رودِ کم آب
Sun 16 05 2021
لقمان تدین نژاد
به کدام دریا توانم رسیدن
با راندن بر رودی که
آب آن تا زانو هم نمیرسد
پارسال سیل آمد در کوهستانهای بالادست
با خود هیزم آورد،
سیاه چادر،
و لاشههای باد کرده
مادر مرا نشناخت
صدایی آمد از پشتِ در
-«فرمایشی بود آقا…؟»
و برادر استکانی تَرَک خورده نشانم داد،
-«میشناسی این را…؟»
به کِشتی باید برگردم
بر رودِ کم آب
و برانم بسوی دریا
خانههای کلنگی روزانه منکوب میشوند
و بجای آنها آپارتمانهای بدقواره بالا میرود
نیم دانگ سهم خود را
باید بگذارم برای دختران بینوا
و ته ماندهاش را بدهم
یک چارتاقی بخرند برایم
در گوشهی گورستان تازه تأسیس
که تا پنجاه سال دیگر میشود پارک کودک
بچههای دبستانی میدَوَند بر سبزهزار،
فریاد شوق میکشند
خنده میزنند،
و لگدکوب میکنند
جمجمههای خالی را زیرِ پا
لقمان تدین نژاد
آتلانتا، ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
۱۱ مه ۲۰۲۱
|
|