عصر نو
www.asre-nou.net

اعترافی به عشق، عشقی به زادگاه، ولی دور از دیگرستیزی


Sat 15 01 2022

مهدی استعدادی شاد

new/mehdi-estedadi-shad04.jpg
از رهنمودهای فراوان جهانیان فاضل و نیکخواه البته می‌شود آموخت؛ که بقولی گفته اند دنیا، دشت و صحرای آموزش است.

اما در فارسی نیز راهکارهایی برای زندگانی درست و فهم راز و رمز گیتی موجود است. یکی از این راهکارها را در چهار پاره خیامی می‌یابیم که می‌تواند سرلوحه رفتار شناخت شناسانه شود. چهار پاره مورد نظر بقرار زیر است:

گردون نگری ز قد فرسودۀ ما ست
جیحون اثری ز اشک پالودۀ ما ست
دوزخ شرری ز رنج بیهودۀ ما ست
فردوس دمی ز وقت آسودۀ ما ست

پیش از هر چیزی بگوییم که چه دریافتی از "سرلوحه" داریم. سرلوحه این‌جا برای نگارنده به معنای متر و معیاری ارزیابی است. یعنی، در رویکرد خیامی، نگاه به گیتی را به چشم‌انداز و قدرت دید ما مربوط می‌کند که از کدام ارتفاع و با چه بُرد مسافتی توان دیدن داریم.

سپس رباعی آگاه می‌سازد که نیرو گذاشتن و تلاش شناختِ فاعل شناسا در نماد رنج و اندوهی جلوه می‌کند. تجلی زلال که در اشک جاری‌ست و قطره قطره رودخانه‌ای را در درازنای تاریخ جریان بخشیده‌است.

سرودۀ خیام در فرجام خود، دوگانه دوزخ و پردیس را در رابطه با رفتار ما توضیح می‌دهد. این که بیهودگی رنج به پدیداری دوزخ دامن می‌زند و آسودگی ما بهشت آفرین خواهد بود.

وقتی شما چنین رهنمودی را فرا دید رفتار و بینش خود قرار دهید از دست هیجانات و عصبیت‌های لحظه‌ای در امان خواهید بود و داوری‌های بی پایه نمی‌کنید. با خونسردی تمام سراغ موضوع‌ها و بغرنج‌هایی می‌روید تا شناختی بلاواسطه بدست آورید.

بر این منوال ایران به عنوان کشور زادگاه موضوع شناخت می‌شود. آن‌گاه با سرزمینی روبرو هستید که تاریخ و جغرافیایی را دارا است که بر هم تاثیر متقابل داشته‌اند.

در اولین گام که رجوع به دفتر تاریخ است، متوجه یک بدشانسی یا بداقبالی جغرافیایی می‌شویم که سرگذشت ناگواری را در پیامد دارد.

ایران کشوری در گوشه و کنار دنیا نیست. در یکی از چند میدان و مرکز کره خاکی قرار گرفته و به طعمه و سیبل و هدفی بدل شده که دیگران و همسایگان را تحریک به تصاحب می‌کند.

بطوری که در دوره تاریخی چند قرنی با روسیه همسایه شمالی در کشاکش بوده‌ایم. کشاکشی که بتدریج از حیطه تاثیر ما کاسته و منطق زیر نفوذ ایشان را افزوده‌است.

در هر حالت آنان در تحقق آرزوی رسیدن به "آب‌های گرم" مُصر بوده‌اند. گرچه در گذشته گاهی از در سازش با بریتانیا در آمده و بر سر تقسیم سرزمین ما ائتلاف کرده‌اند. گاهی نیز در این دهه های اخیر از در شراکت با چین در آمده تا بازار ایران به دست ایالات متحده نیفتد.

منتها این تهدید ایران از سوی بیگانه، همواره همدستی داخلی داشته‌است که مستقیم و غیر مستقیم به نفع حرص و هوس روسیه دست به کار بوده‌است.

این تاریخ‌نگاری غیر جانبدار است که روشن می‌سازد، آن همدست داخلی، جماعتی غیر از روحانیت شیعه نبوده‌است. روحانیتی که به زمان قاجار کشور را به جنگی با روسیه تحریک کرد که چشم اندازی جز شکست نداشت. در حالی که به دورۀ معاصر و قدر قدرتی خلیفه شیعه، ندانم‌کاری و بی‌لیاقتی مدیران، حیثیت کشور بازیچۀ خرس روسی و اژدهای چینی گشته‌است.

نتیجه این که عاشقان زادگاه، نگران انقراض یوزپلنگ ایرانی‌اند که شکارچی‌هایی بیگانه در پی جانش هستند.