بزن بهادرها اینک در موضع ضعف هستند
وبلاگ همینجوری: نگران فرمانده سپاه نباشیم!
Thu 3 09 2009
اول: آدم گاهی یک حرفی را می زند به یک قصدی اما متوجه نیست که در کنار آن چیزهای دیگری هم به ذهن متبادر می شود. مثلا همین جناب فرمانده سپاه که فرموده اند:
"آقاي خاتمي در بهمن 87 ميگويد: اگر در اين انتخابات احمدينژاد سقوط كند، عملاً رهبري حذف ميشود، اگر به هر قيمتي و به هر شكلي اصلاحات دوباره به قوه اجرايي بازگردد، ديگر رهبري اقتداري در جامعه نخواهد داشت. سقوط اصولگرايي به معناي پايان اقتدار رهبري تلقي ميشود و با شكست اصولگرايان بايد قدرت رهبري را مهار كرد."
آیا بیراه رفته ایم اگر اینچنین برداشت کنیم که سپاه پاسداران از ماهها پیش از انتخابات برای جلوگیری از حذف رهبری یا از دست رفتن اقتدار وی، در مقابل اصلاح طلبان موضع گرفته و برای جلوگیری از پیروزی آنها دست به کارهایی زده که امروز گاه از آن تعبیر به کودتا می شود؟
دوم: من کلا آدم خوشبینی هستم و فکر نمی کنم وقتی این همشهری مان به آن یکی همشهری مان میپرد، قرار است اتفاق بدی بیفتد. راستش گمان می کنم این حرفها به خالی بندی های کودکانه پسربچه های ده دوازده ساله شبیه تر است و نباید به آن اعتنا کرد.
نه فقط صحبتهای این برادر محترم که بقیه حرفهای ترسناکی هم که در روزهای اخیر زده شده، به نظرم آنچنان مهم نیست که بخواهیم وقتمان را صرف آن کنیم. بهتر است به زور لبخند بزنیم و بگوییم باحال بود و بعد به کار خود ادامه دهیم.
این خط و نشان ها را اگر سه ماه پیش می کشیدند، می گفتم حکما خوابی دیده اند برایمان ولی حالا نه!
مثلا فرمانده سپاه دلیلی ندارد که الان بخواهد کشف کند خاتمی در بهمن ماه چه گفته و چه کرده. یا احمدی نژاد اینقدر تابلو قضیه کوی و کهریزک را گردن نفوذی ها بیندازد و...
آنچه اینان را به چنین موضع گیری هایی وا می دارد، نقل مکان آنها از موضع مدعی به موضع متهم است. آنها که برای مدتی خود را صاحب قدرت بلامنازع می دانستند و هر کاری خواستند کردند، اینک در میان مردم و حتی هوادارانشان متهم شده اند و همین امر مجبورشان می کند که برای گریز از این اتهام، آسمان و ریسمان ببافند، دشمنان جدید کشف کنند، بازی کی بود کی بود من نبودم به راه بیندازند، از حریفشان دشمنی دیرینه و وحشتناک تصویر کنند و...
نه به نظر من از چنین سخنانی نباید ترسید و فراتر از آن باید خشنود بود که بزن بهادرها اینک در موضع ضعف هستند.
http://khodesh.blogfa.com/post-483.aspx