دکتر تقی اِرانی و بنیانگزاریِ روانشناسی در ایران
Tue 26 04 2022
دکتر عباس طاهری
دکتر تقی اِرانی (1318 ـ 1281 خورشیدی)، دانشمند، فیلسوف و سیاستمدار، چهره ای است که دوست و دشمن تأثیر چشمگیر او را بر فرهنگ معنوی ایران در سده چهاردهم خورشیدی باور دارند. با این همه، میراث سیاسی او را تاریخ نویسان خدشه دار کرده اند، فلسفه او با سوء تفاهم همه جانبه روبرو شده، و دانش علمی او هنوز بررسی و نقد نشده است. طرفه تر از همه آن که مهم ترین اثر علمی دکتر اِرانی، «علم النفس» یا «پسیکولوژی»، در زمان خود با بی اعتنایی روانشناسان آکادمیک مواجه شد و بجای این که در دانشگاه های ایران تدریس شود، بصورت جزوه آموزشی و تربیتی سازمان های زیرزمینی چپ درآمد. نگارنده برآنست که در این نوشته جایگاه تاریخی این اثر درخشان را در تاریخِ علم معاصر ایران به کوتاهی بررسی کند.
دکتر تقی اِرانی (1318 ـ 1281 خورشیدی)
نگارش کتاب «پسیکولوژی» در پایان سال 1927 میلادی، برابر با 1306 خورشیدی، در برلن پایان یافته است. دکتر اِرانی در سال های 1308 ـ 1301 خورشیدی در آلمان دانش آموخته بود. در آغاز اندیشه های ملی گرایانه داشت و با نشریات «نامه فرنگستان» و «ایرانشهر» همکاری می کرد (6). بزودی به اندیشه های چپگرایانه گرایش یافت و همراه با تنی چند از همفکرانش گروه کوچک ولی پرنفوذی بنام «فرقه جمهوری انقلابی ایران» را بنیان گذارد (3). این گروه که گرایش های سوسیال دموکراسی چپ را دنبال می کرد، حتی نماینده ای برای شرکت در «انترناسیونالِ دو و نیم» به بلژیک فرستاده بود. این گردهمایی را چپ هایی برپا داشته بودند که امید خود را به انترناسیونال دوم سوسیال دموکراسی بریده، اما به انترناسیونال سومِ کمونیستی نیز نپیوسته بودند.
دکتر اِرانی در کنار کنشگری سیاسی، تحصیلات دانشگاهی خویش را با پیگیری ادامه داد. او که در ایران در «دارالفنون» رشته پزشکی را تا سطح انترنی خوانده بود، نخستین دکترای شیمی ایران را دریافت کرد. به موازات آن با شرکت در دوره های دانشگاهی، دانش خویش را در رشته های فلسفه و روانشناسی گسترش داد و مدتی نیز در دانشگاه برلن دستیار استادان خویش بود. بطور طبیعی، دانشمندی که در 26 سالگی به این مدارج علمی دست یابد، می بایست در یکی از رشته های پزشکی آزمایشگاهی یا شیمی در دانشگاه های آلمان به تدریس بپردازد. کتاب روانشناسی دکتر اِرانی نشان می دهد که او در این رشته نیز از این توانایی برخوردار بوده است.
در سال های تدوین کتاب «پسیکولوژی» دکتر اِرانی، علم روانشناسی مراحل بسیار پرتکاپویی از تکوین خویش را می گذراند. در آلمان روانشناسی تجربی ویلهلم ووندت (Wilhelm Wundt 1832-1920 ) که در سال 1879 میلادی نخستین آزمایشگاه روانشناسی تجربی را در لایپزیک بنیان گذارده بود (15)، هنوز از نفوذ بین المللی برخوردار بود. آثار تئودوله ریبو (Theodule Ribot 1839-1916)، استاد روانشناسی در دانشگاه سوربن و کولژدوفرانسِ پاریس، در زمینه آگاهی و توجه، مکتب روانشناسی تجربی را پربارتر کرده بود (11). از سوی دیگر ویلیام جیمز (William James 1842-1910)، بنیانگزار روانشناسی درون نگر (introspective psychology) در ایالات متحده امریکا، تا پیش از جنگ جهانی اول در رابطه نزدیک با ووندت قرار داشت. گفتگوهای این دو در محافل دانشگاهی به «مباحثه دو ویلیام» شهرت یافته بودند.
