عصر نو
www.asre-nou.net

نعل وارونه

اعاده ی حیثیت از عبدالحسین نوشین
Mon 26 10 2020

ناصر رحمانی نژاد

rahmaninejad.jpg
پس از پست شدن گفتار من در رسانه های اجتماعی درباره ی عبدالحسین نوشین، بنیانگذار تئاتر نوین ایران که توسط گروه تئاتر اگزیت تهیه شده بود، کامنتی از آقای احمد جمالی در فیسبوک گذاشته شد در توضیح ظاهراً نکته هایی که بنظر ایشان برای «تخریب عبدالحسین نوشین» در گفتار من آمده بود.

در روزگاری که ما بسر می بریم، اغلب ما سرکی به فیسبوک و از این دست رسانه ها می کشیم و بنا به اشتغالات زندگی و به ویژه ذهنی خود، برخی سریع و گذرا، برخی با تأمل و دقت و برخی هم محض خالی نبودن عریضه در این رسانه ها چرخی می زنیم. بستگی به این دارد که ما در این گونه رسانه ها چه می جوییم و از آنها چه انتظاری داریم. من معمولاً کوشش می کنم چیزی بیش از ده تا پانزده دقیقه از چند ساعت وقت محدودی که در یک شبانه روز دارم روی فیسبوک نگذرانم. اما گاه اتفاق می افتد که ناگزیر و برحسب ضرورت هایی لازم می بینم برخلاف معمول عمل کرده و وقت بیشتری بگذارم، و یا مانند این مورد که در بالا اشاره کردم برای رفع سوء تفاهماتی که به دلایل بی شماری همچنان در اذهان عده ای باقی مانده و در این میان برخی بر آنها اصرار می ورزند، بنا به حکم حقیقت پاسخ نه، که توضیحاتی بدهم. به ویژه در مورد نظراتی که ابراز داشته ام، به عمد یا غیرعمد سوء تعبیرهایی شده.

در کامنتی که آقای احمد جمالی به ظاهر برای روشن کردن نقطه نظر نادرست من درباره ی عبدالحسین نوشین نوشته اند، ضمن یک دور شمسی-قمری و اشاراتی سر به هوا به مسایلی مثلاً تاریخی، بی آن که تاریخ حوادث را ذکر کنند، و اموری که نه مکان دارند و نه زمان، و همچنین نه با هم همخوانی دارند، و تعبیرات و تفسیراتی از آن حوادث و امور که بهیچ وجه قابل اثبات نیست و متوسل شدن به برخی حدس و گمان هایی که منشاء آنها روشن نیست، و بعد نقل شعری که حجت اش معلوم نیست و اشاره به شخصیت هایی از نوع قهرمان و ضدقهرمان برای نشان دادن جایگاه خود در پهنه ی بحث شان… و سرانجام می رسند به نکته ی اصلی که خطای حقیر در گفتارم در باره ی نوشین بوده است. یعنی اگر بخواهم بگویم همه ی اینهایی که گفته اند - که البته باید اذعان کنم با بیانی موجز حداقل نیم قرن را در دو پاراگراف کوتاه به طرز بی نظیری ترسیم کرده اند - بله، همه ی این قبیل چیزها را به اشاراتی ردیف کرده اند تا به نکته ی مورد نظرشان برسند، چیزهایی است که در ادبیات می گویند «آسمان ریسمان»؛ یعنی حرفهایی که حول موضوع معینی نیست، پیوستگی منطقی ندارند و الزاماً به نتیجه گیری معینی نمی رسند. توجه داشته باشید که منظور من روش منطقی و اصولی یک بحث است، نه این گونه اظهار نظرهای شتاب زده و شکسته-بسته ی فیسبوکی.
!
اشارات آقای جمالی به برخی وقایع و اتفاقات، سوای پرش های زمانی و مکانی و عدم ارتباط علت و معلولی آنها به یکدیگر، آشکارا از یک دیدگاه سیاسی معین برای نتیجه گیری معین سرچشمه می گیرد و همین دیدگاه معین، که طبعاً روش استدلال معینی نیز دارد، در بزنگاهِ مطلب شان خود را می نمایاند؛ آنجا که به خطای من درباره ی نوشین اشاره می کنند؛ یعنی «تخریب عبدالحسین نوشین». این گونه، نمی دانم باید گفت قضاوت ها، نسبت ها، تهمت ها، اتهام ها و جرم ها یا هر چه، در واقع «نعل وارونه» زدن است که برخی شغل ها، مثلاً در امور جنحه و جنایت و یا محترمانه عرض کنم، امور قضایی مرسوم است که حکم در مورد پرونده ای پیش از آن که در یک دادگاه بی طرف یا توسط یک قاضی مستقل بررسی شود، صادر شده است. من در همین سطح بیرونی، یعنی ظاهری امور می مانم و به اموری که در پشت این دستگاه باصطلاح قضایی می گذرد و از چشم همگان پنهان است کاری ندارم. من تصور نمی کنم یک در هزار از مخاطبانی که این گفتار را دیده اند یا ببینند چنین برداشت غریبی داشته باشند که آقای احمد جمالی داشته اند. چرا؟ عرض خواهم کرد.

