مریم، کار سوگ و سپاس
Tue 14 07 2009
شیدان وثیق
بانوی من، بانوی ما، این بزرگ زن کوچک من، مریم یوسفی، که همواره، از خود، بسیار می داد، برای واپسین بار و این بار، با دادن همه ی خود، از میان ما رفت.
او، مریم من، مریم ما، در جوش و خروش همواره بی صبرانه اش، زود تر از آن می رود که بار زحمات و مشقات، تلاش ها و رنج های فعالان اجتماعی- سیاسی چون خود را به دیده ببیند: فروپاشی نظام جمهوری اسلامی و بساط استبداد تئوکراتیک در ایران. او زود تر از آن می رود که بتواند زمینه های برآمدن آن چه که همواره آرزو و برای تحقق اش مبارزه می کرد را به چشم خود ببیند: آزادی، دموکراسی، برابری زن و مرد، حقوق بشر، لغو حکم اعدام، جدایی دولت و دین، جمهوریت لائیک... در ایران.
اکنون آن چه که برای ما باقی می ماند، کار سوگ است. اما کار سوگ به معنای بازبینی و بازاندیشی خود چون انسان. انسان در غیر خدایی بودنش. در انسانی بودنش: در سترگی و سستی اش، در یگانگی و چند گانگی اش، در مسلم ها و تردیدهایش، در ایقان ها و پرسش هایش... این انسان عجیب، بی قرار و نا آرام.
دنیا سرشار از عجایب است
اما هیچ چیز عجیب تر از انسان نیست...
میان نظم زمین و نظم خدایان
او (انسان) همواره راه خود را دنبال می کند...
بر فراز شهر، رانده شده از شهر...
چنین است انسانی که نبودن نزد او هستی می شود (*)
در روز جمعه 17 ژوییه، در آخرین دیدار با مریم، در مراسم و یادمانی که گردهم می آییم (**)، امر سوگ را پی میگیریم.
بدین وسیله، از همدردی و مشارکت همه ی دوستان و آشنایان در مصیبت و غم نبودن مریم بسیار سپاسگزارم.
شیدان وثیق
پاریس 14 ژوئیه 2009
--------------------
(*) آنتیگون، سوفوکل، (با استفاده از برگردان هایدگر در مقدمه ای بر متافیزیک).
(**) برنامه ی این روز در جایی دیگر اعلام شده است.