پژوهش های جیمز در زمینه «نظام خویشتن» و «خودآگاهی» (9) با دیدگاه های ووندت همخوانی داشت. تاریخ نگارانِ علم مجموعه اندیشه های این دو دانشمند و پیروان آن ها را دبستان روانشناسی آلمانی ـ امریکایی می خوانند. دکتر تقی اِرانی در کتاب «پسیکولوژی»، نماینده ایرانی این نخستین مکتب روانشناسی تجربی ـ بالینی است که یکی از سرچشمه های روانشناسی کلاسیک و معاصر بشمار می آید.
دهه 1920 میلادی، دوره اوج فرمانروایی اندیشه های زیگموند فروید بر اذهان روانشناسان و روانپزشکان، هنرمندان و فلاسفه بود. دکتر اِرانی برخلاف بسیاری از اندیشمندانِ چپ رادیکال که اندیشه های فروید را نشانه انحطاط علم در نظام سرمایه داری انحصاری می دانستند، او را یکی از برجسته ترین روانپزشکان دوران می دانست. او ساختار سه گانه شخصیت در آثار فروید، من، ابرمن و خویشتن را یکی از نمودارهای گویای کارکرد قوانین دیالک تیک در روان آدمی می شمرد (5، ص 47 ـ 46). او علیرغم دیدگاه بسیاری از چهره های سرشناسِ روانشناسیِ وقت، مقوله فرویدی «ناخودآگاه» را پذیرفته و با ترجمه «من حیث لایشعر» در آثار خود بکار می گرفت (4، ص 105، 183).
از نخستین دهه های سده بیستم میلادی، ایوان پاولف، روانشناس روسی و بنیانگزار نظریه «واکنش های شرطی»، چهره پراقتداری در دنیای روانشناسی بود. بزودی رفتارگرایان دیدگاه های او را «مصادره به مطلوب» کرده و با عمل گرایی امریکایی هماهنگ نمودند. پس از کشف قانون «شرطی کردن عملیاتی» (operant conditioning) که نظریات پاولف را به کردار هدفمند آدمی تعمیم می داد، رفتارگرایی به تندی به مکتب چیره در روانشناسی جهانی تبدیل شده و این جایگاه را بیش از پنجاه سال از آن خود کرد. رفتارگرایی (behaviorism) به روانشناسی ووندت ـ جیمز به دیده تحقیر می نگریست (13). در کتاب دکتر اِرانی اشاره ای در این باره، نه به پاولف و نه به رفتارگرایی، دیده نمی شود. چرایی این نادیده انگاری بر نگارنده روشن نیست.
یکی از برتری های کتاب «پسیکولوژی» دکتر اِرانی بر نوشته های همانند، توجه ویژه نویسنده به کالبدشناسی، پیکردشناسی (neurophysiology) و فیزیک روانی (psychophysic) است که فصل های بزرگی از کتاب ویژه آن هاست. شرح دکتر اِرانی از کالبدشناسی مغز بخوبی نشان می دهد که که او نه تنها ویژگی های آناتومی، بلکه شیوه تشریح مغز را نیز بخوبی می شناسد (4). بیگمان او این شناخت را در جریان آموزش پزشکی در ایران و تکمیلِ دانش روانشناسی در تالارهای تشریح در برلن آموخته است. افزون بر آن او بیشتر بیماری های روانی و شماری از بیماری های عصبی را با دانش و احاطه ای که ویژهِ پزشکان است، شرح می دهد. بزبان امروزین باید گفت که روانشناسی دکتر اِرانی بر پایه معزوپی شناسیِ (neuroscience) روزگار او استوار است. می توان گمان زد که اگر این رویکرد در آغاز سده چهاردهم خورشیدی در دانشگاه های ایران جا افتاده بود، پیدایش و پیشرفت مغزوپی شناسی، این رشته آینده سازِ دانشِ معاصر، در ایران تا دهه های پایانی قرن به تعویق نمی افتاد.