قصد من آشکارا از ابتدا تا نقطه ی پایان گفتارم نشان دادن اعتبار هنری، اخلاقی، انسانی و سیاسی نوشین بوده و از این طریق فاش ساختن ذهن بسته و محبوس تشکیلاتی منتقدان نوشین و سیاست حزبی که نوشین به آن تعلق داشته است. این گفتار فشرده و خلاصه ی تأملات و تحقیقات من طی سالها درباره ی نوشین است و کوشش کرده ام بر یک ویژگی نوشین تمرکز داشته باشم و آن آگاهی جدی او از وظایف و نقش هنر و دور نگهداشتن آن، یعنی هنر خود، از سیاست حزبی است. این مهم ترین چالشی بوده که نوشین در سراسر فعالیت تئاتری خود در ایران با حزب داشته و من تا آنجا که مدارک موجود نشان می دهد کوشش کردم این موضوع را ثابت کنم. اما، آیا آقای احمد جمالی برای اثبات تمام آن ادعاهایی که دارند، مثل اشاراتی به شوروی و «رابطه تجاری با ایران و… ذوب آهن و قرداد» که از لحاظ تاریخ وقوع آنها با سکنی گرفتن کمیته ی مرکزی حزب توده در لایپزیک و فعالیت اپوزیسیون انطباق ندارد؛ و این ادعا یا گمان که نوشین «قول داد فعالیت نکند»، و یا «حرف های شباویز و کسانی که می خواستند در حکومت کودتا فعالیت تاتری داشته باشند» و از این قبیل اشارات، یا در واقع اتهامات، هیچ یک مبتنی بر سندی نیست و هیچ یک نه از نظر زمانی و نه مکانی با هم انطباق ندارند و هیچ یک دلیل آن دیگری نیست.

تئاتر سعدی در روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به وسیله اوباش و اراذل رژیم سلطنتی به آتش کشیده شد و تمام بازیگران تئاتر سعدی فراری و مخفی شدند و سپس به سرعت از ایران خارج شدند. کجا چنین امنیتی بود تا آنها که به صورت مبهم اشاره کرده اید فرصت داشته باشند تا با حکومت کودتا معامله کنند؟

من عموماً با عقاید سیاسی افراد هیچ مشکلی ندارم، مشکل من سرتاسر زندگی ام با مسایل غیراخلاقی افراد بوده است. تا این حد که معیارها و اصول اخلاقی را مقدم بر عقاید سیاسی افراد می دانم. زیرا معتقدم که ابتدا باید انسان بود و اخلاق انسانی داشت، سپس این یا آن عقیده ی سیاسی را داشت یا به این یا آن حزب سیاسی پیوست. اگر تاریخ احزاب و سازمان های سیاسی چپ را به دقت مطالعه کنیم در خواهیم یافت که سوای حوادث و وقایع سیاسی که گاه منجر به شکست یک جنبش یا سیستم می شود، یکی از مهم ترین عوامل شکست آنها درونی و مربوط به نداشتن و یا عدم رعایت اصول اخلاقی و انسانی در روابط حزبی، در سلسله مراتب حزبی، در دسته بندیها، حذف کردنها و حتی قتل ها، و به طور کلی مربوط به دینامیسم یک حزب و یا یک سیستم بوده و همه ی آینها بخاطر تثبیت مقام و موقعیت حزبی و منافعی است که از آن طریق به دست می آورده اند. تنها کافی است که نگاهی به چین امروز بیاندازید که وحشیانه ترین، آزمندانه ترین وغیر اخلاقی ترین نظام سرمایه داری را به نام یک نظام کمونیستی برقرار کرده اند. یا پس از هفتاد سال که در روسیه نظامی به نام سوسیالیسم برقرار بود، وقتی فروپاشید به ناگهان همه چیز در هوا محو شد و کسانی مانند پوتین از درون همان حزب و همان سیستم سر برآوردند که سیستم امروزی را مستقر ساختند که با مافیای دولتی و توطئه و بازی های سیاسی و خشونت همچنان به کام خود می گردانند. و تا در بر این پاشته می چرخد مطمئن باشید سوسیالیسم برقرار نمی شود، مگر ابتدا پایه های یک اخلاق انسانی برای ورود به سوسیالیسم استقرار یابد.

و شما، آقای احمد جمالی، از آن نوع افرادی هستید که اصول سیاسی خود را بر اخلاق ارجح می دارید. و همین است که کوشش دارید برای تطهیر حزب یا سازمان تان، از نوشین که منزه ترین انسان و هنرمند بزرگ تئاتر ایران بود و از جنس حزب توده نبود، فردی وفادار به حزب، یعنی یک توده ای بتراشید. نه دوست عزیز، نوشین با حزب توده مشخصاً پس از ترک ایران هیچ پیوند سیاسی، و به ویژه اخلاقی و عاطفی نداشت؛ گر چه ضعف او، متأسفانه، در این بود که آشکارا و رسماً پیوند نیم بند و مصلحتی خود را با حزب توده قطع نکرد، همان طور که صدها و صدها هنرمند دیگر در سراسر جهان از احزاب کمونیست طرفدار شوروی و چین و بقیه جدا شدند و این جدایی را رسماً اعلام کردند.

من، همان طور که در گفتارم کوشش کردم به استناد مدارک و شواهد موجود نشان دهم، یقین کامل دارم که نوشین اعتبار و نقش و جایگاه هنر را در برابر سیاست به خوبی می شناخت، این دو را از هم تفکیک می کرد و برای هر یک در پایگاه معین خودشان ارزش ها و وظایفی ویژه ی خود قایل بود. و اعتبار و حیثیت نوشین در تاریخ هنر ایران عمدتاً به همین امر بستگی دارد. نوشین را تا حد یک فرد حزبی از نوع حزب توده پایین آوردن «تخریب عبدالحسین نوشین» است، نه اثبات والایی او به مثابه هنرمندی که پایه های تئاتر نوین ایران را بنیان گذاشت.