کار داخل:
وضعيت جاري و چشمانداز آتي
Mon 13 09 2021
بر کسي پوشيده نيست که کشور درگير بحران عميقي است و هر روز هم اوضاع وخيمتر از قبل میشود. بحران همه جانبه ساختار رژيم را فرا گرفته و مردم در هزارتوي اين بحران براي کسب حداقل معاش خود براي زنده ماندن دست و پا میزنند. شکاف طبقاتي به حد غيرقابل تصوري افزايش يافته است، به طوري که بيش از 60 درصد جامعه زير خط فقر زندگي میکنند. در کنار قصرها و ويلاهای مجلل چند صد ميلياردي و ماشينهای چندين ميلياردي آقازادهها، هزاران زن و کودک و شهروند اين جامعه در داخل زبالههای شهر به دنبال روزي خود میگردند. شهرهای بزرگ در محاصرة ميليونها حاشيهنشين گرسنه و به تنگ آمده از اين تبعيض و تحقير قرار دارند که منتظر فرصتي براي تسويهحساب هستند.
شرايط غيرانساني حاکم بر کشور منجر به رشد اعتراضات مردمي، طولانيتر شدن زمان اعتراضات، کوتاهتر شدن دوره تناوبي اعتراضات، حضور گستردهتر معترضين و راديکالتر شدن خواستهای آنان شده است. هرچند که حکومت تا امروز توانسته است به هر ترفندي از فروپاشي خود جلوگيري نمايد، ولي علائم بحران ساختاري آن و اعتراضات و اعتصابهای روزافزوني که جامعه را فراگرفته است، نشان از آن دارد که روزهای پرتلاطمي را در پيشرو خواهيم داشت. رژيم خود نيز به اين امر واقف است و براي مقابله با اين روند نابودگر با پيام سرکوب و کشتار مردم و معترضين، با يکدست کردن حکومت به ميدان آمده و هارترين و بدنامترين چهرههای نظامي امنيتي خود را تحت رياست شناختهشدهترين چهرة کشتار زندانيان سياسي در تابستان 67 به صحنه آورده است.
در سوي ديگر، جامعه به ستوه آمده از اين همه فقر و تبعيض قرار دارد که در آستانه انفجار است. در بين سرکوبشدگان و ستمديدگان «ترس کمتر شده و خشم جاي آن را گرفته» است. اعتراضات جاري مردم به حاکميت استبدادي و تبعيض رو به گسترش با محوريت مطالبات معيشتي و اقتصادي شروع و در اندک زماني به مطالبات اجتماعي و سياسي فرا ميرويد. مروري بر حرکات و خيزشهای اعتراضي مردم به ستوه آمده از ظلم و جور حاکمان اسلامي در يکي دو ماه اخير گوياي همين واقعيتهاست. اعتراضات مردم خوزستان به بيآبي، بيبرقي، تخريب محيطزيست، تغيير در ترکيب جمعيتي منطقه و کوچ اجباري عربها، بيکاري، فقر، تبعيض، تحقير و سياستهای نژادپرستانه حاکمان در اندک زماني به مناطق ديگر کشور تسري پيدا کرد و مورد حمايت قرار گرفت، ولي به بيرحمانهترين شکل توسط رژيم سرکوب شد. بيش از هشت نفر از هموطنان عرب و خوزستاني جان خود را از دست دادند. دهها تن زخمي و صدها نفر ديگر مورد تعقيب، آزار و بازداشت قرار گرفتند. از دو ماه پيش اعتصاب بيش از يکصد هزار نفر کارگر شرکتهای پيمانکاري صنعتنفت شروع شده و هنوز هم بدون پاسخگويي رژيم و عدم تحقق مطالبات کارگران به اشکال مختلف ادامه دارد. کاربست سياستهای نئوليبرالي رژيم در اشکال: «خصوصيسازي و کاهش تصديگري دولت، موقتيسازي قراردادهای نيرويکار، مقرراتزدايي در عرصههای مختلف زندگي اقتصادي، سرکوب دستمزدها با تفکيک و جداسازي نيروهای کار و ممانعت از تشکليابي کارگران» جامعه کارگري کشور را هر روز بيش از پيش در تنگنا قرار داده است. از اعتصاب مجدد کارگران هفتتپه يک ماه ديگر گذشت. معلمان، پرستاران، رفتگران شهرداري، کارگران واحدهای توليدي مختلف بخاطر حقوق ناچيز و عدم پرداخت به موقع آن روزانه دست به اعتراض و اعتصاب میزنند. روزي نيست که شهري، کارخانهای شاهد اعتراضات مردم و اعتصاب کارگران و زحمتکشان نباشد و روزي نيست که صداي اعتراض و تظاهراتي نسبت به اعمال سياستهای تبعيضآميز قومي و ملي توسط حکومت، از جاي جاي مناطق ملي کشور به گوش نرسد.
