حرفِ آخر را شما خواهید زد
Fri 30 09 2022
مسعود نقره کار
برای رسیدن به ایرانی آزاد و آباد و مرفه، مبارزان و فعالان سیاسی، مدنی و صنفیِ دموکراسی خواه و عدالت جو در داخل کشور حرف آخر را خواهند زد. مبارزه آزادیخواهانه و عدالت جویانه در داخل کشور رو به ارتقاء و گسترش است، و جنبش های اخیر ۹۶، ۹۸ و جنبش ۱۴۰۱( جنبش زن، زندگی، آزادی) نشان داده است که بی نیاز به مجوز فرد یا جریانی از خارج از کشور، از بطن و متن تلاش ها و برنامه ها و بیانیههای سیاسی و مدنی و صنفی ، جنبشی سیاسی و نیروی اجتماعی ای جایگزین و آلترناتیوی کارساز شکل خواهد گرفت. از میان “گمنام ها و بنام ها"، از میان متفکران و فعالان حرکت ها و تشکل های سیاسی، مدنی و صنفی، رهبرانی لایق و شایسته سرفراز خواهند کرد و با پشتوانه و یاری مردم، دودمان و طومار ننگین و چرکین حکومت اسلامی درهم خواهند پیچید و راه را برای تحقق آزادی، دموکراسی و حقوق بشر هموار خواهند ساخت. زندان ها، کف خیابان ها و میدان های شهرها، دانشگاه ها، مدرسه ها، کارخانه ها و جای جای این سرزمین بلا زده گواهی می دهند که تدارک برچیدن بساط ظلم چیده شده است و دیگر سرکوب و توحش و جنایت برای تداوم ستمگری جواب نخواهد داد.
تردیدی نیست مبارزه در داخل کشور تعیینکنندهترین عامل پیروزی مردم ماست. نقش مردم، به ویژه زنان و جوانان و اپوزیسیون داخل کشور، اپوزیسیونی در کنار مردم در این پیروزی انکار ناپذیر است بی آنکه حضور اپوزیسیون در خارج از کشور را بتوان نادیده انگاشت. به همین دلیل این پرسش، به ویژه در شرایطی که مردم در کف خیابان ها جانفشانانه رویاروی حکومت اسلامی ایستاده اند، هنوز مطرح است:
در این میدان نقش اپوزیسیون خارج از کشور چیست و چه باید بکند؟
پرسشی که سالیانی ست سبب بحث ها و جدل های بسیار بوده و هست. گروهی به دلیل شرایط داخل کشور، به ویژه توان سرکوبگری حکومت اسلامی نقش اپوزیسیون خارج از کشور را در بروز تغییر و تحولات بینادی در داخل میهنمان تعیین کننده پنداشته اند و گروهی دیگر نقش اپوزیسیون در داخل کشور، اپوزیسیونی در کنار مردم را پر اهمیت و تاثیر گذار دانسته اند، و برای اپوزیسیون خارج از کشور جایگاهی در حد نیروئی پشتیبان و حامی قائل اند.
کارنامه اپوزیسیون در خارج از کشور را می توان اینگونه خلاصه کرد.
۱- روشنگری درباره ماهیت اندیشگی و کردار ارتجاعی و ضد انسانیِ رهبران حکومت اسلامی در ایران، در جهان و محافل مختلف بین
المللی، به ویژه افشای کشتارهای متعددی که این حکومت مرتکب شده است. روشنگری در بارۀ خصلت تروریستی و تروریست پرور این حکومت و افشای تلاشهای جنگ افروزانه و صدور تروریسم اسلامی در سطح منطقه و جهان .
۲- پشتیبانی و تقویت اپوزیسیون داخل کشور و انعکاس صدای مبارزان و مردم داخل کشور و بازتاباندن خواستهای هردَم سرکوب شوندۀ جنبش های مدنی و صنفی، و حق طلبی قربانیان ستمگریهای حکومت اسلامی در جهان. حمایت و تقویت فرایندهای مدنی و جنبشهای آزادیخواهانه، دموکراتیک و حقوق بشری در ایران از راههای گوناگون، از تماس و ارتباط مستقیم با این فرایندها و حرکت ها تا بهره گیری از طریق رسانهها و دیگر ابزارهای ارتباطی. این رابطه اگرچه به دلیل ویژگیِ سرکوبگرانه حکومت اسلامی ارگانیک نبوده اما با توجه به امکانهای ارتباطی مجازی تاثیرگذار بوده است.
