عصر نو
www.asre-nou.net

زینب حجاریان:

نامه منسوب به پدرم را بازجویان نوشته اند


Fri 4 09 2009

hajarian-dar-dadgah.jpg
شبکه جنبش راه سبز (جرس) : درحالی که روز گذشته خبرگزاری های ایرنا و فارس نامه ای منتسب به دکتر سعید حجاریان مبنی بررضایتش از وضعیت بازداشت و بازجویی هایش منتشر کرده و به نقل از او نوشتند که وضع جسمانی اش بسیار هم خوب است، زینب حجاریان دختر سعید حجاریان این نامه را سراسر کذب خوانده و اعلام کرد با توجه به تفاوت لحن نامه با ادبیات سعید حجاریان این نامه توسط بازجویان وی نوشته شده است.
متن کامل نامه فرزند دکتر سعید حجاریان به این شرح است:

اخیراً از طرف رسانه های وابسته به اقتدارگرایان نامه ای منسوب به پدرم منتشر گردیده که سراسر کذب و حاوی تناقضات بسیاریست و آشکارا توسط بازجویان نوشته شده است و لحن آن با ادبیات پدرم همخوانی ندارد. هرچند با بازخوانی این نامه و دقت در زمان انتشار آن نکاتی چند قابل استنباط است:
1. اولّا صرف انتشار این نامه در شرایطی که به خانواده و وکیل ایشان و اجازه ملاقات ویا حتی مکالمه تلفنی داده نشده است و شرایط نامناسب آقای حجاریان در دادگاه حاکی از وخامت حال ایشان داشته است نشانگر تلاش برای پنهانسازی وضع ناگوار ایشان و گواهی بر بروز حوادثی است که سلامتی پدرم را در خطر جدی قرار داده است. اصولاً هرگاه پدرم در زندان بیمار میشد، از ترس درز اخبار به بیرون ایشان را وادار میکردند تا با منزل تماس بگیرند و بگویند حالشان خوب است. برای مثال پس از بروز ناراحتی ریوی که ما تا مدتها از آن بیخبر بودیم، پدرم با منزل تماس گرفته بود و در پاسخ به احوالپرسی گفته بود بهترم (یعنی قبلا حالشان بد بوده). بعد از یک هفته و در ملاقاتی که داده شد، مادرم علائم عفونت ریوی را مشاهده کرده بود که همچنان پس از دو سه هفته حاد بوده و نشان از عدم پیگری و دریافت درمانهای لازم بوده است. در ضمن در این نامه هیچ توضیحی در مورد گزیدگی شدید لب پایین که نشاندهنده تشنج است و یا کبودی روی گونه و همچنین علائم افسردگی شدید داده نشده است.
2. تاریخ نگارش نامه 6 شهریور بوده است و مشخص نیست چرا این نامه با تاخیر منتشر شده است و از آن تاریخ تا به حال چه برسر پدرم آورده اند.
3. در این نامه عنوان شده که پدرم فقط ده روز در اوین بوده که صحت ندارد و ایشان 40 روز در انفرادی اوین بوده اند و از این مدت به بازداشتگاه پادگانی منتقل شده اند. در واقع روزی که شایعه آزادی پدرم توسط همین رسانه های کذاب منتشر شد ایشان از اوین به محل جدید منتقل شدند.
4. در نامه اشاره به ناراحتی استخوانی ایشان شده است که تاکنون سابقه نداشته است و صحبت از ناتوانی و تحلیل عضلات شده است که اینها خود دال بر بروز ناراحتی های جدید در ایشان و وضع رقت انگیز ایشان در 40 روز اول است.
5. از خمیدگی قامت پدرم در روز دادگاه چنین بر میآید که آب درمانی و فیزیوتراپی لازم انجام نشده و توانایی های اندک ایشان نیز رو به تحلیل است.
6. اگر مطالب این نامه صحت دارد چرا به خانواده، وکیل و یا حتی کمیته ویژه مجلس اجازه دیدار با ایشان داده نشده است؟ چرا به یک گروه از پزشکان مستقل و متخصص اجازه ملاقات با ایشان و بررسی وضع سلامتی ایشان را نمیدهند؟
7. در صورتیکه واقعا پدرم دچار تحول در مواضع خود شده و فشاری هم بر او نبوده ، او را آزاد کنند تا آزادانه در محافل دانشگاهی و سیاسی نظریات جدید خود را ارائه دهد.
نگهداری فرد بیمار و معلولی مثل پدرم در چنین وضعی و وارد کردن انواع شکنجه های روحی و جسمی به این فرد ناتوان گناهی نابخشودنی است و عاملان این رفتارهای شنیع اگر به روز قیامتی اعتقاد دارند باید بسیار نگران نتایج اعمال و سرنوشت شوم خود باشند. در خواست ما آزادی فوری و بی قید و شرط پدرم از زندان است.
زینب حجاریان
12/6/1388