رژيم از وضعيت پيش آمده و تداوم آن هراس دارد؛ راه غلبه بر بحران را سرکوب هر حرکت اعتراضي و مطالباتي تعيين کرده و هارترين نيروهای خود را بر مصدر کار گمارده است. پاسخ او به بديهيترين مطالبات مردم معترض چيزي جز سرکوب و توسل به خشونت نيست. با اتکا به چنين رويکردي فعلاً توانسته است اعتراضات مردمي را مديريت و کنترل کند و عليرغم وجود اختلاف نظرهای داخلي بر سر تسهيم قدرت و ثروت، هنوز توانسته است همبستگي خود را حول محور «بقاي نظام به هر بهایي» حفظ کرده و آن را به نقطه استراتژيک تلاقي منافع مشترک تمام طيفها و جناحهای حکومتي تبديل نمايد. ولي اين که آيا خواهد توانست اين رويکرد را کماکان ادامه دهد، قراين و زمينههای مادي و ريشهای اعتراضات و مطالبات مردم، چشمانداز ديگري را به تصوير ميکشند. ريشه مشکلات همچنان لاينحل باقي مانده و بزودي اين دمل چرکين از جايي ديگر سر باز خواهد کرد و اعتراضات در جايي ديگر و با خواستهای متفاوت و راديکالتري مطرح خواهند شد؛ رهبران خود ساختة جديدي در جنبشهای کارگري و اجتماعي کشور پديد خواهند آمد و در کوران مبارزه آبديده خواهند شد که در کنار تعميق و سياسي شدن اعتراضات، زايا بودن جنبشهای اجتماعي و خيزشهای مردمي را نويد میدهد.
اما، ضعف عمده جنبشهای اعتراضي جاري در کشور فقدان برنامه و هدفمندي پايدار، نبود ارگانهای هماهنگي و هدايتگر، فقدان سازمان و تشکيلات صنفي و سياسي مستقل سراسري، گسست سياسي اجتماعي توده و پيشرو و ضعف همبستگي صنفي سياسي سراسري با ديگر جنبشهای اعتراضي مردم میباشد. همين ضعفها و آسيبهای موجود در جنبشهای مردمي جاري در کشور است که در کنار سياستهای سرکوبگرانه رژيم، حاکميت را در موقعيت برتري قرار داده تا همچنان مانع تحقق شعار «ما جمهوري اسلامي نميخواهيم» مردم ايران باشد و چند صباحي ديگر بتواند به عمر ننگين خود ادامه دهد.
در صحنه سياسي کشور، متاسفانه اپوزيسيون و به تبع آن جريانهای شناخته شده چپ از آسيبهای جدي رنج میبرند. مهمترين و کاراترين اين آسيبها همچنان تداوم تشتت و درگيريهای دروني اپوزيسيون هست. جمهوري اسلامي نيز سوار بر موج همين تشتت و پراکندگي در کنار بديلسازي براي اپوزيسيون، تاکنون توانسته است همگرايي خود در مقابله با اپوزيسيون ترقيخواه و خواهان دگرگونيهای بنيادين در کشور و زندگي مردم را حفظ کند. خوشبختانه، به موازات تعميق بيش از پيش حرکات اعتراضي و خيزشهای اجتماعي و سياسي جاري در کشور جريان رو به رشد همکاري نيروهای اپوزيسيون ترقيخواه و بويژه چپ داخل کشور بيش از پيش برجستهتر میشود. اين مزيت هر چند فاصله زيادي تا سطح فراگيري و شرايط مطلوب دارد، ولي در مقايسه با اپوزيسيون چپ در مهاجرت، ظرفيتهای اميدوار کنندهای را در فرايند عملي مبارزه بر عليه کليت رژيم حاکم بر کشور در يک صف واحد سياسي از خود نشان میدهد. ضمن اين که حناي «اصلاح طلبي» و «اعتدالگرايي» نيز ديگر رنگ باخته و اين خادمان نهان و آشکار، و آگاه و ناآگاه استراتژي «بقاي نظام» رسواتر از پيش شدهاند و ديگر آن نيروي مخرب در مبارزات مردم عليه کليت نظام اسلامي و استبداد ديني حاکم نمیتوانند باشند.
آنچه که امروز در چشمانداز آتي کشور میتوان بارقههای آن را ديد تداوم تعميق بحران ساختاري حاکميت حتي در شرايط يکدستي ارتجاعي آن از يکسو و شفاف شدن صفبندي مبارزات مردم ايران به شکل «مردم» و «حاکميت» از سوي ديگر است. در اين چشمانداز همبستگي و همگرايي اپوزيسيون ترقيخواه و بويژه نيروهای چپ به عنوان نيروي راديکال خواهان تغييرات بنيادين که همواره نقشي تعيين کننده در تحولات اجتماعي کشور داشته است، همچنان در دستور روز قرار دارد. چپ در صورتي در اين سپهر سياسي کشور میتواند تاثيرگذار باشد و ايفاي نقش کند که بتواند در اشکال مختلف به تشتت و پراکندگي خود پايان دهد.
نقل از: کار داخل، دوره دوم، شماره 2، مرداد 1400
http://www.asre-nou.net/php/images/new/kare-dakhel-dovrejadid-2.pdf
|
|