۳- ایده و گفتمان سازی در راستای شکل گیری جایگزینی ملی، دموکراتیک و سکولار در داخل کشور، و تبلیغ و ترویج مفاهیمی همچون آزادی، دموکراسی، سکولاریسم و لائیسیته، حقوق بشر، محیط زیست و... شناخت و شناساندن ارزشی وپذیرش پدیده هائی همچون تحمل دیگری و دگراندیشی، پیشبرد دیالوگ دموکراتیک سیاسی و نظری، که سبب کاهش و زدایشِ کینه ورزی نسبت به دگراندیشی و مخالفت نظری و سیاسی، و جریانهای سیاسی ناهمسو و مخالف در اپوزیسیون شده است. آشنائی با درک و فهم و نگاههای تازه نسبت به مفاهیم و پدیده هائی همچون ایدئولوژی، سیاست، فرهنگ، تحزب و سازمان یابی، و...
این موارد سه گانه کارنامه بدی نیست، با این حال توان و ظرفیت این اپوزیسیون بیش از آنی است که شاهد بوده و هستیم، به همین دلیل پرسش هنوز پا برجاست:
چرا اپوزیسیون خارج از کشور در طی این ۴۳ سال، به ویژه در شرایط حساس و حیاتی امروز نتوانسته از توان و ظرفیت اش در راستای سرنگونی حکومت اسلامی و تحقق آزادی ، دموکراسی و حقوق بشر در میهنمان استفاده کند ؟
به یکی از عوامل که بیان اش تکرار مکررات اما ضروری ست اشاره می کنم:
اپوزیسیون خارج از کشور پریشان و پراکنده بوده و هست، حتی همین امروز که مردم میهنمان متحد و یکپارچه در برابر حکومت ایستاده اند، همیان امروز که خون جوانان کف خیابان ها میهنمان را خونرنگ کرده، روحیه همکاری و همگرائی و ائتلاف و اتحاد در میان اپوزیسیون خارج از کشور بسیار ضعیف و نحیف است. متاسفانه تلاشاش برای غلبه بر این ضعف و نقصان و شکل دهی حتی یک تشکل دموکراتیک فراگیر یا ائتلافی از نیروهای متنوع حول خواست هائی مشترک، یک ستاد حمایت و پشتیبانی از مردم میهنمان ناموفق مانده است. اگر پارهای از عوامل مهم تاریخی، فرهنگی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی را به عنوان دلائل این ضعف اساسی اپوزیسیون خارج از کشور کنار بگذاریم، بیش از هرچیز مشکلات شخصیتی، روانی و رفتاری بسیاری از رهبران و چهرههای سیاسی و فرهنگی گروههای اپوزیسیون به عنوان عامل مهم این ناتوانی و ضعف باقی می مانند. گیرهای شخصیتیِ خود شیفتگی، خودخواهی، خودمحوری، خود رهبر پنداری و فرقه گرائی و انواع توهمهای ریز و درشت، دورافتادگی طولانی از بستر اصلی مبارزه، عدم تلاش مستمر برای پیوند با مبارزات داخل کشور و خلاصه کردن مبارزه درسالنها، محفلها، کنفرانسها، اتاقک های" کلاب هاوس"، رادیو و تلویزیون ها و شبکه های دیگر و فاصله گرفتن از واقعیت های جامعه و مراکز اصلی مبارزه یعنی کف خیابان ها و میدان ها و کارخانه ها و دانشگاه ها در تداوم ضعف ها و لغزش ها نقش داشته و دارند.
توهم و خودشیفتگی و خودخواهی در برخی شخصیت ها و چهره ها و جریان ها در حدی ست که به جای کمک رساندن به مبارزان میدانی در داخل کشور برای آنان، و حتی ارتش و سپاه و مردم، فقط پیام و فرمان صادر میکنند، و به آنها دستور میدهند که چنین و چنان کنند، و آنان را سرزنش میکنند که چرا به خیابانها نمیریزند…و این در حالی ست که جمعهای سی چهل نفره اپوزیسیون در خارج از کشور، و در فضایی آزاد و دموکراتیک “چهل تکه “اند و بسیاری از ایرانیان مدعی مخالف رژیم اسلامی در همین خارج کشور جرات، وقت و حوصله به کف خیابان آمدن ندارند. بخشی نیز که از افراد شناخته شده همین اپوزیسیون هستند در همکاری با ارتش سایبری حکومت اسلامی در فضای مجازی بساط لمپنیسم سیاسی و فحاشی و اتهام زنی علیه مبارزان داخل و خارج کشوررا گرم تر کرده اند.
