عصر نو
www.asre-nou.net

معرفی هتل آشویتس، رمان تازه‌یی از هوشنگ اسدی


Tue 26 04 2022

جلال سرفراز

new/jalal-sarfaraz1.jpg
هتل آشویتس
رمان تازه‌یی از هوشنگ اسدی در ۳۰۰ صفحه
نشر ناکجا

از هوشنگ اسدی تا کنون سه رمان خوانده‌ام. گربه، دوازده مسافر آخر زمان، و هتل آشویتس. هرسۀ این رمان‌ها در چارچوب ماجراهایی شکل گرفته‌اند، که بی‌شباهت به فیلم‌های پرحادثۀ و پلیسی نیست. مثلن همین رمان هتل آشوویتس را که بخوانیم، صرف‌نظر از برخی فضاسازی‌های ذهنی و شاعرانه، و نثری تصویری، که از نقاط قوت کتاب است، می‌تواند صفحه به صفحه با سناریوی یک فیلم پرماجرا مقایسه شود، که البته این نیز وجه قابل تاملی از کتاب است، و شاید برای دست اندرکاران سینما هم جالب باشد. گزینش عنوان هتل آشویتس، کنایه از لاگر معروف آشوویتس در یکی از شهرهای لهستان است، که نازی‌ها هزاران انسان بیگناه را در کوره‌های آدم‌سوزی می‌سوزاندند، و از قضا برخی صحنه‌های رمان در همین شهر اتفاق می‌افتد.

درونمایۀ رمان‌های اسدی عمومن در تعقیب و گریز، و ایجاد فضاهای رازآمیزِ"امنیتی" خلاصه می‌شود، تعقیب و گریز جزیی جداناپذیر از زندگی روشنفکر ایرانی‌ست، و می‌تواند مایۀ الهام نویسنده هم باشد. هرچند که ماجراهای رمان تازۀ اسدی در سه کشور اروپایی لهستان، فرانسه و بلژیک رخ می‌دهد.

اسدی می‌نویسد:
" شخصیت‌های این رمان از افراد حقیقی، که اغلب آن‌ها هنوز زنده‌اند، گرته‌برداری شده‌اند". وی تاکید می‌کند، که "داستان تخیلی (ست) و در مکان‌های واقعی اتفاق می‌افتد." یعنی داستان، اگرچه در مکان‌های واقعی روایت می شود و اگرچه شخصیت‌های آن افراد حقیقی و هنوز زنده هستند، بیشتر ساخته و پرداختۀ تخیل نویسنده است.

هتل آشویتس در پنج فصل (و یا پنج کتاب) از هم مجزا شده، که ارتباط داستانی پیوسته‌یی با هم دارند. شخصیت های اصلی داستان زن و مردی هستند، که در روند داستان با هم آشنا می شوند، و زندگی آن‌ها در پیوند با ماجراهای تلخ و شیرین به هم گره می‌خورد. نام واقعی مرد، که مهاجری غیرقانونی ست، پولاد است، که گاهی یوهان و اغلب پولی (مخفف پولاد) نامیده می‌شود.انتخاب نام پولاد برای چنین شخصیتی، هم‌چنین نوع گفتار، و تکیه کلام‌های او، ایرانی بودنش را یادآور می‌شود، بی آن که نویسنده رسمن بر آن تاکیدی کرده‌باشد. شخصیت زن نیز اوا نام دارد. زنی از تبار کولی‌ها، و رانندۀ اتوبوسی به‌نام "اش"، که مخفف نام آشووتس است. این دو پس از ماجراهایی دلبستۀ هم می‌شوند. یکی دیگر از "شخصیت" های مطرح رمان سگی ست به نام سانی، که گاهی حضور و گاهی غیابش در برخی از صحنه‌ها جلبِ نظر می‌کند. البته سگ دیگری به نام بانی هم در پاره‌یی از صحنه‌ها جایگزین سانی می‌شود. شخصیت‌های جانبی منفی و مثبت دیگری هم هستند، که در این‌جا و آن‌جای رمان گاهی حادثه ساز می‌شوند و گاهی حلقۀ پیوندی میان ماجراهای پرهیجان.