یکی دیگر از گزاره هایی که دکتر اِرانی به اتکای دانش علمی و فلسفی خویش به آن اعتبار می بخشد آنست که عناصر اولیه مفهوم زمان و مکان بهنگام تولد در مغز نوزاد تعبیه شده است: «از بدو تولد یک سرمایه اولیه از تجسمات زمان و مکان موجود است.» (4، ص 59 ـ 58). اصلِ این حکم از امانوئل کانت است و باور به آن در دهه 1920 میلادی نیازمند اعتماد بنفسِ علمی فراوانی است. مارکسیست های معاصرِ دوران دکتر اِرانی تاب دفاع از چنین اندیشه هایی را که بوی ایده آلیسم می دهند، نداشتند. تنها در دهه های اخیر، پژوهش های کارشناسان نشان داده است که مغز نوزادان از بدو تولد توانایی دریافت برخی مفاهیم فیزیکی بنیادی را که وابسته به زمان و مکان هستند، دارد (14).
دیگر از ویژگی های تألیف دکتر اِرانی که از دانش زمانه خویش بسیار پیشرفته تر است، برداشتی است که او از ساختارهای پدیدآورنده زندگی و روان بدست می دهد. او برآنست که لازمه پیدایش حیات آنست که از یک سو اتم ها و مولکول های بنیادی در یاخته زنده گرد هم آیند، و از سوی دیگر اجزای مرکب کننده یاخته «رابطه زمانی و مکانی مخصوص» بهم پیدا کنند. به این ترتیب ساختار زیست شناسیکی پدید می آید که تلاش در بقاء دارد، یعنی می خواهد «مُشَکّله مخصوص» خود را حفظ کند(4، ص 5). از بخت ناگوار، دکتر اِرانی هم ارز لاتین عبارتِ «مُشَکّله مخصوص» را در آثار خویش ذکر نکرده است، اما چنین می نماید که او آن را معادل با مفهوم دستگاه (apparatus) یا سامانه (system) بکار می برد. به این اعتبار، دکتر اِرانی یکی از نخستین زیست شناسانی است که از «نظریه سیستم ها»، یا یکی از پیشدرآمدهای این نظریه، برای توضیح پدیده های زیستی بهره می گیرد. جالب آنست که او این برداشت را به کارکردِ دستگاه های پیکر و بویژه مغز نیز تعمیم می دهد. او مغز را یک «مُشَکّله مادی» می داند و برآنست که «خاصیت هر مُشَکّله ماده اولن منوط به اجزاء، و ثانین مربوط به وضع ترکیب آن اجزاء است.» (4، ص 50) این تعریف هم امروز هم در نظریه سیستم ها اعتبار دارد.
پیدایش روانشناسی دانشگاهی در ایران
در همان سال هایی که دکتر اِرانی در حال نگارشِ «پسیکولوژی» بود، علی اکبر سیاسی که به تازگی دکترای روانشناسی تربیتی را در پاریس دریافت کرده بود، به تهران بازگشته و در جستجوی کار بود. او در دیداری که در سال 1304 خورشیدی با علامه علی اکبر دهخدا، رئیس «مدرسه عالی سیاسی» داشت، به او گزارش داد که که در خاورزمین دیری است «علم النفس» از فلسفه جدا شده و بصورت علم مستقلی درآمده است! دهخدا که از شنیدن این خبر شگفت زده و خوشحال شده بود، فی المجلس برای این علمِ نوین هم ارزِ پارسی «روانشناسی» را برگزید و دکترِ جوان را به تدریسِ این رشته در «مدرسه عالی سیاسی» گماشت. دکتر سیاسی در همان سال نخستین مقاله فارسی در باره روانشناسی را با عنوان «اشتراک حواس» در مجله «آینده» به چاپ رساند. او که سپس تر به ریاست دانشکده ادبیات رسید و دوازده سال با خوشنامی دانشگاه تهران را اداره کرد، اولین استاد و بنیانگزار روانشناسی تربیتی در ایران شمرده می شود که نخستین نسل از روانشناسان ایران را تا مقطع کارشناسی تربیت و زبده ترین آنان را برای دریافت درجه دکترا به خارجه اعزام کرد (12).
یکی از این زبده شاگردانِ دکتر سیاسی استاد دکتر امیر حسین آریان پور بود که در دهه 1350 خورشیدی سلسله مقالات «روانشناسی از دیدگاه واقع گرایی» را در «مجله روانشناسی» در باره دیدگاه های ایوان پاولف نگاشت (2) و این جای خالی را در روانشناسی ایران پر کرد. او هم مانند دکتر اِرانی فرگشتِ تاریخیِ دیدگاه های پاولف در قالب رفتارگرایی را مسکوت گذارده است. دودهه پیش از آن، دکتر آریان پور با نگارش کتاب «فرویدیسم با اشاراتی به ادبیات و عرفان» رویکرد انتقادی به روانشناسی فروید را نیز در ایران پایه گزاری کرده بود (1).