ریز شدن احزاب، سازمانها و گروههای اپوزیسیون درخارج از کشورنیز این تجربه بر جای گذاشته است که جمع های شکل گرفته ازانشعابهای قدیمی تفاوت وتغییر کیفی با جریان هائی که از آنها جدا شده اند، از خود بروز نداده اند. انشعابها و جدائیها در فضائی عصبی و تهی از تامل و اندیشه، در بیشترین موارد رنگ و بوی دعواهای شخصی، حیدری نعمتی، قبیلهای و یا جاه طلبانه داشته و دارند، که سبب گسترش سیاست گریزی و انفعال، واز سوی دیگر تقویت فرقه، سکت و قبیله سازی شده اند.
طی این ۴ دهه تلاش برای همکاری، همگرایی، ائتلاف، اتحاد، تشکیل جبهه و.... از سوی افراد و نیروهای مختلف حول یک برنامه (پلاتفورم) صورت گرفته است، اما بی نتیجه ماندهاست. حتی اتحاد و وحدت " اردوها یا بُلوک " هایی به ظاهر همفکر و هم طیف مانندِ مشروطه خواهی، جمهوری خواهی، ملی گرائی، سوسیال دموکراتیک، سوسیالیستی و... بی نتیجه مانده است. تلاش شد ساختارهای دموکراتیک و مدرن به جای شیوه سازماندهی احزاب سنتی، یعنی ساختار متمرکز و هرمی به کار آید، اما به خاطر فقدان فرهنگ و منش و روش دموکراتیک نتیجه نداده است. تجربه تبدیل همایش ها به نمایش ها، و مخدوش کردن و ضایع کردنِ جمهوری خواهی تا حد تقویت "جمهوریت"حکومتِ ارتجاعی "جمهوری اسلامی"، از تجربههای تلخ بخشی از"اپوزیسیون" است.
با این حال علیرغم پاره ای از ضعف های برشمرده شده، با گسترش و تعمیق مبارزه آزادیخواهانه و عدالت جویانه در داخل کشور، بارقه های امیدوار کنندۀ و شرایط مناسب برای فاصله گرفتنِ معرفتی و اکتسابی از اخلاق و فرهنگ فرقه گرائی، سکتاریسم و دگماتیسم، حضور جان سخت این ویژگیهای شخصیتی- فرهنگی، و روانی و رفتاری فردی و جمعی در خارج از کشور مهیا شده است.
اپوزیسیونِ واقعیِ حکومت اسلامی در خارج ازکشور می باید به گونه ای مسئولانه تر و جدی تر در پیوند و همگام با جنبشهای مدنی و حرکتهای آزادیخواهانه،عدالت جویانه و حقوق بشری یار و یاور کنشگران سیاسی و مدنی و صنفی در داخل کشور باشد. اپوزیسیون خارج از کشور باید بتواند به سرعت یک "ستاد پشتیبانی سیاسی، مالی، خدماتی و سازمانگری" در رابطه با مبارزان داخل شکل بدهد و در عمل نقش خویش نشان دهد. اپوزیسیون خارج از کشور نمی باید به " جعبه حرف" و مجالس بحث های انتزاعی که به درد خود ارضائی سیاسی و ذهنی می خورد، تبدیل شود.
آنان که در داخل کشور حرف آخر را خواهند زد ضمن بهره مندی از توان و ظرفیت اپوزیسیون خارج از کشور، می توانند در کاهش ضعف های جان سختِ اپوزیسیون خارج کشور از سوئی، و از سوی دیگر در تقویت توانمندی و اثر بخشی آن نقش آفرین باشند، مشروط بر اینکه تلاش شود رابطه ها بیشتر و بیشتر، با برنامه تر و ارگانیک شوند.
|
|