیازی ضروری برای ارتقای کمی و کیفی جنبش اعتراضی به حساب می‌آید.