عصر نو
www.asre-nou.net

از فلسطین تا ایران و قطر؛
سایه سنگین سیاست بر جام ملت‌های آسیا


Mon 14 01 2019

حبیب حسینی‌فرد



بازی‌های جام ملت‌های آسیا که در حال حاضر در امارات متحده عربی در جریان است شاید به لحاظ بحران‌هایی که در کشورهای شرکت‌کننده یا در میان آنها وجود دارد کم‌سابقه است. حضور تیم فلسطین نماد عمده سیاست در این بازی‌ها است.

امسال تیم‌های یمن و سوریه و عراق از کشورهایی می‌آیند که کم و بیش درگیر جنگ داخلی یا بحران‌های سیاسی و امنیتی بارزی هستند. ایران هم که تیمش در این بازی‌ها حضور دارد حادترین دوران مناقشات خود با آمریکا و برخی از کشورهای منطقه را طی می‌کند.

در میان کشورهای شرکت‌کننده در بازی‌ها نیز کم و بیش مناقشات سیاسی حادی در جریان است. عربستان درگیر بحرانی سیاسی با ایران است و رویارویی احتمالی تیم این دو کشور طبعا از حساسیت ویژه‌ای برخوردار خواهد بود.

از سویی، امارات به عنوان میزبان بازی‌ها همراه با عربستان و بحرین از تابستان ۱۳۹۶ قطر را آماج تحریم و فشار بی‌سابقه‌ای قرار داده‌ است. در چنین شرایطی بازی روز ۲۷ دی عربستان و قطر که در یک گروه هستند از حساسیت قابل اعتنایی برخوردار است. مناسبات تنش‌آلود بحرین و امارات با قطر نیز همین حساسیت را می‌تواند در رویارویی‌های تیم‌های این کشورها ایجاد کند.

در این میان، حضور تیم فلسطین هم در نوع خود یادآور یکی از بحران‌ها و مناقشات سیاسی در خاورمیانه است؛ تیمی از منطقه‌ای که هنوز کشور نیست و همین حضور که در شرایطی دشوار و پرمانع رقم خورده است هم در راستای ایجاد فشار بیشتر برای برپایی چنین کشوری است.

رابطه پیچیده سیاست و فوتبال در بازی‌های امارات، علاوه بر نکات یادشده در موضوع حضور تیم فلسطین و پس‌زمینه آن هم بیش از پیش نمود می‌یابد.

فلسطین هنوز کشوری مستقل به شمار نمی‌رود و در سازمان ملل تنها به عنوان عضو ناظر شناخته می‌شود. فلسطینی‌ها ولی از دوره‌ای تلاش برای عضویت در سازمان‌های بین‌المللی را زمینه‌ای جهت خیزبرداشتن برای به رسمیت شناخته‌شدن به عنوان یک ملت و نهایتا عضویت در سازمان ملل دیده‌اند.

در همین راستا آنها توانستند با رای مثبت کشورهای عرب و سایر کشورهای معتقد به ایجاد کشوری مستقل در کنار اسرائیل، اجازه شرکت در بازی‌های المپیک را پیدا کنند. فلسطینی‌ها سال ۱۳۷۷ هم به عضویت فدراسیون بین‌المللی فوتبال (فیفا) درآمدند و اولین موفقیت قابل اعتنا در راه شناخته‌شدن به عنوان یک ملت و یک کشور را رقم زدند. به خصوص ۵ آبان سال ۱۳۸۷ (۲۶ اکتبر ۲۰۰۸) که اولین بازی دوستانه فلسطین (در برابر اردن) با حضور سب بلاتر، رئیس وقت فیفا در شهرکی در نزدیکی بیت‌المقدس و در خاک خود فلسطینی‌ها برگزار شد، در حافظه تاریخی مردم کرانه غربی و نوار غزه و در اردوگاه‌های فلسطینی در کشورهای منطقه به عنوان روزی تاریخی ثبت شده است.

از نفی اولیه فوتبال تا تبدیل آن به اهرمی سیاسی

فوتبال در منطقه فلسطین سابقه‌ای صد ساله دارد. در دهه دوم قرن میلادی گذشته، پس از سقوط امپراتوری عثمانی و زمانی که منطقه فلسطین تحت قیمومت بریتانیا درآمد، تیم‌های انگلیسی و یهودی شاخصه فوتبال این منطقه بودند.

بسیاری از عرب‌های اسلام‌گرای منطقه، فوتبال را «واردات غربی» می‌دانستند و با آن مخالف بودند؛ از همین رو هم در ساختار فوتبال منطقه، فلسطینی‌ها چندان جایی نداشتند.

