عصر نو
www.asre-nou.net |
ایران در مقابل رفع کامل تحریمها به موارد مزبور رضایت داد، اما با روی کارآمدن دونالد ترامپ رییسجمهوری آمریکا همه چیز تغییر کرد، ترامپ از این قراداد خارج شد و تحریمهایی که از سوی دولتمردان آمریکایی رفع شده بود، مجددا بازگشت. در این بین اروپا هم به دلیل وابستگی شدید اقتصادی به آمریکا موفق نشد به وعدههای خود در قبال ایران پایبند بماند. بنابراین ایران با حفظ برجام، گام به گام از میزان تعهدات خود کاست. امروز از برجام که روزگاری نگاه به آن نجاتدهنده بود، چیزی باقی نمانده و در واقع میتوان گفت که دیگر برجامی وجود ندارد. در این خصوص با مهرداد عمادی از مشاوران اقتصادی اتحادیه اروپا به گفتوگو پرداختیم که ذیلا میتوانید مطالعه کنید. دیدارنیوز: شما در یکی از مصاحبههای خود مطرح کردید که هنوز به ماندگاری برجام امید دارید، آیا هنوز هم این امید وجود دارد؟ عمادی: گفتوگویی که در خصوص ماندگاری برجام انجام دادم به دو دلیل نیاز به بازنگری دارد. گزارشهای آژانس بینالمللی در دو ماهه اخیر و اطلاعیه نگران کننده درباره ذخیره سازی اورانیوم که یکی از زیرپایههای توافق هستهای محسوب میشود، از دلایل موضوع مورد بحث است، به این معنا آن طرف ـ ایران ـ میتواند برای چند سال در چهارچوب این توافق باقی بماند، اما طرف مقابل از جمله آمریکا این اجازه را نداد. در هر صورت شرایط نسبت به گذشته تغییر کرده و این تحول به قدری جدی به نظر میرسد که احتمال داده میشود پرونده ایران به شورای امنیت ارسال شود، البته ممکن است این کار از سوی آژانس امکان نپذیرد، اما گمان میرود با تأیید آن همراه خواهد شد و تا به اینجای کار، دو کشور این مسئله را به امضا رساندهاند و نگرانی خود را در این زمینه به دبیرکل سازمان ملل منتقل ساختهاند. موضوع بعدی آن است که باید هر دو طرف در رابطه با هم شفافیت به خرج دهند. ایران با نپیوستن به کنوانسیون مبارزه با پولشویی و تروریسم، در حقیقت اجازه باز شدن یک فصل جدید علیه خود را داده است. چند هفته پیش در برلین این صحبت مطرح بود که یکی از بانکهای آلمانی با اینستکس در رابطه با خریدهای این کشور تأمین اعتبار شود که نماینده آلمان گفت بانکها مطرح کردهاند برای ورود به چنین پروژهای، هیچ امکانی در اختیار ندارند، زیرا ایران رسماً وارد لیست سیاه شده است، بنابراین تمایلی که برای ارتباط با ایران در بین کشورهای پنجگانه وجود داشت، لااقل در نگاه من، نود درصد آن ناپدیده شده و حسن نیت سه سال پیش وجود ندارد. دیدارنیوز: پیش از داستان FATF و وارد شدن به لیست سیاه، ایران نتوانست اروپاییها را وادار به اجرای تعهدات خود کند و در این زمینه کمترین توفیق را به دست آورد. آیا ایران خواهد توانست در رابطه با کمک گرفتن از دوستان خود مثل روسیه و چین بابت حفظ همین اندازه از برجام، حساب باز کند؟ عمادی: پرسش دشواری است، زیرا روابط ایران با این دو کشور بسیار تفاوت دارد. روابط سیاسی ایران با روسیه بیشتر از روابط سیاسی ایران با چین است، اما از نظر پیوندهای اقتصادی با چین رابطهای چند جانبه و گسترده دارد که با روسیه ندارد، زیرا توان صنعتی روسیه در کالاهای سرمایهای و مصرفی که ایران به آنها نیاز دارد، محدود و از کیفیت پایینی برخوردار است. چین و روسیه در یک سبد قرار نمیگیرند و بر اساس گفتوگوهایی که با چینیها داشتم به این نتیجه رسیدم که واقعاً مایل به باقی ماندن ایران در برجام و موفق عمل کردن برجام برای ایران هستند، دلیلش هم اینکه مسئله فوق برای چین از نظر اقتصادی مثبت خواهد بود. به این معنا در صورتی که محدودیتها برطرف شود و از نظر قانونی جهت کار با ایران مشکلی وجود نداشته باشد، برای بنگاهها و شرکتهای چینی مرتبط با ایران، بسیار خوشایند خواهد بود و این کشور میتواند بدون تهدید و هزینه، نیازهای خود را تهیه سازد، زیرا ایران چه قبل از سال ۱۳۵۷ و چه بعد از آن از نظر ارائه انرژی، عرضه کننده مطمئنی برای چین به حساب میآید، اما در مورد روسیه اینگونه نیست. روسها یک نگاه تاریخی به ایران دارند که به زمان کاترین کبیر باز میگردد. از آن زمان نگاه مسکو به ایران چنین بود که ایران کشوری است که باید تحت حمایت قرار گیرد و چنانچه سیاستهای کلان این کشور در جهت تمایلات روسیه تعیین نشود، آنان (روسها) موفق نخواهند بود. در صورتی که به ۶ سال پیش از ۱۳۵۷ و پس از آن دقت شود، در ظاهر این تصویر را ترسیم کردهاند که روس دوست و حتی متحد ایران است، ولی دیده میشود که در ۱۸ ماهه جنگ ایران و عراق، عرضه سخت افزارهای روسی به بغداد سه برابر شد و حتی زمانی که ایران از جانب آمریکا به صورت جدی تهدید میشد و این واقعیت وجود داشت که یک حرکت محدود جغرافیایی به شکل تهاجمی به وقوع بپیوندد، از تحویل موشکهای S۳۰۰ در دوره احمدینژاد جلوگیری به عمل آمد و موشکهایی که چهار سال قبلتر پول آن پرداخت شده بود در زمانی که ایران به شدت به آن نیاز داشت، تحویل داده نشد. در ملاقاتی که همان مقطع در لندن با یک فرد مرتبط روسی داشتم، درباره علت تاخیر تحویل این موشکها گفت که نیاز به تعمیر دارند! بنابراین میخواهم به این نکته اشاره کنم که روسها آنچه که در عمل انجام میدهند با طرح زبانیشان یکی نیست. حتی زمانی که در سال ۲۰۱۲ پرونده ایران برای تأیید تحریمهای همهجانبه با الحاق اروپا هم روبهرو شد، روسها آن را وتو نکردند؛ درحالیکه در مورد مشابه میتوان به ارسال پرونده مصر بعد از جنگ ۱۹۷۳ به شورای امنیت اشاره کرد که روسها آن را وتو کردند. نگاه روسیه به ایران این است که مهره مهمی به حساب میآید، اما یک متحد یا شریک نیست، اما چینیها ایران را به عنوان یک شریک تجاری میبینند. چینیها حتی تا دو سال و نیم پیش هم این نگاه را داشتند که ایران برای آنها در غرب آسیا یک شریک سیاسی جهت پیشبرد کارهای پنجگانه راه ابریشم محسوب میشود، بنابراین باید به مسائل واقعبینانه نگاه کنیم. اینکه بر همکاری روسها حساب ویژه باز شود، آنها به ما سخت افزار خواهند فروخت، ولی تحویلش بستگی به امتیازگیری از آمریکا و فشارهای اعمال شده دارد. مشاهده شد که آقای پوتین با یک هیأت بزرگ که بخش بزرگی از آن نفتیها بودند، دو سال پیش به تهران آمد و توافقهایی به امضا رساند، در جریان این دیدار روسها گفتند که ۳۵ میلیارد دلار سرمایهگذاری صورت خواهد گرفت، ولی هنوز نه تنها هیچ یک از این اتفاقات رخ نداده است بلکه روسها