حراست شهرداری در نقشی از منکراتیها
Sun 14 11 2021
س. حمیدی
هفت هشت نفر مرد سیاهپوش در شمایلی از امنیتیهای حکومت هر روز صبح جلوی ورزشکاران پارک لاله ظاهر میگردند و همواره همان گفتههای همیشگی خود را تکرار میکنند. چون خطاب به ورزشکاران فریاد میزنند: "قرار نیست خانومها و آقایان با هم ورزش کنند. قرار نیست با خودتان دستگاه اکو و بلندگو بیاورید و صدایش را این همه بلند کنید. قرار نیست به بهانهی ورزش همگی با هم برقصید. قرار نیست روسری خانمها از سرشان بیفتد. قرار نیست که خانمها لباس تنگ و چسبان بپوشند".
سیاهپوشها میگویند آنها از حراست شهرداری منطقهی شش به اینجا آمدهاند. اما از ظاهرشان چنان برمیآید که همگی ادارهی حراست منطقهی شش را پوششی برای رفتار نامردمی خود میگیرند تا از جایگاه سازمانی خود نشانیِ درستی به دست ندهند. سرآخر هم به صفوف ورزشکاران حمله میبرند و چند نفری از ایشان را با خود میبرند. کجا؟ مشخص نیست. سایر ورزشکاران در حمایت از دوستانشان فریاد میزنند که دستِ کم ما را هم با خودتان ببرید. اما سیاهپوشان حکومت اعتنایی به ایشان نمیکنند. فقط قصدشان ترساندن مردم است تا از ورزش گروهی ایشان جلوگیری گردد. ورزشی که علیرغم مخالفت مداوم مأموران حکومتی بیش از سه دهه در فضای پارک لاله دوام آورده است. اما گروهی از حکومتیان قصد دارند به بهانهی حجاب و موسیقی از اجرای آن ممانعت به عمل آورند. در عین حال، حکومت مردم را به نمایش رفتارهای ایذایی خود، عادت داده است. اما هرگز توپ و تشر کارگزاران امنیتی آن، راه به جایی نمیبرد. سپس کاروان مردم به راه عادی خود ادامه میدهد و عوعوی سگان این قافله هم برای خودشان باقی میماند.
ناگفته نماند که گروه همسو و متحد ورزشکاران پارک لاله، هیچوقت در واکنش به آنچه که در پیرامونشان میگذرد، بیتفاوت باقی نمیمانند. چون همگی با هم به سیاهپوشان حکومتی پاسخ میدهند: "شما برین به دزدیهای خودتان برسین. حجاب و موسیقی بهانه است. اینارو برای دزدیتان بهانه میکنین. برین به گند و کثافتهای خودتان سامان بدین. به جای همهی اینها به مطالبان بازنشستگان و معلمان کشور پاسخ بدین".
با این همه، مشخص است که عدهای از امنیتیهای جمهوری اسلامی، دانسته و آگاهانه پای ادارهی حراست شهرداری را به این ماجرا کشاندهاند. چون فشار ادارهی حراست به کارکنان پارک لاله هم افزایش یافته است. این گروه از کارکنان را همه روزه به سراغ ورزشکاران پارک میفرستند تا برای ورزش دستهجمعی ایشان مزاحمت به عمل آورند. بهانهها هم کم نیستند. به ظاهر بدحجابی یا بیحجابی، صدای موسیقی، قاطی شدن خانمها با آقایان و لباسهای تنگ خانمها آزارشان میدهد. حتا از ورزش دستهجمعی با عنوان رقص دستهجمعی یاد میکنند. تازه رقص دستهجمعی را فقط خودشان هستند که غیر اخلاقی میپندارند. شهروندان تهرانی آنجا که لازم باشد از اجرای آن خیلی هم استقبال میکنند. شاید هم مردم عادی چنین رقصی را مسکنی برای کاهش فشارهای زندگی و دردهای اجتماعی خود میبینند. دردهایی که حضور همهی آنها در جامعه، تنها به کاستیهای مدیریتی جمهوری اسلامی بازمیگردد.
شکی نیست که کارکنان پارک لاله را هم به اجرای چنین مزاحمتهایی مجبور میکنند. به واقع آنان هم در صورت لزوم از به کارگیری همان منطق ورزشکاران علیه مأموران حکومتی چیزی کم نمیآورند. چنانکه از همین کارکنان خیلیها هم جلوی دستور ادارهی حراست میایستند. آخر چنین ماجراهایی به ادارهی حراست و کارکنان شهرداری ربطی ندارد. هرچه باشد، مدیران بالادستی شهرداری تهران هم از موضوع مبارزهی با بدحجابی برای اجرای دزدیهای مداوم خود سود میبرند. چون نیاز دارند در انظار عمومی جانماز آب بکشند تا ضمن همین جانماز آب کشیدن، رد گم کنند. رفتاری متظاهرانه که بین کارگزاران جمهوری اسلامی به عنوان عرفی همگانی درآمدهاست.