ایدئولوژی و علم در آثار دکتر اِرانی
دکتر اِرانی پنهان نمی کند که از روش شناسی کارل مارکس در تفسیر و تحلیلِ پدیده های طبیعی و اجتماعی بهره می گیرد. به این اعتبار، او مارکسیست شمرده می شود. اما بهره گیری او بعنوان یک دانشمند و فیلسوف از این روش شناسی چنان است که نه تنها اندیشه او را در زندان ایدئولوژی ببند نمی کشد، بلکه راه او را برای پیشروی و گذار از مرزهای دانش زمانه خویش نیز می گشاید. او در سراسرِ آثار خویش نه بصورت سلبی و نه ایجابی اشاره ای به لنینیسم نمی کند، در حالی که گفتاوردهای مارکس و انگلس در لابلای نوشته هایش فراوانند. اهل فن می دانند که این سکوت بسیار پرمعناست. یکی از این معانی، اجتناب از تعصب ایدئولوژیک در بررسی های علمی است.
کتاب روانشناسی نخستین تألیف علمی ـ فلسفی دکتر اِرانی است. روانشناسی علمی است که به معنای تجربی ـ بالینی در سال 1879 پدید آمده است، چهار سال پیش از آن که مارکس چشم از جهان بپوشد، و 16 سال پیش از درگذشت انگلس. این دو نظریه پرداز کارکشته هرگز فرصت آن را نیافتند که با علمِ تازه نفسِ روانشناسی آشنا شوند و از دستاوردهای آن برای تحلیل پدیده های فرهنگی و اجتماعی بهره گیرند. در نتیجه این کاستیِ اجتناب ناپذیر، آنان قادر نبودند چگالی و اهمیت عوامل معنوی و فرهنگی در دگرگونی های اجتماعی را بصورت همه جانبه و عینی ارزیابی کنند. پس از آن ها، همه مارکسیست هایی که از مرزهای این محدودیت تاریخی فراتر رفتند، در پژوهش های خویش قواعد روانشناسی را در کنار قوانین اجتماعی ـ اقتصادی بکار می گرفتند. کامیاب ترینِ آنان فلاسفه مکتب فرانکفورتِ آلمان بودند. این دبستان فلسفی که در سال1924، یعنی در سال های تکوین «پسیکولوژی» اِرانی بنیاد گزارده شد، در ایران از اعتبار ویژه ای برخوردار است (7).
دکتر اِرانی نیز از سلاله اندیشمندانی است که روش شناسی مارکسیستی را با بهره گیری از قانونمندی های روانشناسی با دستاوردهای علمی سده بیستم هماهنگ کردند. او نوشته است: «...چون علم روح تحقیق قضایای روحی است و فکر نیز به روح مربوط می باشد بنابراین، این علم حکم اساس و ریشه را برای تمام علوم فکری و نظری پیدا می کند، و علوم اجتماع و تاریخ و السنه و غیره باید اساس خود را بر روی قوانین علم روح استوار نمایند و نیز برای تحقیقات فلسفی و تعیین قوانین کلی، شناختن تغییرات حالات روحی از مقدمات لازمه است.» (4، ص 5)
در این چهارچوب، دکتر اِرانی خود را در طراز هگل و انگلس، یکی از پژوهندگانِ نقش دیالک تیک در طبیعت می داند. این ادعا نیز بیراه نیست، چون در میان مارکسیست های آن روزگار کمتر کسی از دانش گسترده او در علوم طبیعی برخوردار بوده است. او از جمله در پایان مقاله ای که در باره نظریه نسبیت نگاشته است، یادآور شده است که نظریه ای در «دیالک تیک عمومی» وضع کرده است «که می خواهد جزئی از وظیفه سنگین تطبیق اسلوب دیالک تیک را بر علوم طبیعی و در نتیجه دقیقتر و ظریفتر کردن متد دیالک تیک را عهده دار شود.» (5، ص 220) ماتریالیسم دیالک تیک که مارکس آن را از هگل برگرفته است «دارد به بحران علمی فعلی....خاتمه می دهد.» (4، ص 166). بخش نخست این گزاره از دقت تاریخی برخوردار نیست: ماتریالیسم دیالکتیک را نه مارکس، بلکه انگلس با کتاب «آنتی دورینگ» بنیان گزارده است. بخش دوم آن نیز بیشتر بیانگر خوش بینی سرشتیِ نویسنده آنست که در اینجا به مرزهای خواست اندیشی می رسد.