با نمایش مشترک بودن پروژهها، در چهارچوب آن موفق شدند توافق ایران و اروپا که بسیار استراتژیک هم بود، دنبال نشود. کار صورت گرفته این بود که عرضه گاز به آلمان و فرانسه از بین برود، ایران در بهترین حالت یک کارت مهم برای بازی روسیه در روابط خارجی است و این مربوط به آقای پوتین هم نیست، از زمان کاترین چنین بود، در دورههای مختلف از آن برای منافع استراتژیک استفاده کردهاند. علاوه برتمام این موارد باید به این نکته هم اشاره داشت که یک تفاوت طیفی و بنیادی بین نگاه پکن به ایران و نگاه مسکو به ایران وجود دارد، اما تهران به یک خواب خیلی عمیق نسبت به این مسئله فرو رفته که فکر میکند روسها در زمانهای مورد نیاز به سودش عمل خواهند کرد و با تهدیدها مقابله میکنند. هیچ کدام از اینها درست نیست. روسها همین حرفها را در زمان صدام هم مطرح ساختند که در صورت حمله عراق، اسکادرانهای روسی با تمام مهاجمین مقابله میکنند، اما آنچه مشاهده شد، این بود که یک هواپیمای میگ ۲۷ یا سوخو ۲۴ از پایگاههای آسیایی آنها بلند نشد. در نتیجه، همسو یا مشابه دانستن چین و روسیه یک اشتباه کیفی محسوب میشود و این نگرانی وجود دارد که این حضور عمیق روسها الان در چهارچوب نیازهای امنیتی و انرژی کشور، هزینههایی به دنبال داشته باشد. به زودی متوجه خواهیم شد که نبود تنوع در روابط خارجی حتی در آسیا باعث شده یک اعتیادی نسبت به این اتکا پیدا کنیم که برای ایران خطرناک خواهد بود. دیدارنیوز: شما اشاره کردید که دو هفته آینده ممکن است برای ایران سرنوشت ساز باشد و اتفاقاتی رقم بخورد که چندان دلچسب نیست. از طرفی ایران به FATF نپیوسته و اشاره شد در لیست سیاه قرار گرفته است، این احتمال هم وجود دارد که کشورهایی مثل روسیه به کمک ایران نیایند. در این شرایط ایران چه انتظاری میتواند از سایر جوامع داشته باشد؟ عمادی: این انتظار باید موازی با سرمایهگذاریهایی باشد که جهت افزایش وزن اقتصاد در سیستم دیپلماتیک جهانی انجام دادیم که بسیار کم بوده است. حتی وقتی پس از برجام محدودیتها کاهش یافت روابط تجاری ایران با اروپا کمتر از نیمی از روابط تجاری ایران با چین بود. در جامعه امروز، زیر پایه جهتگیریها را قراردادهای تجاری و اقتصادی تعیین میکند. در حقیقت در پاسخ به این پرسش باید بگویم در اینباره که آیا خواهیم توانست صدای خود را مطرح سازیم، خوشبین نیستم. به این دلیل، فضای سه سال پیش که ابرشرکتهای اروپایی، آمریکایی، شرق آسیا و... ایران را برای تشکیل پروژه تولید محلی، یک بازار طلایی میدیدند، از بین رفته است و دو قرارداد بزرگی که قرار بود در مورد خودروسازی داشته باشیم یکی از آنها اخیراً با استقبال ترکها مواجه شده است. دومی هم در مورد پتروشیمی بود که عربستان سعودی را جانشین ایران کرد، بنابراین دیگر آن فرصتها وجود ندارند؛ لذا از آنجا که متغیرهای اقتصادی دیگر برای همراهی و شنیده شدن صدای ما در دست نیست و از آنجا که رهبران سیاسی نگاهشان به قطبنمای اقتصادی است که در کدام حوزه جغرافیایی بیشترین منافع اقتصادی را میتوانند برای واحدهای خود کسب کنند که این میتواند برد ـ برد یا برد ـ باخت باشد، بنابراین ایران در این