گایا
Wed 22 04 2020
مرضیه شاه بزاز
به یادگار بنویسید
نفسهای بلند وسرخوشِ زمین
آرامش آبی
ماهیان ….
ماهیان سرزنده
ریه های فراخ نهنگ سفید
گنجینه های نهفت آبهای اکنون زلال
که بار دگر به هم می پیوندند
گسستگی ما از بند ناف
از بندِ ناف
از بندِ ناف
سر در گریبان، لنگانِ سرازیری
سینه ها تنگ
طبیبانِ مریض
آی عشق کجایی
بنویسیم که رنگ برده از رُخت هراس؟
آی ارغوان کجایی که ببینی
عالیجنابان بر سفره نشسته
با نی سبز
از هیولایی پیدا و ناپیدا چرک می نوشند.
در رختخواب بی خوابی می لرزیم و
آن فرزانه می گوید
روزگار سختی است
شکیبایی! *
اما ای یار
زندگی بی مرگ
زیباست
به هنگامی که بیهنگام او بر در نمی کوبد
به هنگامی که آفتاب فردا را،
خیالش
در ردای سیاه خود نمی پیچاند و
هر نسیم ناچیز
گشاده دست، هن و هن کنان
خبر از فاجعه ای نو نمی آرد و
ترس، مست نکرده، در خیابان دل و دل نمی خواند، نمی خندد.
زندگی آنگاه زیباست
که صدای سازی از افق
با یک جرعه،
اندوهِ خانه را یکسره می نوشد.
آتلانتا پانزدهم آوریل ۲۰۲۰
divanpress.com
|
|