عصر نو
www.asre-nou.net

افلاس اسلام سیاسی در میراث روح‌الله خمینی


Sun 29 05 2022

س. حمیدی

همه ساله در سالمرگ روح‌الله خمینی رسم بر آن است که هواداران حکومت "تجدید میثاق" خود را با او به نمایش بگذارد. کاری که در مرقدش صورت می‌پذیرد. همان مرقدی که از آن به عنوان بزرگترین آرامگاه جهان معاصر نام می‌برند. بدون شک او در این راه، از فرعون‌های مصر یا بسیاری از شاهان ایران باستان چیزی کم نمی‌آورد. چون همگی ثروت عمومی مردم را در راه ساخت آرامگاه شخصی خویش هزینه می‌کردند. با این امید که شاید نامشان پس از مرگ نیز بتواند چند صباحی دوام بیاورد. گفتنی است که نام همه‌ی این‌ها پس از مرگ‌شان نیز دوام آورد؛ حالا به نیکی یا به زشتی پدیده‌ای است که قضاوت مردم را می‌طلبد. از سویی "تاریخ مردم ایران" صف‌بندی مستقل و روشنی را از فرمانروایان زمانه به پیش می‌برد. این صف‌بندی روشن همان گونه که عبدالحسین زرینکوب می‌نویسد، تاریخ خودنوشته‌ی فرمانروایان را برنمی‌تابد. اگر غیر از این بود هرگز نوشتن کتاب "تاریخ مردم ایران" ضرورت نمی‌یافت.

روح‌الله خمینی سی و سه سال پیش از این برای همیشه مرد. حالا معلوم نیست که چرا برای هواداران حکومت، تجدید میثاق با مرده‌ی روح‌الله خمینی ضرورت می‌یابد؟ انگار هر سال این میثاق متظاهرانه را میشکنند تا از نو به تکرار نمونه‌ای جدیدتر از آن روی بیاورند. با این همه، هواداران او پس از مرگش نیز نتوانستند صف‌بندی مستقل و مطالبه‌گرانه‌ی مردم را تاب بیاورند و همه بدون استثنا به دامن جرگهی خودمانی و نامردمی جمهوری اسلامی گریختند. همان پدیده‌ای که به ظاهر منافع شخصی یا گروهی ایشان را تامین کرده است.

از سویی، گردانندگان "حرم مطهر" هم چنین گنبد و بارگاهی را از ثروت مردم برآورده‌اند. چون ثروت عمومی و دولتی را بدون خواست و اراده مردم در این راه هزینه کردند. ماجرایی که بیش و کم اینک نیز ادامه دارد. گفته می‌شود که از همان آغاز ساخت این بنا، چیزی حدود دو میلیارد دلار برای سازه‌ی آن هزینه نمودند. چنین پولی را به طبع از همان بودجه‌ی عمومی کشور کِش رفته‌اند. اما چنین سرقت هنگفت و بادآوردهای هرگز در جایی از رسانه‌های دولتی برملا نشد. اکنون نیز، هم مرقد روح‌الله خمینی از بودجه‌ی عمومی کشور سهم می‌برد و هم دفتر حفظ آثار او. این بودجه‌ی رسمی سالانه از رقم دویست میلیارد تومان هم فراتر می‌رود. با این همه، تمامی وزارتخانه‌ها و نهادهای دولتی و غیر دولتی کشور به گونه‌ای غیر رسمی موظف گردیده‌اند تا بخش‌هایی از هزینه‌های عریض و طویل ریخت و پاش‌های این مرقد را تقبل نمایند. حتی مدیر انحصاری "آستان مقدس حضرت امام ره" یاد گرفته است که به منظور درآمدزایی بیشتر برای توسعه حرم مطهر به سرمایه‌گذاری در بخش خصوصی روی بیاورد. همان شیوه‌ای که بر بستر آن نمونه‌هایی از فساد مافیای درونی حکومت پا می‌گیرد. در ایام برگزاری سالمرگ خمینی نیز همین وزارتخانه‌ها به همراه بانک‌های خصوصی و دولتی در پذیرایی از "مهمانان امام راحل" سنگ تمام می‌گذارند. چون طی دو روز چهاردهم و پانزدهم خرداد از بام تا شام انواع و اقسام قیمه پلو و عدس پلو برای امام عزیزشان بار می‌گذارند و خیرات می‌کنند. شکی نیست که هدایای ویژه‌ی تمامی مهمانان هم از همین راه تأمین می‌گردد. در واقع نمونه‌هایی کامل از سنت "مفتخوری" را پاس می‌دارند.

در آمد و شد مهمانان حرم مطهر بیشترین نقش را سپاه، بسیج، بنیاد شهید، کمیته‌ی امداد و سازمان تبلیغات اسلامی به عهده دارند. این نهادهای دولتی و نیمه دولتی افراد را از سرتاسر کشور در اتوبوس‌های خود بار می‌زنند تا همگی راهی تهران شوند. پذیرایی و خرج راه‌شان را هم از پیش نهادهای دولتی پذیرفته‌ا‌ند. آن‌وقت همگی بیش از دو روز مهمان "امام عظیم‌الشأن" خود هستند. در عین حال، چنین نقشی را در خارج از کشور هم به سفارتخانه‌های جمهوری اسلامی سپرده‌اند. اما هزینه‌ی خوردنی‌های این سفره‌ی عریض و طویل را به پای شهروندان ایرانی می‌نویسند. به عبارتی روشن، عوارض و مالیات مردم را در جاهایی خلاف میل ایشان هزینه می‌کنند.

