به همان زیبایی
Sun 11 11 2018
محمد احمدیان(امان)
نمی توان اعتراض داشت، که چرا انسانیت کم است. چرا این جا و آن جا انسانیت در کار نبوده یا نیست. چرا نوجوان آلمانی بالای درخت مرده است. پدرش با او بدرفتاری می کرده است. با ضرب چاقو مادرش را کشته و او را زخمی کرده است. بعد از سال ها در بدری سر از خیابان درآورده، به بزهکاری کشیده شده است و سر انجام او را مرده بالای درختی یافته اند.
می شود اندوهگین شد، که از او انسانیت را دریغ کرده اند. کسی خلاف قانون عمل نکرده است. همه به ٍوظایفشان ٌ عمل کرده اند. ما می توانیم به امر غیر انسانی اعتراض داشته باشیم، اگر هم کسی خلاف قانون عمل نکرده باشد.
انسانیت اختیاری است. تصمیم من یا شماست، انتخاب من یا شما. اشکالی ندارد، آرزوی من یا شما نیز باشد. اما شاید انتظار آن از دیگران بجا نباشد. اشکال ندارد، از خودمان انتظار آن را داشته باشیم. انسانیت از این که به اجبار تبدیلش کنند می گریزد. انسانیت از این صاحب اختیار داشته باشد می گریزد.
می شود اندهگین بود که چرا انسانیت کم است، که چرا این جا و آن جا انسانیت در کار نبوده یا نیست. این اندوهی زیباست. به همان زیبایی انسانیت.
شاید می بایست روی انسانیت خویش حساب کنم. و روی این امید که تو اوکی هستی، که تو فرومایه نیستی. و روی این که در هر انسانی ٍ گیرنده ای ٌ هست که انسانیت را درمی یابد. و همراه نلسون ماندلا بگویم، انسانیت یک جامعه از روی برخوردش با کودکان آن جامعه رقم می خورد. و همراه منتقدین این جامعه بگویم، انسانیت یک جامعه از روی برخوردش با کسانی که در آن جامعه ٍ خارج از خط می زنند ٌ رقم می خورد.
|
|