عصر نو
www.asre-nou.net

فرزندانی که انقلابِ مشروطه را کشتند


Wed 10 08 2022

علی افشاری

new/aliafshari.jpg
انقلاب مشروطه مهم‌ترین اتفاق سیاسی تاریخ معاصر ایران است که مرز سیاسی و اجتماعی بین ایران قدیم و جدید را مشخص می‌کند.

آن رویداد دوران‌ساز برای نخستین بار مفهوم «شهروند» را با پایان دادن به دوران رعیتی خلق کرد و پایه‌گذار زایش جدید ملت، استقرار حاکمیت ملی و شکل‌دهی نظم سیاسی مبتنی بر مناسبات جدید دولت-ملت شد.

ایران دیگر ممالک محروسه در چارچوب امپراطوری سلطان اسلام‌پناه حاکم بر سرنوشت اتباع نبود، بلکه نخستین بار «حاکمیت قانون» متولد شد که محدوده حکمرانی و اختیارات و تکالیف متقابل حکومت و مردم را در چارچوب تمامیت سرزمینی ایران به عنوان یک ملت متنوع اما متحد مشخص می‌کرد.

پاسخ به این سئوال که چرا مشروطه ایرانی نتوانست موفق شود و در ابتدای حیات دچار زوال شد، با پیچیدگی‌های زیادی مواجه بوده و دشواریاب است. هنوز موضوع تحقیق و پژوهش بوده و پاسخ دقیق و جامعی فعلا وجود ندارد. همچنین تک‌عاملی نیز نمی‌توان برخورد کرد.

مجموعه عواملی اثرگذار بودند که نگذاشتند مشروطه ایرانی محقق شود. البته ناکامی فوق نیز نسبی بود و به درجاتی خواسته‌ها و اهداف مشروطه به شکل ناقص در نظام‌های سیاسی پهلوی و جمهوری‌اسلامی پدیدار شدند. همچنین جامعه را دستخوش دگرگونی‌های اساسی کرد.

در بین عوامل متفاوت در ناکامی انقلاب مشروطه و منتهی‌شدن آن به حکومت استبدادی مطلقه پهلوی‌ها می‌توان به “اندک بودن کنشگران متعهد و باورمند” اشاره کرد. این عامل نقش زیادی ایفا کرد.

شمار زیادی از فعالان نسل دوم مشروطه همراه با تک چهره‌هایی از نسل اول در مدت زمان کوتاهی بعد از استبداد صغیر به مبانی اندیشه‌گی مشروطه پشت کرده و منادی تشکیل حکومت مقتدر مطلقه شدند! آنها که بر بستر مبارزه با استبداد و خودکامگی در عرصه عمومی ایران بر کشیده بودند و خواهان آزادی، مشارکت سیاسی همگانی و پایان دادن به خودسری و یکه‌سالاری در حکمرانی بودند، تیغ به روی بنیاد مفهومی مشروطه کشیده و معنا و مفهومی متضاد را به نام «مشروطه» سکه زدند.

@Aliafdhari52