این درحالی است که روز گذشته خبرگزاری دولتی ایرنا و خبرگزاری وابسته به سپاه پاسداران فارس نامه ای منتسب به دکتر سعید حجاریان را منتشر کردند که در ادامه می توانید متن کامل نامه ای که به گفته فرزند دکتر حجاریان با ادبیات وی تفاوت داشته و توسط بازجویان وی نوشته شده را نیز بخوانید :

بعد از دلالت به بازداشتگاه‌ها در مورخ ۲۶/۳/۸۸ اخبار عجيبی به گوشم خورد که در بيرون عده‌ای در سايت‌ها اعلام کرده‌اند من به حالت اغما رفته و در زندان بيمارستان بستری و در حال احتضار به سر می‌برم و حتی جان به جان آفرين تسليم کرده‌ام. بعد از آنکه برای رفع شبهات يک لحظه تلويزيونی من را نشان داد شروع کردند به طرح اين ادعا که تحت شکنجه‌های سخت قرار گرفته و قرص‌های روان گردان به من می‌دهند و از اين قبيل لاطائلات.
بعد از دادگاه اين تبليغات شدت يافت که من ناچار برای خنثی کردن آنها شمه‌ای از وضع خود از زمان بازداشت تا دادگاه را به اطلاع هم وطنان برسانم.
1- من حدود بيست روز در اوين محبوس بودم اما سلول انفرادی من به اندازه‌ای بود که بتوانم با واکر چند قدمی در آن بزنم، ضمنا از امکانات هواخوری و پزشک زندان که لااقل يک روز در ميان به من سر می‌زد برخوردار بودم.
2- به خاطر معلوليت جسمی لباسهايم را با لباسشويی می‌شستند و زحمت استحمام را نگهبانان بر خود هموار می‌کردند که خدايشان جزای خير دهد.
3- غذای زندان مناسب بود و من عليحده ميوه را هم داشتم که به واسطه کم تحرکی نياز مفرطی به آن داشتم.
4- پس از زندان بعلت فقدان امکانات فيزيوتراپی، کاردرمانی و آب درمانی، در اوين (که طبعا نقاهتگاه نيست) عضلاتم رو به تحليل رفتن نهادند و علائم مشکلات استخوان پيدا کردند لذا به محلی منتقل شدم که به استخر آب درمانی نزديک بود و فضای مفرحی داشت.
5- در مکان جديد يک روز در ميان استخر را به مدت يک سانس برای من خلوت (فرق) می‌کردند و همراه مربی دلسوزی به تمرينات آب درمانی می‌پرداختم.
6- در ضمن پزشک هم دو روز در ميان به من سر می‌زد و فشار خون و نبض؛ درجه حرارت و گوش و حلق و بينی و ريه‌ها را معاينه می‌کردند.
7- فضای جديد طوری بود که می‌توانستم با واکر مسافتهای طولانی بروم و عضلات پاهايم را تقويت کنم.
8- وضع تغذيه‌ای‌ام بهتر شد بخصوص مدام دارای فيپر و ميوه‌ها که برای گوارش من ضروری است به مواد غذائيم افزوده شد.
9- در مجموع می‌توانم ادعا کنم حفاظت از يک بازداشتی با معلوليت کار پر مشقتی است که دوستان با شفقت آن را انجام دادند.
جزاهم الله خيرالجزاء
تاريخ ۶/۶/۸۸
امضاء سعيد حجاريان