با تشکیل کشور اسرائیل اما ورق برگشت. حالا ملی‌گرایان فلسطینی بودند که فوتبال را به عنوان "اهرم و نماد قدرت و معصومیت یک نسل جدید" در میان فلسطینی‌ها تبلیغ می‌کردند. این گونه بود که فدراسیون فوتبال فلسطینی‌ها در سال ۱۳۴۱ (۱۹۶۲) شکل گرفت.

ولی نقطه عطف فوتبال فلسطین ۴۶ سال بعد و در همان بازی دوستانه در خود خاک فلسطین روی داد، با تیمی مرکب از بازیکنانی از فلسطینیان بومی و پراکنده در دنیا، از لبنان و آمریکا گرفته تا شیلی و ... ریاست فدراسیون فوتبال فلسطین هم از همان روز اول سیاسی بود و آن را به جبرئیل رجوب سپردند که ریاست کمیته ملی المپیک فلسطین را هم بر عهده داشت.

جرئیل رجوب عضو ارشد سازمان آزادی‌بخش فلسطین است. او سال‌ها در زندان اسرائیل در حبس بود و بعد از ایجاد تشکیلات خودمختار فلسطینی، یاسر عرفات او را به ریاست نهاد امنیتی این تشکیلات گماشت.

رویکرد و عملکرد رجوب، به خصوص در مناسبات با آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها فراز و نشیب‌های متفاوتی داشته و از همکاری نزدیک با آنها تا مخالفت سرسختانه و مشروع‌ شمردن قهر و خشونت علیه اسرائیل را شامل شده است.

کم نیستند کسانی که رجوب را از مدعیان جانشینی محمود عباس، رئیس تشکیلات خودمختار تلقی می‌کنند و او هم البته نقش محوری خود در ورزش فلسطینی‌ها و موضع‌گیری‌های گاه جنجالی علیه اسرائیل در این عرصه را به محملی برای معروفیت خود بدل کرده تا در رقابت با مدعیان مقام عباس شانس بیشتری داشته باشد.‌

اینکه مواضع تندتر رجوب در قبال اسرائیل، برگماری او را با همراهی و استقبال تل‌آویو و اروپا و آمریکا همراه کند ،جای سوال دارد.

سال ۲۰۰۸ بودجه فدراسیون فوتبال فلسطین از فیفا ۸۷۰ هزار دلار بود. حالا این مبلغ به ده برابر افزایش یافته که از آن برای ساخت استادیوم‌ها و مجتمع‌های ورزشی نیز استفاده شده است.

با این همه، رشد و توسعه فوتبال فلسطینی‌ها با موانعی اساسی روبه‌رو است. کم‌ نبوده‌اند مواردی که سفر آن دسته از بازیکنان تیم که ساکن غزه هستند به ساحل غربی و بالعکس با ممانعت اسرائیل روبه‌رو شده، یا کل تیم از شرکت در بازی‌های مقدماتی این یا آن رقابت منطقه‌ای و بین‌المللی بازمانده است.
موانعی که سد راهند

سال ۲۰۰۹ محمود سرساک، مهاجم سرشناس فلسطینی در راه رسیدن به محل تمرین از سوی اسرائیلی‌ها به ظن شرکت در اقدام تروریستی بازداشت شد. او در زندان به اعتصاب غذا دست زد و درنهایت در سال ۲۰۱۲ در پی یک کارزار بین‌المللی آزاد شد.

خود وجود دو لیگ فلسطینی در منطقه کرانه باختری و نوار غزه هم نشانه‌ دیگری از دشواری فلسطینی‌ها در ارتباط با یکدیگر و برپایی یک لیگ واحد است.

این امر بی‌ارتباط با اختلاف میان فلسطینی‌ها نیست، ولی در وجه عمده به مشکلات رفت و آمد میان دو بخش و ممانعت‌ها و موانعی برمی‌گردد که اسرائیلی‌ها در این رابطه ایجاد کرده‌اند.

بازداشت بازیکنان فلسطینی یا تفتیش مقر فدراسیون فوتبال فلسطین هم پدیده نادری نیست و نهادهای امنیتی اسرائیلی‌ همیشه آن را "اقدامی پیشگیرانه علیه تروریسم" عنوان می‌کنند.

به نوشته رسانه‌های بین‌المللی، اخیراً شرایط تا حدودی بهتر شده و حرکت و نقل و انتقال ورزشکاران فلسطینی‌ها هم کمتر با موانع اسرائیلی‌ها روبه‌رو می‌شود.

