عصر نو
www.asre-nou.net

دولت و شهرداری خود را از مقابله‌ی با کرونا کنار می‌کشند


Fri 7 08 2020

س. حمیدی

این فقط کرونا نیست که نفس کشیدن در فضای آن، برای شهروندان تهرانی امری مشکل می‌نماید، بلکه تهران به دلیل ناکارآمدی مدیران خود از آسیب‌های دیگری نیز رنج می‌برد. این گروه از مدیران، در آسیب‌زایی چیزی از کرونا کم نمیآورند. چون تهران را به خوبی میتوان از تلنبار شدن زباله‌های شهری و لجن جوی‌های آن بازشناخت. حتا این فقط زباله‌ها و بوی لجن جوی‌ها نیستند که به سلامتی تهرانی‌ها صدمه می‌رسانند. لاشه‌های گندیده‌ای از گربه‌های مرده هم در هر سوی شهر رها شده‌اند که جدای از آلودگی بصری، سلامتی رهگذران را نیز به چالش می‌گیرند. با این همه فان‌های متعفن و گندیده‌ی شهر را هم باید به این مجموعه‌های رنج‌آور افزود. در ضمن موش‌های مرده یا زنده‌ی جوی‌ها نیز سلامتی و روان هر بیننده‌ای را نشانه می‌روند تا بر خستگی روزانه‌ی عابران پیاده و سواره بیفزایند. از سویی، لاشه‌ی پرندگان و کلاغ‌‌های مرده را هرگز نباید در فضای شهر تهران دست کم گرفت. چون آنان هم همانند موش‌ها و گربه‌های مرده در هر گوشه‌ای از شهر رها گشته‌اند.

یادآور می‌شود که سال‌ها است که پرندگان آسمان توان خود را برای زیستن در فضای تهران از دست می‌دهند. مواد سربی و اسیدی رها شده در هوا و محیط زیست شهری هر پرنده و جانداری را از ادامه‌ی زندگی در تهران بازمی‌دارد. اما مدیران شهری در الگویی تمام از مدیران دولتی چشمان خود را بر این همه واقعیت‌های انکارناپذیر می‌بندند. چنان‌که به مردم عادی چنان القا می‌کنند که گویا شهرها همه به همین گونه اداره می‌گردند.

مدیران شهری تهران کرونا را نمی‌فهمند و این نفهمیدن را از رسانه‌های دولتی به مردم عادی نیز انتقال می‌دهند. آن‌وقت در همین رسانه‌های دولتی است که مردم عامل اصلی شیوع کرونا در کشور معرفی می‌گردند. چون چنان تبلیغ می‌شود که گویا مردم عادی همگی موعظه‌ها و توصیه‌های پزشکی دولتمردان را به هیچ می‌شمارند و این موضوع به دامنه‌ی شیوع کرونا دامن می‌زند. با چنین حقه‌ای است که دولت و شهرداری وظیفه‌ی سازمانی و مدنی خود را در مقابله‌ی با کرونا نادیده می‌گیرند تا آسیب‌های پیش آمده از کرونا را پای مردم بنویسند. کارگزاران دولتی با همین حقه‌ی همگانی است که از هزینه‌های جاری خود نیز می‌کاهند تا مردم در معیشت روزانه‌ی خود به پذیرش این قبیل هزینه‌های بهداشتی رضایت دهند.

پس از پیدایی کرونا، شهرداری، دولت و مجموعه‌ی سپاه و بسیج تمام توان تبلیغی خود را در این راه به کار می‌گرفتند. شهرداری معابر و بوستان‌ها را با آب ژاول می‌شست و شست و شوی مبلمان شهری بخشی همیشگی از وظیفه‌ای روزانه‌ی نیروهای خدماتی شهرداری شمرده می‌شد. حتا گندزدایی از واگن‌های مترو و اتوبوس‌های شهری کاری لازم به حساب می‌آمد. سپاه و بسیج نیز گذرهای شهری را می‌بستند و شست و شوی اتومبیل‌ها، اتوبوس‌ها و کامیون‌ها را امری لازم می‌شمردند. اما خیلی زود همگی به سوراخ‌های خود خزیدند و تبلیغاتی از این دست را هم به فراموشی سپ‌ردند. چون آنان در این راه به دریافت هزینه‌های خود از دولت امیدوار بودند. ولی به زودی دریافتند که دولت از توان پرداخت هزینه‌هایی از این نوع بازمانده است. دولت اکنون فقط موعظه‌های پزشکی خود را با مردم در میان می‌گذارد و برای مردم نسخه‌های بهداشتی تجویز می‌کنند. بدون آن‌که بخواهند برای عملیاتی شدن چنین توصیه‌هایی هزینه بپردازند. مدیران شهرداری تهران نیز به سهم خود همین رفتارهای نامردمی دولت را الگو قرار می‌دهند.

