عصر نو
www.asre-nou.net

شکست


Wed 17 11 2021

لقمان تدین نژاد

new/loghman-tadayonnejad.jpg
داغِ شکست‌ بر پیشانی،
پیچیده در ردایی نخ‌نما،
می‌گریخت از نگاه‌ها
و به اعماق می‌لغزید
تاریکی‌ها،
کوچه‌های پیچ در پیچ،
جولانگاه جنّیان،
ارواح سرگردان،
و سگان مطرود ولگرد،
دوان به دنبال شبگردان
با نگاه‌های درمانده‌
و امید‌های واهی.
شبِ دلگیر مارپیچ می‌زد
میان میدانچه‌های خالی،
گذرگاه‌های تاریک،
و گورستان‌های متروکه
که مردگان فراموش شده
در هیئت گربه‌های ولگرد
در کفن‌های سیاه
او را به خود می‌خواندند
در آستانه‌ی دریا
که بی اعتنا به بی‌بها آدمی
همچنان بر صخره‌ها می‌کوبید
در انتهای سراشیبی

داغ شکست بر پیشانی،
پیچیده در ردایی نخ‌نما،
می‌گریخت در دل تاریکی‌ها
به جانبِ پژواکی غریب،
که او را بخود می‌خواند
از اعماق چاهی بی‌آب
انباشته از خلاء،
هرچیز را رها می‌ساخت پشت سر،
خانه‌ی نامهربان‌...،
ستارگان رشک بر انگیز...،
پارس سگانی که هلال ماه را
بیش از او درک می‌کردند...،
و دخترکانِ بیم‌ناک
که بر بسترهای بیزاری انگیز،
بیخواب بودند
در اندیشه‌ی شادی‌های ساده،
بالهای شیشه‌یی،
و پرواز تا شهر‌های دور از دسترس،
اگر خورشیدی سر می‌زد
و نور می‌پاشید
بر سیب‌های سرخِ پیشخوانِ میوه‌فروشِ بینوا

لقمان تدین نژاد
آتلانتا، سی شهریور ۱۴۰۰
۲۲ سپتامبر ۲۰۲۱