زمینه شانس زیادی نخواهد داشت و در واقع در صورتی که این جغرافیای اقتصادی را به شرق آسیا، اروپا و آمریکای شمالی تقسیم کنم، در حقیقت آنجا بادبانی نمیبینم که باد آنجا کشتی ایران را به حرکت درآورد. یکی از اتفاقات چهار ماهه اخیر، اتحاد علیه ایران اتمی با اتهاماتی که وارد میکنند، است که همین مسئله میتواند دیالوگ جهانی را عوض کند. دیالوگ فوق تبدیل شده به اینکه دلیل رفت و آمد هواپیماهای ایران در شرایط اپیدمی به چین برای تهیه سخت افزارها و نیازهای کلاهکسازی بوده است. زمانی که چنین مباحثی مطرح میشود، به هیچ وجه مهم نیست مدرکی بابت آن وجود داشته باشد یا خیر، مسئله حائز اهمیت آن است که با تکرار این مطالب در کنار گزارشهای آژانس، تصویر غیر واقعی از ایران ارائه داده خواهد شد و دلیل آن هم این است ما در این مدت سرمایهگذاری برای چنین مواقعی انجام ندادیم. در صورتی که این مسئله را در کنار سرمایهگذاریهای عربستان سعودی، تلاویو و آمریکا قرار دهیم، چنین میتوان نتیجه گرفت که بسیاری از پیامهای نادرست و بیپایه در مورد ایران به عنوان حقیقت شنیده میشود، بنابراین به وضوح میتوان شباهت این زمان را به ده ماه پیش از حمله بریتانیا و امریکا به عراق دید که بسیار نگران کننده است. آن زمان هم ملاحظه شد روزنامههای بسیار نزدیک به مراکز تصمیمگیری در واشنگتن و لندن تولید سلاح شیمیایی در عراق را مطرح کردند، در حالیکه صدام سه سال بود که تولید آن را متوقف کرده بود، اما اخبار دروغ از آنجا که مدام مطرح میشد شکل واقعیت به خود گرفت. ممکن است در این خصوص اشتباه کنم، اما حداقل بر اساس صحبتهایی که اخیرا در اروپا انجام شده، میتوان درک کرد تصویری که از ایران ساختهاند بسیار نگران کننده است، زیرا زمانی که سناریوی جهانی برای افکار عمومی در این زمینه فراهم شد؛ نه از نظر اقتصادی و نه از نظر تکنولوژی این امکان وجود ندارد که بتوان مانعی برای آن به وجود آورد و دقیقا در همین قسمت است که اشتباه استراتژیک صدام، مجددا تکرار خواهد شد. دیدارنیوز: پس با توجه به این توضیحات میتوان نتیجه گرفت که به زودی اروپا اعلام خواهد کرد دیگر برجامی وجود ندارد و حتی ممکن است جنگی به وقوع بپیوندد؟ عمادی: من هیچ کدام از اینها را مطمئن نیستم. هنوز کشورهای اروپایی مطرح میکنند که درصدد هستند تا ایران در چهارچوب برجام باقی بماند و این مسئله هم به منافع خودشان باز میگردد، زیرا در صورتی که اتفاقی برای ایران رخ دهد، پیامدها و تأثیرات آن؛ چه از نظر مهاجرت و چه درگیریهای منطقهای، اروپا را گرفتار خواهد ساخت، زیرا آمریکا ۶ هزار مایل آن طرفتر قرار دارد و هیچ کدام از این پیامدها دامان این کشور را نخواهد گرفت؛ بنابراین از آنجا که ایران در FATF قرار ندارد و گزارش اخیر آژانس هم بسیار منفی است، اروپاییها نمیتوانند به شرکتهایشان فشار آورند که با ایران همکاری داشته باشند، بنابراین بال اقصادی به قدری سبک شده که این توافق درحال حرکت زیگزاگ است. اما در خصوص مسئله حمله به ایران، لااقل در اروپا این تمایل وجود ندارد و اشتها به این کار نه در افکار عمومی بریتانیا و نه حتی در بخش سیاسی تصمیمگیری دولت آن دیده نمیشود، در برلین