روزی و روزگاری شهرداری تهران بسته‌های تبلیغی خود را با پست درب منزل شهروندان تهرانی می‌فرستاد. سوای از این، ایستگاه‌های صلواتی برای برگزاری جشن‌های دولتی راه می‌انداخت. هم‌چنین در "عیدهای شعبانیه" پذیرایی از مردم را جا انداخته بود و در هر گوشه‌ای از شهر که بگویی گروه‌های آوازخوان و سرودخوان شهرداری خودنمایی می‌کرد. شهرداری تهران هم‌چنین برای برگزاری آتش‌بازی در جشن‌های مذهبی و دولتی چیزی کم نمی‌گذاشت. اما اکنون با بهانه آوردن تنگناهای مالی هزینه‌هایی از این نوع را به جیب می‌زنند. در حالی که بودجه‌هایی از این دست را می‌توانند خیلی راحت به پیش‌گیری و مقابله‌ی با کرونا بکشانند. ولی همگی از دولت گرفته تا شهرداری و سپاه ضمن فرافکنی و شانه خالی کردن از بار مسؤولیت‌های اجتماعی، موضوع پیشگیری و مقابله با کرونا را به دیگری وامی‌گذارند. چون همه به منافع فردی یا گروهی خود در این ماجرا می‌اندیشند. مردم هم بدون استثنا همگی به امان خود رها شدهاند. آمارهای روبه‌فزونی کرونا در سطح تهران یا کل کشور از بازتاب چنین نکته‌ای پرده برمی‌دارد. پیداست که مجموعه‌ی حاکمیت هرگز به هزینه کردن در این راه رضایت نمی‌دهد. آشفته‌بازاری فراهم دیده‌اند که هرکسی از کارگزاران حکومت به سود خود در این ماجرا می‌اندیشد.

ستادهای بحران وزارت کشور هم پایشان را از آسیب‌های کرونا بیرون می‌کشند. آنان هم لابد وظیفه‌ی اداری و یا انسانی خود را در بحران کرونا نادیده می‌گیرند. اما این وظیفه را چه سازمان و اداره‌ای باید به پایان برساند، چندان مشخص نیست. لابد همگی این وظیفه را به نام ستاد مقابله‌ی کرونا می‌نویسند. ستادی که وظیفه یافته است تنها همه روزه آمارهای دروغینی از کشتار حد اقلی کرونا را رسانه‌ای کند. ستادهای بحران شهرداری تهران هم پای خود را از اقدام عملی در این راه کنار می‌کشند. آن‌وقت همه به دنبال بودجه و نقدینگی می‌گردند. ولی واقعیت آن است که سازمان‌های دولتی اگر به نقدینگی لازم دست بیابند به حتم آن را در چاله‌هایی از دزدی و فساد حیف و میل خواهند کرد.

گفتنی است که در این راه مدیران هلال احمر نیز چاره‌ی کار در آن یافته‌اند که عافیت‌طلبی پیشه کنند. چون آنان هم حاضر نیستند قدمی پا جلو بگذارند. هلال احمر همه ساله در ایام تعطیل نیروهای خود را در جاده‌های کشور بسیج می‌کرد. این نیروها چادری برمی‌افراشتند و ضمن تبلیغ میدانی، آمادگی خود را به منظور امدادرسانی به آسیب‌دیدگان اعلام می‌کردند. ولی اکنون هلال احمر حاضر نیست همین رویکرد تبلیغی خود را به اجرا بگذارد. همگی بودجه و پول می‌خواهند و نداشتن اعتبار کافی بهانه قرار می‌گیرد تا از بار وظیفه‌ی اداری و سازمانی خود شانه خالی کنند. گویا در ایرانِ جمهوری اسلامی هنوز هم تعریف درست و دقیقی از بحران و امدادرسانی به دست نداده‌اند.

مدیران شهرداری تهران هم در رسانه‌های دولتی چنان تبلیغ می‌کنند که گویا به دلیل شیوع بیماری کرونا بخش‌هایی از درآمدهای جاری خود را از دست داده‌اند. آنان در این خصوص کاهش مسافران مترو را نمونه می‌آورند. از سویی گفته می‌شود که از فروش طرح ترافیک جا مانده‌اند. تصمیمی که از سوی ستاد مقابله با کرونا، به شهرداری تهران تحمیل شد. اما شهرداری که فقط به درآمدزایی خود در این راه می‌اندیشد سیاستی را تعقیب می‌کند که دوباره بتواند طرح ترافیک بفروشد. به عبارتی روشن‌تر شهرداری تهران چندان هم به سلامتی شهروندان تهرانی علاقه نشان نمی‌دهد. چون فقط و فقط پرکردن جیب گل و گشاد مافیای بالادستی شهرداری را اصل قرار می‌دهند. رفتارهای دوگانه و چندگانه در شهرداری تهران و شورای شهر آن همگی از واقعیتی پرده برمی‌دارد که برای همگی حفظ منافع فردی و گروهی اصل قرار می‌گیرد. به همین منظور، دیده می‌شود که مدیران بالادستی حکومت بدون استثنا از بام تا شام با هم می‌جنگند. آنان فقط در یک موضوع با هم به وحدت رسیده‌اند و آن هم ماندگاری جمهوری اسلامی و بقای رهبر آن است. چون تنها این نظام و رهبر آن خواهند توانست بر منافع نامردمی این گروه از مدیران تحمیلی صحه بگذارند.

جمهوری اسلامی از معدود کشورهای دنیا است که رهبر و رییس جمهور آن همواره از همدلی حضوری با بیماران کرونایی سر باز می‌زنند. درنتیجه گفتنی‌ها همیشه یک‌سویه در تلویزیون دولتی تکرار می شود. پیداست آن‌که تنها به قاضی می‌رود، راضی برمی‌گردد. در این گفتمان‌های یک سویه حتا خبرنگاران دولتی نیز هیچ جایگاهی نمی‌یابند. چنان‌که آمارهای کرونایی در همین گزارش‌های تصویری جعل می‌شوند و آمارهایی غیر واقعی از آن‌چه که کرونا بر سر مردم می‌آورد، به نمایش درمی‌آید. در این راه هرکسی نقش خودش را به اجرا می‌گذارد، بدون آنکه نمایش‌هایی از این دست بتواند در همه‌گیری کرونا، گرهی از کار فروبسته‌ی مردم بگشاید.