حرم مطهر را در زمینی حدود شصت هزار متر مربع بنا کرده‌اند. سازهی اصلی آن بنایی حدود پانزده هزار متر مربع را در بر می‌گیرد. گفته می‌شود که چنین بنایی می‌تواند حتا زلزله‌ی ده ریشتری را هم تاب بیاورد. همچنین چهار گلدسته‌ی نود و یک متری برای آن فراهم دیده‌اند که همگی بر اتوبان‌های اطراف حرم اشراف دارند. انگار بخواهند در ذهن عابران سواره‌ی جنوب تهران اندیشه‌ای را بپرورانند که "تمامی راه‌ها به رم ختم می‌شود". البته در این‌جا "رم" تاریخی جایش را با "حرم مطهر" عوض می‌کند. حرم مطهر جدای از چهار گلدسته‌های نود و یک متری‌اش، با پنج گنبد منحصر به فرد نیز نشانه‌گذاری می‌شود. این حرم در مجموع سازهای عظیم و گسترده را در بر می‌گیرد که هیچ نشانی از زیبایی را با خود به همراه ندارد. فقط فضایی بزرگ و استثنایی را در دیدرس تماشاگران خود می‌گذارد که به طور طبیعی چشمان بیننده‌اش را آزار میدهد. چون ضمن ناهماهنگی‌های بصری، مجموعه‌هایی گرد و خاک گرفته را در نمای تیره و تار بنا و چیدمان پیرامونیِ آن به اجرا نهاده‌اند. سپس مردمانی از عوام‌الناس گرسنه و حریص در فضای بیرونی آن گرد می‌آیند که تصویر آن بیش از همه به این ناهماهنگی‌های گفته شده یاری می‌رساند. در این بین، گدایان، بی‌خانمان‌ها، بسیجیان و طیف عظیمی از افراد نتراشیده و نخراشیده‌ی ولگرد نقش اصلی را به عهده می‌گیرند. انگار تمام بنا و افراد پیرامون آن به صیق‌لکاری و چکش‌کاری جدی نیاز دارند. اما با صیقل‌کاری و چکش‌کاری نیز مشکل بتوان چنین سازه‌ی ناسازی را از کرختی و فلاکت رهایی بخشید.

بدون تردید هدف از راه‌اندازی چنین سازهای آن است که به همان عوام‌الناسی که دور سفره‌ی حکومت گرد آمده‌اند، بباورانند "امام راحل" و مرقد او از تمامی امامان و امامزادگان یک سر و گردن بالاتر است. در این فکر گستاخانه حتی حرم امام رضا را هم در جایی به حساب نمی‌آورند تا چه رسد به حرم حضرت معصومه یا شاه‌چراغ و حضرت عبدالعظیم. به همین دلیل هم این همه نام‌های مرقد، حرم مطهر، صحن، ضریح، گنبد، گلدسته و آستان قدس را برای نشانه‌گذاری از قبر خمینی لازم می‌شمارند. چنانکه برای روح‌الله خمینی زیارتنامه‌ای هم تدوین کرده‌اند که زائران او به تظاهر متن آن را در مرقدش تکرار می‌کنند. حتا امکاناتی فراهم دیدهاند که مشتاقان زیارت او "نذورات" خود را درون ضریح‌اش بریزند. شگرد و حقه‌ای که فرآیند آن را از حرم امامان و امامزادگان شیعه وام گرفته‌اند. حتا مشتاقان تجدید میثاق با روحالله خمینی در الگویی از مشتاقان همان امازاده‌ها، زایر نام می‌گیرند. انگار همگی به قصد زیارت مرقد خمینی در چنین مکانی گرد آمده‌اند تا از مرده‌ی او حاجت بجویند. جالب آنکه رسم عوامانه‌ی "غبارروبی" را هم در حرم روح‌الله خمینی به اجرا می‌گذارند. رسمی که ضمن آن آیت‌الله‌ها لباسی سفید بر تن می‌کنند و به بهانه‌ی غبارروبی به داخل ضریح میروند تا نذورات زائران را گرد بیاورند. نذورات را پس از گردآوری به تولیه یا نایب‌التولیه‌ی مرقد می‌سپارند.

اسلام سیاسی روح‌الله خمینی پیش از آنکه خود او بمیرد، مرده بود. چون هم‌آمیزی اسلام یا هر دین توحیدی دیگری با موضوع جمهوری و جمهوریت امری ناممکن می‌نماید. پیداست که خمینی به قصد خدعه و دسیسه به چنین نیرنگی روی آورده بود. هم‌چنان که موضوع نهادهای مدنی هرگز در سازه‌ی ناساز سیاسی خمینی جایگاهی نمی‌یافت. او آشکارا به اتکای دین به تقابل با مطالبات سیاسی توده‌های دهها میلیونی مردم برخاست. جدای از این، به انتخابات‌های تقلبی و هدایت شده وجاهت بخشید و از دین حکومت در راستای کشتار و حذف فیزیکی مخالفان دموکرات خویش بهره گرفت. متاسفانه اکنون هم مدافعان و رهروان روح‌الله خمینی از سر بیشرمی خیلی هم وقیحانه بر همان شیوه‌های نخ‌نما و نامردمی او اصرار می‌ورزند. چرا که این گروه از دین‌باوران تنها حکومت دینی را ارج می‌گذارند و سپس احکام واپسگرایانه‌ی آن را به جای خواست دموکراتیک شهروندان جامعه می‌نشانند. بدون شک چنین حکومتی تنها با حذف مخالفان سکولار خود خواهد توانست چند صباحی بیش از این دوام بیاورد. اما جمهوری اسلامیِ خودخواهانه‌ی این گروه از حضرات و آقایان درونی حکومت، هرگز با نهادهای امروزی دموکراسی همراهی و سازگاری نخواهد داشت.