عصر نو
www.asre-nou.net

سکوت جنگل،


Thu 21 07 2022

ا. رحمان

آنقدر چیزهای خوب از تو
به یادم مانده،
که من در سکوت جنگل،
از چشمه زلال کوهسارت
تنها جرعه ای نوشیدم
تب و هذیان شبانه
از تنِ گُرگرفته ام، گریخت
و هنوز پیراهنِ خیسم از شبنم یاس
عطر تو را به یاد دارم
نام تو را،
باد های شمالی با خود بُرد
و درختی که بی دریغ
در سایه سارش آسودی
آهی بر لبانش نشست وُ
سکوت کرد
کس چه می داند!
کدام رود در تو جاری بود!
و کدام دریا در تو توفان
چیزی پنهان بود در قاموس عشق
من هنوز به تو می اندیشم
به آن تمام عیار وُ ناب-
به آن تنها تکیه گاه
انسان،
در گُدازشِ جان
فراتر از خویش وُ فرازی
که در ان بودی
تو نام مقدس انسانی
در غریو امواج دریا
زیستن در جراحت کالبد خویش
و در روح با طراوت درخت
تنها آن است که می ماند.

رحمان-- ا ۲۸ / ۴ / ۱۴۰۱