دکتر اِرانی در جستجوی «اصل تکاپو» در طبیعت بارها از ویلیام جیمز یاد می کند، و از جمله از نظریه «جریان زندگی» او که بیانگر دیالک تیک اندیشه است. در واقع نیز جیمز اندیشه را «جریان آگاهی» (stream of consciousness) می داند که گاه شدت می گیرد و گاه از شتاب می افتد (9). دکتر ارانی این نوسان های آگاهی را دگرگونی های انقلابی در جریان اندیشه می داند که جیمز به آن ها توجه نکرده است. چنان که در بالا آمد، او ساختار سه پایه من، ابرمن و خویشتن را در ساختار شخصیتِ فرویدی بیانگر دیالک تیک در روان آدمی می داند (5، ص 47 ـ 46). افزون بر این نظریه نسبیت آلبرت اینشتاین را «دیالک تیک زمان و مکان» می خواند (5). بطور کلی او دیالک تیک را منطق «علوم تجربی» می داند (4)، و برای اثبات این گزارهِ بدیهی نیازی نمی بیند که در شرح علوم تجربی دست ببرد. به وارون، همواره امانت علمی را پاس می دارد، از دخل و تصرف در شرح اصل قضایای علمی اجتناب می کند و تفسیر دیالک تیکی خود را بصورت حاشیه ای بر متن بر آن ها می افزاید. به این اعتبار، دکتر اِرانی در قلمرو کاربرد ایدئولوژیک منطقِ دیالکتیک در بررسی پدیده های طبیعی به گرد فریدریش هگل هم نمی رسد.
پس از «طرح دیالک تیک عمومی» دکتر اِرانی چه باقی میماند؟ او ادعا دارد که منطق دیالک تیک از اهمیتی چون قیاس و استقراء در پرداخت نظریه های علمی برخوردار است. اما رهنمودهای منطقی که از غربال پژوهش های او در این زمینه می گذرند، مجموعه ای از قواعد منطقی را می سازند که اگرچه نقش کمکی روشنگری در تفسیر و دریافت نظریه های علمی دارند، اما از توانایی راهیابی (heuristic) چندانی در کشف و شناخت قوانین علمی برخوردار نیستند. گویی که آن درخت پیچاپیچی که هگل در جهان اندیشه به چالاکی و تردستیِ شعبده واری از آن تا آسمان بالا می رفت و با ایده مطلق دیدار می کرد، ریشه های نیرومندی در طبیعت ندارد. دیگر پژوهشگرانی نیز که همچون اِرانی با رعایت امانت علمی به جستجوی دیالک تیک در طبیعت برخاستند، به همین نتیجه فروتنانه دست یافتند: از کوزه همان برون تراود که در اوست. در قلمرو شناخت طبیعت، پیش و پس از اِرانی و دیگر جویندگانِ کیمیای شناخت، استقراء و قیاس مهم ترین قواعدِ منطق باقی مانده اند.
البته این سخن به این معنا نیست که سه پایه هگلی ارزش منطقی ندارد. منظور آنست که به یاری این روش منطقی نه می توان مانندِ قیاس از بررسی معلوم به مجهول رسید، نه مانند استقراء از مجهول به معلوم. اما روش دیالک تیک، مانند قیاس تمثیلی (syllogistical deduction)، برای توضیح (explanation) قضایا، پس از کشف آن ها، سودمند است. می دانیم که رنه دکارت پیکر آدمی را به ساعتی تشبیه می کرد که به اندازه طول یک زندگی کوک شده است. نویسنده «پسیکولوژی»، نیز بیش از یک بار ساختار و کارکرد پیکر را به ماشین تشبیه می کند. کاربرد این نمونه های قیاس تمثیلی پرتو روشنگری به ساختمان ِپیکر و سازوکارهای آن می افکند. مثال هایی که در بالا از قولِ دکتر اِرانی آوردیم و گفتیم که او از آن ها بعنوان نمونه های سازوکارهای سه گامی یا تبدیل دگرگونی های کمّی به کیفی در میانِ کشفیاتِ علمی معاصر یاد می کند، نیز چنین نقشی را ایفا می کنند. کاربرد این روش منطقی تا کنون به شناخت هیچ قانون علمی مهمی نینجامیده و هیچ کشف علمی راهگشایی را رقم نزده است، اما یادآوریِ آن دانسته های ما را به نظم می کشد، تاریخچه پیدایش، پیوندها، همانندی ها و پادستاری های آن ها را یادآور می شود، و به توضیح پیچیدگی های علمی یاری می رساند.
