عصر نو
www.asre-nou.net

ژیله های زرد بر تن بینوایان


Thu 3 01 2019

مهستی شاهرخی

Mahesti-Shahrokhi02.jpg
زن و مرد، پیر و جوان،
کارمند و بیکار، سیاه و سفید،
بی سقف و مستأجر
راستگرا و چپگرا، کمونیست و آنارشیست،
بی حزب و بی سندیکا و بی انجمن، بدونِ نماینده و بدونِ سخنگو
خشمگین و آرام، در ابتدا و در انتهای صف،
همگی باهم، با پوشیدن یک ژیله زرد نارضایتی خود را نشان می دهیم.

ژیله زرد یعنی ناخشنودی از وضعیت اقتصادی.
یعنی جشن سال نو است و پول نداری.
یعنی وقت غذاست و غذا گران است.
بدین معناست که آخر ماه است و کرایه خانه گران است.
یعنی بنزین گران شده و هر روز مجبوری مسیر همیشگی را رانندگی کنی تا به محل کارت برسی و حقوقت اضافه نمی شود، فقط مخارج است که هی بالا میرود، اضافه بر همه بر روی بنزین مالیات هم بسته اند.
یعنی فاکتور برق گران شده است، یعنی باز نرخ گاز گران شده است.
زمستان است و دیگر نمیشود اینطوری ادامه داد.
چرا نرخِ مخارج اینقدر بالاست؟ چرا حقوقم تا آخر ماه، دیگر کفافم را نمی دهد؟
چرا چندرغاز حقوقِ بازنشستگی به نسبت بالا رفتن تورم زیاد نمی شود؟
چرا فکری به حالِ مردم نمی کنند؟
به خیابان می آیم تا اعتراضم را نشان بدهم.
فقط من نیستم، بقیه هم هستند، عده مان کم نیست.
اما هیچ شبیه هم هم نیستم از کارگر تا بیکار از آموزگار تا پرستار از کاسب و کشاورز و دانشجو
فصلِ مشترک همگی ما ناخشنودیمان است از وضعِ اقتصادی.

به خیابان می آییم و به محلات ثروتمندان می رویم تا صدایمان را بشنوند.
علامت مان یک ژیله زرد پلاستیکی است برتن محض احتیاط!
زردی ژیله های ما رنگِ فوّریت و اضطراری بودنِ حرکت ماست
زردی ما زردی قاشق و چنگال ها و بشقاب های طلای ثروتمندان نیست
به خیابان می آییم و در خیابان بزرگ شانزه لیزه جولان می دهیم.
شعار می هیم و نارضایتی خود را آشکار می کنیم.
بیمه و مسکن برای همه، درمان و آموزش و رفاه برای همه.
لشگری عظیم از ماموران با سپر و کلاه خود و ماشین های آبپاش جلوی راهمان را گرفته است.
این بدین معناست که هیچ قصد شنیدن و فهمیدن ما را ندارند.
خواسته هایمان را بیان می کنیم: نان و مسکن و بیمه برای همه!
ما فریاد زده ایم و آنها می خواهند صدای ما را خاموش کنند.
بسویمان گاز اشک آور می اندازند، و ما بسوی کاخ الیزه می رویم تا صدایمان را به گوش آقای رئیس جمهور برسانیم؛ او در حال بازی قایم موشک با خرس پاندا، همان فرزند خوانده ملکه است و ملکه چشم و گوشهای او را با دستمال ابریشم مارکدار گرانبهایی بسته است. ژوپیتر صدای ما را نمی شنود. جلوی کاخ الیزه همچنان شعار می دهیم و خواسته های خود را باز هم تکرار می کنیم. ملکه پرده های گرانبهای الیزه را می کشد و پنجره را می بندد. ژوپیتر اصلاَ ما را نمی بیند. کلافه می شویم و با ژیله های زردمان به تخته های چوبی ساختمانی در دست تعمیر حمله می کنیم و اشکریزان و فریاد زنان زیر دود و گاز اشک آور همچنان خواسته هایمان را تکرار می کنیم تا هر طور شده بشنوند.


ژیله های زرد مان پناهگاه ماست.
ژیله های زرد مان راهنمای ماست.
ژیله های زرد مان، ما را باهم متحد می کند.
ژیله های زرد مان، ما را به سوی گردانندگی شورایی و قدرتِ مردم می برد.
ژیله های زرد مان ما را به سوی برقراری حکومت شورایی می برد.
ژیله های زرد مان از همگی می خواهد در رفراندم شرکت کنند و هر قانونی را به رإی ملت بگذارند.
ژیله های زرد مان جزئی از وجود و تن ماست و به ما وفادار است و برای هیچ سرمایه دار فرانسوی یا اروپایی کار نمی کند.
ژیله های زرد مان برای سعادت بینوایان تلاش می کند.
ژیله های زرد مان به نفع بشر و رفاه او برخاسته است.
گرچه زره پوش ها و بولدوزرهای غول پیکر سد راهش شده اند.
ژیله های زرد مان دربرابر ژوپیتر ساکت نخواهد ماند.
سال عوض می شود و ما شادان و امیدوار در خیابان می مانیم
و سال نو را در برابر هشت هزار پلیس جشن می گیریم.
ژیله های زرد مان هر شنبه در خیابان خواهد بود.
سال نو مبارک!

اول ژانویه 2019