عصر نو
www.asre-nou.net

شفافیت و‌ سادگی در ترسیم آنچه او و دیگر عزیزانم در زندان تجربه کرده‌اند

مورد کتاب «رنج راه» محمد اعظمی
Wed 20 07 2022

خاطره معینی

new/ranje-rah013.jpg
*هم بند با تواَم
وقتی که لحظه های درنگ آوریده را
در کنج حبسِ خویش
یا در تبِ شکنجه و در تابِ رنجه ها
با یادهای گمشده سرشار می کنی!

کتاب “رنج راه” نوشته محمد اعظمی راخواندم. چند بار تلاش کردم احساسم نسبت به نوشته های این کتاب که هر سطرش چون نیشتری بر قلبم می‌نشست، را بنویسم اما هر گاه مانند لحظات خواندنش در دلم آشوبی عجیب احساس می‌کردم و اشک مانع از نوشتنم می‌شد.

بارها از زبان محمد و دیگر عزیزان در بندم در‌باره شکنجه های جسمی و آزارهای روانی زندانيان زمان شاه شنیده بودم، اما خواندن آن‌چه که محمد تجربه کرده، از حد تحملم خارج بود.

محمد همیشه برایم مظهر انسانی صادق، مهربان و آرمانخواه بوده که عشق و احترامش به کرامت انسان‌ها تحسین برانگیز و کم نظیر است. محمد از نسلی است که زاده شده اند تا انسانیت و خوبی ها فراموش نشود و همین صداقت و صمیمیت او تاثیر نوشته هایش را دو چندان می‌کند.

شفافیت و‌سادگی در ترسیم آن‌چه او و دیگرعزیزانم در زیر شکنجه و در دوران حبس خود در زندان تجربه کرده‌اند، می‌تواند جلوه‌ای دیگر از مبارزه و مقاومت را پیش روی خواننده باز کند.

او وقتی نه فقط از شکنجه‌ها و زخم های نشسته بر جسمش بلکه از تحقیری که روح و روانش را در هم کوبیده است، می‌نویسد لحظاتی در سلول تنگ ‌و تاریکش با او‌ همدرد می‌شوی و رنجی که بر اورفته را تا مغز استخوانت درک ‌میکنی.

محمد آن‌چنان زیبا و صادقانه انگیزه اش را ازم قاومت بازگو می‌کند، که نه تنها در نگاه خواننده بار ارزش مقاومت او را کم نمی‌کند بلکه به آن خلوص و زیبایی خاصی می‌بخشد و براستی حس احترامی عمیق در دل انسان برمی‌انگیزد.

وقتی از دکتر هوشنگ اعظمی می‌نویسد، دکتر زمان کودکیم با آن چشمان مهربان را به‌خاطر می‌آورم، دکتری که کوهی از عزم و استواری بود و همیشه احترامی عمیق نسبت به او در دلم إحساس می‌کنم.

زمانی که از هبت می‌گوید و‌ چشمان پر از عشق و امید او را به‌صویر می‌کشد مرا به خاطرات همان سال‌ها می‌برد که در همه جا و همه وقت کنار هم بودند و در نگاه من وجودشان چنان عمیق و عجیب درهم تنیده شده بود که زمانی نبودنشان در کنار هم را حتی نمی‌توانستم تصور کنم.

همان چهره ای که بارها از رفقایش هم شنیده‌ایم که چگونه در اوج فشار و زیر شکنجه هم‌چنان لبخند شیرینش را بر لب دارد و نگاه پرامیدش، استقامت و استواری را به یارانش هدیه میداد، این تصویر مرا مسخ غروری آمیخته با درد می‌کند و لحظه ای که نام بهروز جوان و شیرین زبان را می‌برد باز آتشی به جانم می‌زد.

با او در دهلیزهای تنگ و تاریک زندان به‌دیدار عزیزان دیگرم می‌روم و غروری از وصف شهامتشان برجانم می‌نشیند. با نام هر کدام ازعزیرانم چهره آن‌ها و خاطراتشان در ذهنم جان می‌گیرد و باور نمی‌کنم که دیر گاهی‌ست که یاد و خاطره تعداد زیادی از آن‌ها با داغ و زخمی عمیق در قلبم عجین شده‌است.