یا فرانسه هم وضع به همین شکل است، عربستان سعودی و امارات به این امر تمایل دارند که حتی در آنجا هم برای این کار اکراه وجود دارد. اما اینکه اروپا با کشورهای دیگر، اتحادی علیه ایران به دست آورند، قابل پیشبینی نیست. این احتمال وجود دارد که پروندهسازی صورت گیرد یا یک سناریوی تازه، اعلام موجودیت کند که ایران به دنبال کلاهکسازی است، بنابراین این امکان هست که در این حالت شاهد درخواست یکی از کشورهای عربی به سازمان ملل باشیم و جناح اتحاد علیه ایران اتمی در واشنگتن میتواند عملیات محدودی را بر ایران تحمیل سازد. اما تا این لحظه، احتمال مسئلهای که در مورد عراق شاهد بودیم یعنی اینکه ابتدا آمریکا و بریتانیا وارد آن کشور شدند، سپس کشورهای دیگر به آن پیوستند کمتر از ۵ درصد است. دیدارنیوز: در این وضعیت ایران را به لحاظ اقتصاد بینالملل چطور ارزیابی میکنید؟ عمادی: در صورت روی دادن چنین اتفاقی، ایران بیکار نخواهد نشست و از ابزارهای خود بهره میبرد. همیشه جزو منتقدان صددرصد سیاستهای اقتصادی ایران هستم، اما در بخشهای دیگر، ایران پروژههایی در دست دارد که داخل کشور سبب توانافزایی میشود، بنابراین در صورتی که کسی بخواهد چشمش را بر روی این امر ببندد، هزینههای سنگینی پرداخت خواهد کرد. این احتمال وجود دارد که سیستم دفاع موشکی ایران قدیمی باشد و خوب عمل نکند، اما به هر حال وجود دارد و مقدار قابل توجهی از آن بومیسازی شده است. در این زمینه باید به دو پارامتر نگاه کنیم. اول آنکه در روی دادن این اتفاق به بخش انرژی جهان شوک خیلی سنگینی وارد خواهد شد که برای سیستم سیاسی ایران بقا به ارمغان میآورد و ایران در آنجا از به کارگیری تمام ابزارها هیچ اجتنابی نخواهد کرد. چهار ماه پیش این صحبت بود که ارزش نفت احتمالا بالای ۱۷۰ دلار برود، این امر ممکن است برای شرکتهای نفتی عربستان سعودی و امریکا مثبت باشد، زیرا سودشان بالا میرود و از آنجا که انرژی در زندگی ما نقش دارد برای رفاه شهروندان اروپایی اثرگذار است. همانطور که در سال ۱۹۷۳ چهار برابر شدن قیمت نفت بر رفاه شهروندان اروپا تاثیر گذاشت و امریکا چون از نظر نفتی مستقل بود کمتر تحت تاثیر قرار گرفت. دیگر آنکه ایران از نظر اقتصادی در شرایط منفی قرار دارد، اما یک تکان اینگونه به ایران پیامدهای مثبتی به دنبال دارد که در مورد امارات، ترکیه، عربستان سعودی و حتی کشورهای حوزه دریای خزر منفی خواهد بود. به این معنا بهای نفت برای یک سال یا ۱۸ ماه بالای ۱۲۰ دلار باقی بماند، شاهد این خواهیم بود که رشد اقتصادی در جهان بین ۱ یا نیم درصد پایین میآید. چون کارخانههای تولید پایه مجبور میشوند یا به سوی انرژیهای جانشین سرمایهگذاری کرده و حرکت کنند که زمانبر و هزینهبر خواهد بود یا تولیدشان را کاهش دهند، زیرا با توجه به قیمت بالای انرژی نمیتوانند کالاهایشان را بر اساس اندازه واقعی به فروش برسانند که این مستقیماً دامان چین و اروپا را خواهد گرفت؛ بنابراین چنین نیست که فقط ایران صدمه ببیند، در واقع ایران این امکان را دارد که در کوتاه مدت شوک بزرگی در بازار انرژی ایجاد کند که طبیعتا پیامدهای جدی برای اقتصاد جهانی به دنبال خواهد داشت. |