پولاد، که در روند داستان پیوسته نام عوض می‌کند، به جستجوی خواهر سفرکرده‌اش، برخی مرزهای ممنوع را پشت سر می گذارد، و سرانجام با پیکر به دارکشیدۀ خواهرش روبرو می‌شود. پس از آن، جست و جویش برای یافتن قاتل، یا قاتلان، و انتقام، موضوع فصل‌های بعدی رمان است. پولاد به شکل مرموزی، همراه با اوا، رانندۀ اتوبوس میان شهری آشوویتش، تن به خطر می‌دهد.در این میان خواننده شاهد جنگ و گریز، و اُدیسۀ وحشتی‌ست، که شخصیت‌های داستان پشت سر می‌گذارند. هم‌چنین درگیری‌های باندهایی، که برخی بازماندۀ "نازی"‌ها هستند و زیر پوست جامعه در حال نشو و نمایی دوباره،‌ کار این‌ها از جمله کشتار و پاکسازی جامعه از فاحشه‌هاست. آتش‌سوزی و درهم فروریزی اتوبوس‌"اش"، در پایان رمان نیز نگاهِ نمادین نویسنده را در تجسم فجایع دهشتناکی یادآور می‌شود، که فاشیست‌ها به‌بارآوردند و بقایای آنان هم می‌توانند به‌بارآورند.

در روند رمان برخی پیچیدگی های روایی و تصویری، و نیز بازگشت‌های ذهنی شخصیت‌ها به زما‌نها و مکان‌های دیگر می‌تواند در بزنگاه‌هایی سبب سردرگمی خواننده شود.

برآمد دیگر "آشوویتس" صحنه‌های اروتیک است که در سرتاسر کتاب دیده می‌شود. گاهی نیز فراتر از اروتیسم سر به پورنوگرافی می‌زند. در جایی نیز گرایش جنسی قهرمان داستان به مادرش یادآور عقدۀ اُدیپ. سانسور در ایران، بویژه در زمینۀ مسائل جنسی، به حدی سفت و سخت است، که نویسندۀ از بند رسته، شاید برای دهن کجی به سانسورچیان وطنی، از مرزهای معمول هم پیشروی می‌کند. می‌بینیم که به‌جای هر "سه نقطه" و "سه کلمه"‌یی (آلت تناسلی ...) واژه‌های یک سیلابی اصلی به‌کار رفته‌است. نمی توان با کاربرد چنین واژه‌هایی موافق نبود، چرا که هر "سه نقطه" و "سه کلمه"‌یی خواه ناخواه در ذهن خواننده جایگزین همان واژه های یک سیلابی می شود. اما افراط در بکارگیری چنین واژه هایی چنگی به دل نمی‌زند.

اسدی در بازسازی فضاهای رمانتیک و شاعرانه در میان ماجراهای توام با قتل و کشتار مهارت بسزایی دارد. وی در عین ساخت و ساز فضاهای مورد اشاره، لحظه‌های زیبا و دلنشینی نیز چاشنی کارش می‌کند. به‌طور نمونه در صفحات پایانی کتاب، در تصویر وضعیت اوا، که میان مرگ و زندگی دست و پا می‌زند، شاهد شکل‌گیری پرسش‌های زیبایی می شویم، که پهلو به شعر می‌زند."(اِوا) سراپا پوشیده است یا یکسره برهنه؟ (به) دنیا می‌آید و یا می‌میرد؟ نشسته‌است؟ یا برپاست؟ با دستانی که در دو سو گشوده‌است، می رقصد؟ یا برای همیشه در قابی مصلوب شده‌است؟ در چشمه‌یی خفته در دلِ گل‌ها از ماهی‌ها می زاید؟ یا به دهانشان فرو می‌رود؟ ... "

در روند رمان پاره هایی از شعرها و آوازهایی به زبان فرانسه از زبان اوا تکرار می‌شود، که خواننده برای درک آن‌ها ناگزیر از مراجعۀ دمبدم به ترجمۀ فارسی آن‌ها در پایان کتاب است. این سبب گسستِ ذهنی می‌شود. در حالی که به‌کارگیری هم‌زمانِ معادل فارسی آن‌ها می‌تواند از گسست ذهنی خواننده، در گرماگرم دنبال کردن ماجراها پیشگیری کند.

جلال سرفراز

برلین - آپریل ۲۰۲۲