آنها می‌توانند زمانی که در ایستگاه‌های بازرسی اسرائیلی‌ها به مشکل برمی‌خورند با یک خط تلفن ویژه بلافاصله تماس بگیرند تا در سطح بالا فورا مشکل را برطرف کنند. از طرفی هم برای کاستن از مشکلات این چنینی ورزشکاران فلسطینی به این نتیجه رسیده‌اند که رفت و آمد کمتری داشته باشند و شب‌ها را در همان محل تمرین به سر کنند.

فدراسیون فوتبال فلسطین اما پیشرفت محسوسی نمی‌بیند و مثلا حضور و بازی تیم‌های فوتبال اسرائیل در شهرک‌های واقع‌شده در مناطق اشغالی یا "سردادن شعارها و سرودهای ضداسلامی از سوی هواداران تیم‌های شهرک‌نشینان" را اهانت به فلسطینی‌ها و نقض حاکمیت آنها معرفی می‌کند.

پایان تلفیق ورزش و سیاست در خاورمیانه؟

کار به انتقاد و اعتراض هم محدود نمانده است. جبرئیل رجوب سال ۲۰۱۵ حتی تقاضای اخراج اسرائیل از فیفا را تسلیم فدراسیون کرد. استدلالش این بود که «به دلیل ادامه اشغالگری‌ اسرائیلی‌ها، ورزشکاران فلسطینی در رنج‌اند و تحقیر می‌شوند. ما خود را با یک سیاست تبعیض‌آمیز روبه‌رو می‌بینیم که به ورزش هم رحم نمی‌کند.»

تقاضای رجوب در نهایت با پا درمیانی کشورهای عربی و اروپایی پس گرفته شد. او ولی کوتاه نیامده است. از جمله در انجام اقداماتی بحث‌انگیز، برای مثال در خرداد امسال که قرار بود تیم ملی آرژانتین در بیت‌المقدس یک بازی دوستانه با تیم اسرائیل داشته باشد، رجوب بر بستر مناقشه فلسطینی‌ها و اسرائیلی‌ها بر سر تسلط بر بیت‌المقدس و با این استدلال که اقدام آرژانتین به منزله به رسمیت‌ شناختن مدعای اسرائیل بر کل خاک بیت‌المقدس است، در بیانیه ای رسانه ای خطاب به هواداران فوتبال از آنها خواست تصاویر و پیراهن های لیونل مسی، چهره سرشناس فوتبال آرژانتین و جهان را به آتش بکشند.

بازی یادشده لغو شد، ولی کمیته انضباطی فیفا رجوب را هم به دلیل نقض بند ۵۳ آیین نامه انضباطی (ترویج خشونت و نفرت) یک سال محروم و به مبلغ ۲۰ هزار فرانک سوئیس جریمه کرد.

طرفه این که به رغم مناقشه بعضا حاد فلسطینی‌ها و اسرائیل بر سر مسائل ورزشی فلسطینی‌ها در دوران اخیر کمتر از کشورهای دیگر خواسته‌اند که از رقابت با ورزشکاران اسرائیلی اجتناب کنند. در این زمینه جمهوری اسلامی ایران شاید مصداق کاتولیک‌تر از پاپ باشد.

بازی‌هایی که تیم فلسطین تا کنون در امارات ارائه داده نشانه‌ای به دست نمی‌دهد که این تیم در گروه خود به چنان موفقیتی دست یابد که راهش به مراحل بعدی گشوده شود، هر چند که اصولا نفس راهیابی به این بازی‌ها به رغم شرایط دشواری که مناقشه اسرائیل و فلسطین برای تحرک و آماده‌سازی‌های این تیم فراهم کرده پیروزی کمی نیست.

ولی تا این مناقشه حل نشده، مسئله فوتبال و ورزش و از جمله حضور تیم فلسطین و حتی اسرائیل در صحنه بین‌المللی هم با مایه‌هایی از مسائل و چالش‌های سیاسی همراه خواهد بود.

به عبارتی جهان بعید است که دیگر شاهد تکرار ترور ورزشکاران اسرائیلی در المپیک مونیخ ۱۹۷۲ به دست فلسطینی‌ها باشد یا حضور ورزش فلسطینی‌ها در گستره بین‌المللی به رغم دشواری‌ها و ممانعت اسرائیلی‌ها از حرکت بازایستد، ولی تا دستیابی به یک وضعیت عادی که سیاست را در میدان‌های ورزشی پررنگ نکند و ورزش بیش از پیش به عاملی برای تفاهم ملت‌ها و فرهنگ‌ها درآید، راه درازی در پیش است که از دل حل بحران‌ها و مناقشات متفاوت خاورمیانه می‌گذرد.

دویچه وله