از فریدون نازنین با آن سینه ستبر و نگاه استوار می‌گوید، دیر آشنای عزیزم که پس از تحمل آن‌همه شکنجه و پایداری در زندان‌های رژیم شاه، در همان سال‌های نخست دهه شصت و این‌بار در رژیم جمهوری اسلامی به شکنجه گاه برده و اعدامش کردند و یا توکل که وجود عزیزش سرشار از شور زندگی بود و قربانی هر دو رژیم و بالاخره او‌ نیز در رژیم جمهوری اسلامی زیر شکنجه جان باخت. با هر بخش از کتاب پیوندی عمیق پیدا می‌کنم و بیان شیوا، آمیخته با احترام و مهر محمد مرا با روحیات و منش انسانی آن‌ها بیشتر آشنا می‌کند.

دلم میخواهد این کتاب را تمام کسانی که دل در گروایرانی آزاد و آباد دارند فارغ از هر گونه عقیده و نظری بخوانند، تا بتوانند با دید بازتری نسبت به اشکال مختلف سرکوب در حکومت های دیکتاتور و خود کامه بنگرند و به قضاوت بنشینند، بخصوص کسانی که این توهم را دارند که در رژیم شاه همه چیز خوب و عالی بوده.

در بخش هاي از کتاب "رنج راه" می‌توانید به عمق ترس از آگاهی درآن رژیم پی ببرید که چگونه فردی را حتی برای خواندن یک کتاب، زندان و شکنجه میکردند و یا به حکم های طویل المدت محکوم میکردند. هر چند که جمهوری اسلامی چنان گوی سبقت را در جنایت، تجاوز، شکنجه و اعدام از تمام رژیم های دیکتاتوردنیا و همچنین رژیم سابق ربوده که حدی برای آن متصور نیست و مقایسه و قضاوت را سخت میکند، اما میدانیم که هیچ عمل خلاف دمکراسی و آزادی توجیه ندارد و هیچکس به هیچ عذر و بهانه ای حق ندارد دست به اعمال خشونت آمیز بزند.

اکنون ما در گوشه و کنار میبینیم که افرادی هستند که دربهترین حالت اگرآنان را از همان تبارمدافعین کورآزادی در رژیم گذشته ندانیم اما می‌توانند کسانی باشند که بخاطر ترس از رویاروی با واقعیات و ادامه فرضیه بد وبدتر، عامدانه این واقعیات را که در رژیم گذشته شکنجه، زندان و اعدام دگر اندیشان وجود داشته را لاپوشانی کرده و یا حتی بهمان شیوه جمهوری اسلامی پنهان میکنند. اينان کار را تا بدانجا پیش برده و فضا را چنان آلوده میسازند که فرزندان ساواکی ها برای پدران شکنجه گر خود اعاده حیثیت و از کارهای آنان دفاع میکنند .

کتاب «رنج راه» تنها رنج راه سخت و پر ز فراز و نشیب محمد اعظمی و دیگر مبارزان آن دوره از تاریخ ایران نیست، «رنج راه» سندی است که نشان میدهد که هر گاه رژیم های دیکتاتور به شیوه ها و اشکال مختلف راه را بر هرگونه آزادی بسته اند، در مقابل همیشه انسانهای مبارزی بوده و هستند که از جسم و جان خویش پلی برای رسیدن به آزادی میسازند و چه ارزشمند است این روایت ها که گذشته را بتصویر میکشد تا چراغ راه آینده باشد.

خواندن کتابهای از این دست که بخشی از رنج راه، سختی ها و دشوارهای بشر را برای دستیابی به فردایی بهتر را به تصویر میکشد، به ما کمک میکند که با توجه به واقعیات و اتفاقات گذشته در تاریخ خونبار میهنمان از تجارب و اندوخته های آنان درس بگیریم و برای جلوگیری از تکرار تمام این ستم ها و بی عدالتی ها، آگاه و مصمم برای فردایی عاری از خشونت در ایران تلاش کنیم .

خاطره معینی
20/07/2022

*سیاوش کسرایی