موضوع امنیتی کردن پارک لاله تنها با حضور همین گروههای سیاهپوش جدید خاتمه نمیپذیرد. در همین پارک لاله، ساختمان ویژهای را نیز به پلیس پارک اختصاص دادهاند. آنوقت پلیس پارک لاله از قول ورزشکاران بنرهایی به عنوان تشکر از خود مینویسد و آنها را در میدان اصلی پارک به نمایش میگذارد. جدای از پلیس پارک لاله، افراد کلانتری ۱۰۷ فلسطین هم همراه با موتورسواران و اکیپهای گشت خود به طور مداوم در پارک لاله حضور دارند. پلیس امنیت فتا هم هرگز از این قافلهی حکومتی جا نمیماند. چون آنان هم در طول روز به گشت ایذایی خود از محوطهی پارک اشتغال دارند. گشت ارشاد و منکراتیها هم در این خصوص با همکاران دیگر خود مسابقه گذاشتهاند. به عبارتی روشن، آنان نیز بر خود لازم میبینند تا در فضای عمومی پارک به گشتزنی ادامه بدهند. پلیس مبارزه با مواد مخدر هم بر حضور نمایشی خود در پارک لاله اصرار میورزد. جدای از همهی اینها، نیروی دژبان مرکز هم همراه با اتومبیل خود به گشتزنی از پارک لاله اشتیاق نشان میدهد. سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران هم نمونههایی از ونهای گشت خود را به داخل همین پارک میکشاند. آنان به ظاهر هدفی را دنبال میکنند که قصد دارند کارتنخوابهای پارک را با خودشان ببرند. اما چنین موضوعی هرگز اتفاق نمیافتد. مگر شهرداری نان و پلوی مفت و اضافی دارد که آن را بین کاتونخوابهای تهران خیرات کند؟
انگار نیروی نظارتی یا امنیتی پارک لاله از شمار گردشگران و ورزشکاران آن هم بالا میگیرد. این موضوع در حالی اتفاق میافتد که مردم عادی از دست دزدان مهاجم شهری یا همان خفتگیران خیابانهای شهر تهران آسایش ندارند. همه میدانند که موبایلقاپی، کیفقاپی و خفتگیری و زورگیری امان شهروندان تهرانی را بریده است. حتا دزدان حرفهای روز روشن آن هم جلوی چشمان مالک، به اتومبیل یا واحد مسکونی او یورش میبرند. اما پلیس تنها به عنوان نظارهگر و تماشاچی این ماجرای نامردمی باقی میماند. سوای از این، استفاده از پلاکهای دستکاری شده و مخدوش در تهران به عنوان عرفی عمومی درآمده است. اما پلیس نسبت به چنین آسیبهایی هیچ حساسیتی نشان نمیدهد. چون به جای اینکه بخواهند حفظ امنیت شهروندان تهرانی را هدف بگذارند، به حفظ مسایل امنیتی حکومت میاندیشند. اینجاست که بین امنیت حکومت با امنیت شهروندان جامعه فاصله میافتد. چون حکومت و مردم هر یک تعریفهای متفاوتی از امنیت به دست میدهند. حتا در فضای همین تعریفهای متفاوت از امنیت است که اهداف و خواستهای غیر همسوی خودشان را به پیش میبرند.
بر پایهی گزارشهایی که این روزها در شبکههای اجتماعی منتشر میشود، موضوع مزاحمت امنیتیهای حکومت برای ورزشکاران پارکها، موضوعی سراسری است. چون فرآیند آزار دهندهی آن را به تمامی پارکهای تهران گسترش دادهاند. حتا چنین ماجرایی از سوی امنیتیهای حکومت در فضای عمومی بسیاری از شهرهای دور و نزدیک کشور هم دنبال میگردد. ولی مردم میگویند، حکومتگرفتن طالبان در افغانستان، مدیران جمهوری اسلامی را هم بر سر غیرت آوردهاست. پیداست که امنیتیهای جمهوری اسلامی آشکارا میخواهند نمونههایی از رفتارهای نامردمی و ضد فرهنگی طالبان را در ایران هم به اجرا بگذارند. آنان اجرای همان تجربههای ناموفق چهل سال گذشتهی خود را، از نو دوره میکنند و در این راه مثل همیشه از پررویی و وقاحت سیاسی چیزی کم نمیآورند. بدون شک، روی کار آمدن ابراهیم رئیسی و جرگهی سپاهی و "امام صادقی" او بر اریکهی قدرت، مشوق خوبی برای ایشان فراهم دیدهاست. ولی نمیتوانند بفهمند که در جامعهی ایران هرگز زمینهای برای اجرای چنین راهکاری تنگنظرانه از حکومت، آماده نیست. بدون تردید این بار هم مثل همیشه فقط نمونهای تمام عیار از افلاس فرهنگی خود را برای مردم عادی به نمایش خواهند گذاشت.