مقایسه تجربه ناکام ماتریالیسم دیالک تیک در علوم طبیعی با تجربه کامیاب ماتریالیسم تاریخی در علوم اجتماعی پرتو روشنگری بر این چشم انداز منطقی می افکند. روش شناسی ماتریالیسم تاریخی، چنان که دانشمندان و فیلسوفانِ بیطرفی چون کارل پاپر و نوام چامسکی نیز یادآور شده اند، پس از برخی بازنگری ها و ویرایش ها از دهه 1930 میلادی به صورت ابزار نیرومندی برای رویکرد علمی به بررسی پدیده های تاریخی و اجتماعی درآمد. یک سلسله از تاریخنگاران علم و تمدن از جوزف نیدهام (Joseph Needham 1900-1995)، نویسنده کتاب هفت جلدی «تاریخ علم و تمدن در چین»، و لانسلوت هاگبن (Lancelot Hogben 1895-1975)، زیست شناس و نویسنده کتاب های پرفروش مردمی چون «علم برای شهروندان»، تا جان برنال (John Bernal 1901-1971)، نویسنده کتاب «علم در تاریخ» و گوردون چایلد (Gordon Childe 1892-1957)، باستانشناس و نویسنده کتاب «انقلاب شهری»، این روش را در بررسی پدیده های اجتماعی بکار گرفتند و آثاری ماندگار آفریدند (8). آنان نشان دادند که بررسی دگرگونی های فرهنگی و علمی در پیوند و رابطه متقابل با دگرگونی های فناوری و شیوه تولید از توانمندی راهیابی، کشف و روشنگری شگرفی برخوردار است. از زمان انتشار کتاب «جامعه شناسی علم»، نوشته رابرت مِرتُن (Robert King Merton 1910-2003) در سال 3719 (10)، اصول این رویکرد در فلسفه علم نهادینه شده اند.
مراجع:
1 ـ آریان پور، امیرحسین، فرویدیسم با اشاراتی به عرفان، تهران، انتشارات ابن سینا، 1330.
2 ـ آریان پور، امیرحسین، روانشناسی از دیدگاهِ واقع گرایی، کلن، انتشاراتِ فروغ، 1392.
3 ـ احمدی، حمید، تاریخچه فرقه جمهوری انقلابی ایران و گروه اِرانی، تهران، نشرِ اختران، 1385 .
4 ـ اِرانی، تقی، پسیکولوژی (علم الروح)، تهران، انتشارات مجله دنیا، بدون تاریخ.
5 ـ اِرانی، تقی، تئوری های علم،, Pahl-Rugenstein Verlag, Köln 1977.
6 ـ بهنام، جمشید، برلنی ها، اندیشمندان ایرانی در برلن، تهران، نشر و پژوهش فرزان روز، 1379.
7 ـ خراسانی، شرف الدین، مکتب فرانکفورت، در ضمیمهِ بوخنسکی، یوزف اِم، فلسفه معاصر اروپایی، تهران، انتشارات دانشگاه ملی ایران، 1354، ص 298 ـ 248.
8 ـ کانر، کلیفورد، تاریخ علمِ مردم، ترجمه حسن افشار، تهران، نشر ماهی، 1395.
9- James W, The Principles of Psychology, Cambridge, Massachusetts, Harvard University Press, 1981 (first published in 2 volumes1890).
10 - Merton, Robert King, The Sociology of Science: Theoretical and Empirical Investigations, Chicago, London, University of Chicago Press, 1973.
11 - Ribot, Theodule, Die Psychologie der Aufmerksamkeit, Leipzig, 1908.
12 ـ سیاسی، علی اکبر، گزارش یک زندگی، تهران، 1366.
13 - Skinner BF, About Behaviorism, New York, Vantage Book, 1970.
14 - Taheri, Abbas, The Mystery of Language, Berlin, Neuroscience Razi, 2020.
15 - Wundt W, Grundriss der Psychologie, Leipzig, Verlag von Wilhelm Engelmann, 1907.
|
|