چه سالهایِ پوچ !
به : ژينا (مهسا امينی) و ديگرانی که پيش از رفتند.
Sun 18 09 2022
م. ايل بيگی
چه سالهایِ پوچ
- و پوچ در همه چيز ؛
و پوچ و پوچ !
چه گشتيم . چه يافتيم ؟
ـ پوچ در همه چيز ؛
و پوچ و پوچ !
هرآنچه خواستيم ، هيچ شد
هرآنچه خواستيم ، هيچ نيافيم
و شديم اينی که هستيم
ـ هيچ در همه چيز ؛
پوچ و پوچ !
جوانيمان رفت
و پيش از آن کودکی و نوجوانيمان
(برآفشائيد "پرچمِ پُرافتخارِ شاهنشاهی"!)
و دراين پيری
ما مانده ايم به هيچ و پوچ !
( و ما عليرغم همه چيز ، هنوز زنده ايم و می مانيم! ؛
آرزوئی نا به نا هرانجام ؟)
چه نيازی به شقاوت آن و اين
ما همان بوديم که هستيم
و پذيرفتيم همان آنرا و هم اينرا
و برديم به بالاترين شانه هایِ مان!
و انيم ـ هيچ ، پوچ
و پوچ در همه چيز !
م.ايل بيگی
پاريس ، شنبه ۲۶ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۷ سپتامبر ۲۰۲۲
m.ilbeigi@yahoo.fr
Xalvat/info
***************
م.ايل بيگی : درد!
به : زندانيان،شکنجه شده گان وجانباخته گانِ گمنام
اينيم و اين
واز اين " اينمان " چه افتخاري ؟
ساده زاده ميشويم و
ساده ميميريم
و در مرثيه يمان هيچ كس نخواهد گريست
و بر قبرمان هيچ كس سنگي نخواهد گذاشت
و بر قبرمان هيچ كس گلي نخواهد گذاشت .
آنچنان گمناميم كه اگر شكنجه و زنداني شويم
هيچ كس برايمان امضاء جمع نخواهد كرد
هيچ كس به عفوِ بين المللي شكايت نخواهد برد
و هيچ كس جوامع ِ حقوقِ بشر را خبردار نخواهدكرد .
دردا
دردا !
هيچ كس نمي فهمد كه
برما بسياران رفته است .
دردا
دردا !
هر كس به سخره مان مي گيرد
كه اينچنين مدام آه و ناله گريم
- چه داريم ديگر !
دردا
دردا !
ما بسياران كشيده ايم - از كودكي مان تا بامروز؛
واز تماميِ حكومت ها .
دردا
دردا !
خوابمان چرا اين چنين آشفته بايد
- و در اين سن و سال !
عقده دارانيم
بي هيچ شك و شبهه
درد كشانيم
از ابتدايِ تاريخ .
سخنهاي طلائي ناگويانيم
درد و رنج در هر لحظه در ما تكرار مي شود
درد و رنج را در هر لحظه در خود تكرار مي كنيم .
آه !
آه !
آه !
چرا نمي فهمند كه ما چه مي كشيم
چرا نمي فهمند كه ما در تمامِ عمرمان چه كشيديم ؟
چه كسي مي فهمد كه اينچنين زار
زار بر سرنوشتمان مي گريم ؟
26 ارديبهشت 81