عصر نو
www.asre-nou.net

با یاد و به احترام شکوه نجم آبادی


Fri 1 05 2020

ناصر رحمانی نژاد


شکوه نجم آبادی در «کله گردها و کله تیزها»، تهران ۱۳۵۸

شکوه نجم آبادی در سکوت و خاموشی، و در بی تفاوتی ما خاموش شد. شکوه نجم آبادی خاموش شد بی آن که ما در طول سالهای گذشته، که او در تنهایی و خشم از بی تفاوتی و گاه از دشمنی کور و بی دلیل نسبت به او، سراغی از او گرفته باشیم. شکوه نجم آبادی به عنوان بازیگری توانا و استثنایی خاموش شد، و توانایی او ناشناخته بود و ناشناخته ماند چرا که هیاهوی نام جویان را نداشت.

در خبرهای تکراری و کوتاهی که به مناسبت درگذشت او در صفحات سایت ها و روزنامه های نازل می بینیم، کلمه ای از استعداد کمیاب او یا از تنوع هنری او در خلق شخصیت های متفاوت و در طیف وسیعی از آثار نمایشی گوناگون با گروهها و کارگردان های متفاوت گفته نشده. آنچه در این خبر کوتاه که در همه ی آن سایت ها و روزنامه ها تکرار شده اند تنها نام یک گروه آمده، حال آن که شکوه نجم آبادی کار خود را از سال ۱۳۴۰ با تئاتر آناهیتا شروع کرد و سپس با گروهها و کارگردان های دیگری چون زنده یاد حمید سمندریان، رکن الدین خسروی، پری صابری، و بسیاری دیگر از جمله آربی آوانسیان، کار کرد.

شکوه نجم آبادی پس از انقلاب با انجمن تئاتر ایران در نمایشنامه ی «کله گردها و کله تیزها» اثر برتولت برشت به کارگردانی ناصر رحمانی نژاد کار کرد و این آخرین کار او در ایران بود. پیش از آن نیز در سال ۱۳۴۶ با ناصر رحمانی نژاد در نمایش تلویزیونی «سماور ندیده ها» اثر نصرت اله نویدی کار کرده بود.

طی سالهای گذشته یک بار به ایران سفر کرد با این امید که بتواند در آنجا به کار تئاتر بپردازد، اما با سرخوردگی و خشم به فرانسه بازگشت و در تمام این سالها دوری از تئاتر رنج کشنده ای شد که بر جانش نشست.

در طول سالهای دوری از وطن تنها در یک دوره ی کوتاه که در یک اثر نمایشی فرانسوی کار کرد و از آن بسیار شاد بود، به ویژه که نقدهای بسیار مثبت و شوق انگیزی گرفته بود.

شکوه نجم آبادی به عنوان بازیگر، خود را یکپارچه به صحنه می سپرد، با شوقی بی حد در کار غرق می شد و هر روز بر سرِ تمرین ایده های تازه می آورد و به نقش خود غنا، رنگ و عمقی چشمگیر می بخشید. او یک آکتریس به معنای دقیق کلمه بود با همه ی ظرافت ها، جسارت ها و رهایی.

شکوه عزیز، یادت در تئاتر ایران ماندگار خواهد ماند!



شکوه نجم آبادی و منیژه رحمانی نژاد، تئاتر سنگلج، روزهای تمرین «کله گردها و کله تیزها»، تهران ۱۳۵۸.