عصر نو
www.asre-nou.net

ریشه سپیدارها،


Sun 31 10 2021

ا. رحمان

ماسه ها در سکوت سنگین خود
صدایِ اندوهِ هیچ خار بوته ای را
در زیر سمِ غُبارِ اسبها،
به یاد نمی آورند
و در صحاریِ قرون و تاریکی
نغمه های گلبوته ها و بنفشه هایِ بهاری
در ریشه های سپیدارها
و شمایل شقایق ها
به فراموشی می رود

فریب بود، در وَهم و خرافه های
انگشتانی سحرانگیز،
راهِ درازی پیمودیم
از تاراج وُ زخم قبیله
تا،
به طلوعِ صُبحِ یقین رسیدیم
در دم مسیحاییِ گل سرخ
و در روحِ سرخِ یاسمن ها و نسترنها،
دیگر هیچ چشمانِ گشوده ای
در طلسم جادوگران
گرفتار نمی شود
و من یقین دارم،
دیگر هیچ گوشِ شنوایی
نجوای ساحری را، از فرازی موهوم
به یاد نخواهد آورد
و به توفان خواهد سپرد

چه غم انگیز است
به تماشای تمنای تو بنشینم
و به بار نشستن آرزوهایت
در انتظار معجزه ای
چشم بر کبودِ آسمان بدوزی
که شفاعت تو را
از خود طلب می کند

رحمان_ ا ۶ / ۸ / ۱۴۰۰