عصر نو
www.asre-nou.net

عشق نامه


Tue 11 02 2020

محمود کویر

Mahmoud-Kavir0.jpg
عشق یعنی: دیدن نادیده ها
عشق یعنی: چیدن ناچیده ها

عشق یعنی: دفدف و آواز و شور
عشق یعنی: هم نسیم و آب و نور

عشق یعنی: گرده ی هستی شدن
تاک و خم در رقص از مستی شدن

عشق یعنی که: رهایم کن! برو!
عشق یعنی:رو! ولی بی من مرو!

عشق باشد پهنه ی پرواز جان
عشق یعنی : هستی آواز خوان

عشق می گوید که: زیبایی جهان
نیست جز زیباشدن هرگز در آن

عشق دیدار گل و بلبل بود
هستی در شور و در غلغل بود

عشق یعنی: لیلی مجنون شده
سوی صحرا نزد آن بی چون شده

بیستون خواند که: نسرین آمده
کوهکن برخیز! شیرین آمده

عشق آن خنیای بی تن پوش جان
های و هوی آن دم گلپوش جان

عشق یعنی آن دم بی چند و چون
لحظه ی دیدار پنهان و برون

عشق باشد شادی شادانه ها
بازی خورشید و گل، پروانه ها

عشق یعنی: بال پرواز توام
آن رباب مست آواز توام

عشق یعنی: جان جان جان دوست
هرچه هستم، هستی ام، قربان اوست

عشق یعنی: کوچه ای یاس و انار
یک دریچه، انتظار یک سوار

عشق رنگ عطر دستنبوی اوست
عشق عطر رنگ حال روی اوست

گاه بازی می کند با دکمه ی پیراهنش
گاه گل چیند ز دشت دامنش

گه گریزد، ایستد، دلواپسی
طعم آن بوسه، چشیده هر کسی

گاه رنگ روی او، ناز کبوتر می شود
نامه هات، از ترس، پرپر می شود

عشق اما پهلوانت می کند
پهلوانی مهربانت می کند

گاه رنگ بال پروانه ست عشق
گاه عطر ناز عیدانه ست عشق

گاه رنگ چشم آهو دارد او
گاه عطر مست جادو دارد او

عشق، گاه، رنگ جامه ی آبی یار
عشق، عطر دفتر کاهی یار

گاه در چشمان کودک دیدنی ست
عشق، گاهی کفش نو یا بستنی ست

عشق گاهی اسب چوبی می شود
گه کمانی، رنگ خوبی می شود

عشق دستش رانگر! در دست توست
بازی زیبای جان مست توست

عشق بازی باشدو بازی جان
جان فدای بازی جانان و جان

عشق گاهی گل شدن،گندم شدن
شبچراغ خانه ی مردم شدن

عشق یعنی: نان شدن، خرما شدن
سفره ای خالی، بر آن حلوا شدن

عشق یعنی: نم نم باران یار
عشق یعنی: ولوله ی گل در بهار

عشق یعنی: گندم باغ بهشت
آدمی را عشق و زیبایی سرشت

عشق یعنی: هستی زیبا نهاد
هست زیبا، هر که اینجا پا نهاد

عشق یعنی: خافظ و باغ غزل
عشق یعنی: بلخی و عطر عسل

عشق می گوید: خراب! اینجا خراب!
کو ربابت! کو فغانت! کو شراب!

من تو بشکن! شاخه ی ماهت دهم
هان! فرود آ! رخش آن شاهت دهم

جان رها کن عاشق و شیدا شده
تا بجوشد آن من زیبا شده

من من دریای جان آید به جوش
می ز من بستان و با من باش و نوش

عشق یعنی: شد بهاران این جهان
عطر آزادی ببارد آسمان

عشق یعنی دولت زیبای داد
زنده باد و زنده باد و زنده باد.