تصنیف زنده رود
Mon 23 05 2022
منوچهر برومند سها
زنده رود ای زنده رود
زنده رودِ گشته ناپیدا ز بود
آسمان آبی صافت کجاست ؟
آن روان آبت، که گردان بود و گردآبت کجاست؟
یادِ مردآویج می آید ز دور
یادِ آن جشن و چراغان و سرور
ساحلِ سبزینه ات خوش جایِ سور
مازیار، اسفار و شیرویه در آن گرمِ حضور
جشن آب پاشان ِ عباسی چو بود
بر سپاهانی درِ شادی گشود
اصفهان از مقدمش بزمِ سرور
سربسر روشن تر از دریایِ نور
زنده رود ای زنده رود
زنده رودِ گشته نا پیدا ز بود
آسمان بر سرت تاریک و تار
بسترت خاک است و خاشاک است و خار
شِرِ شِرِ امواجِ غلتانت به زیرِ پل خموش
قُلقُلِ کِتر و سماورها دگر نایَد به گوش
آنچه آمد بر سرت از نابکار
نی زغُز آمد نه از قوم ِ تَتار
زنده رود، ای زنده رودِ گشته نا پیدا زِ بود
دست بد بادا ز دامانِ تو دور
چشم ناوک بارِ بدخواهِ تو کور
نا بکارانت روان بادا بِگور
|
|