عصر نو
www.asre-nou.net

ژنتیک سده ۲۱


Sat 10 11 2018

بیژن باران

bijan-baran.jpg
هر جاندار نقشه حیات و شکل خود را از اولیایش ارث می برد. ژنتیک در باره این نقشه، رابطه ژن زندگان، تاریخچه 3 میلیارد سال حیات است. از آن پس زندگی در آبهای گرم کناره دریاها تک یاخته باکتری پدید آمد؛ گیاه، ماهی، جانور تکامل یافتند. در عصر کمبرین 500 میلیون سال پیش چشم در جانداران پیدا شد.

در فرهنگ ایرانی و شیعه وراثت خونی تعیین کننده رهبر سیاسی است. شناخت ژنتیک نشان می دهد: جنبه های بد پدر مستبد، اقتدارگرا، مطلقه گر در کودک ادامه می یابند. در حالیکه راس سیاسی ادواری، انتخابی، قانونمدار گزینه بهتر برای جامعه است. لامارک نظریه تغییر ژن در جانوران از تاثیرات محیط بر تن را فرموله کرد؛ در سده 21 برخی آزمایشات تاثیر استرس و تغذیه بر تغییر ژن گزارش کرده اند. دکتر کیمیایی هم نوشت: استبداد شرقی چند هزاره روی ژن باشندگان خاورمیانه اثر گذاشته؛ مطلقه و اقتدار بر ضعیفان عبد را پدید آورده؛ آنها به دستآوردهای مدرنیته حقوق فردی و قانونمداری نمی توانند برسند.

زیست‌شناسی مولکولی ساختار، کارکرد ژن‌ها بررسی کرده؛ مهندسی ژنتیک در پزشکی بیماری ارثی، یافتن درمان، صنعت، کشاورزی، دارو پدید آمد. ماهیت، تاریخچه، ژن، ژنوم، دی ان ای، فنوتیپ، ژنوتیپ، آر ان ای، کروموزوم، پروتین بررسی شدند. ژنتیک صفات ارثی از اولیا به نوباوه، رابطه صفات ظاهری با بیو شیمی ژن، قیاس ژنوم جانوران می آیند.

ژنتیک به 8گروه تقسیم‌ شده: توارث ژنها در کروموزوم‌ها، جمعیت، مولکولی، بالینی، رفتاری، اصلاح دام، پزشکی، محاسباتی. ژنتیک در سده 21 برای بهبود کشاورزی، شفای امراض ارثی، شناسایی هویت در امور جنایی، بیو تکنولوژی بکار می رود. ژنها عمدتا ژن برای تداوم حیات و ژن جنسی برای نولید مثل اند.

ژنتیک مولکولی دی ان ای، آر ان ای زنجیره آلی آمینو اسیدهای سازنده پروتینهای غذا برای تداوم حیات، یعنی شیمی عناصر و فیزیک انرژی است. پس صفات ارثی حیات با عناصر شیمی تبیین می شوند. ژنتیک جمعیت و کمیتی با کاربرد ریاضیات و آمار می باشد. ژنتیک، به یونانی بمعنی آفرینش، رشته زیست شناسی/ بیولوژی وراثت یا سرشت جسمی و شیمیایی است.

دانش ژنتیک برای فهم تداوم حیات است؛ خود اطلاعات در کروموزومها بصورت ردیف ژنها مانایند. در فیلم تخیلی پارک جورسیک دی ان ای دیناسورها را در آزمایشگاه کشت کرده؛ با پروتینهای جانبی این جانوران 60 میلیون سال پیش، پیش از پیدایش انسان، باز سازی شدند. ستیون سپیلبرگ با تکنیک سینمایی ناگهانی، تعلیق، دوربین متحرک- فیلمی تفریحی و موفق به بازار آورد.

در تن انسان بیش از 200 نوع یاخته از بنیانی تا عصب، عضله، جنسی می باشد. در این جستار یاخته جنسی بنام گامت حاوی اطلاعات وراثتی بررسی می شود. کامه/ گامت یاخته‌ تخصصی تولید مثل می‌باشد. آنها نصف کروموزوم‌های جاندارند که از آن آمده‌اند. یعنی نصف ماده‌‌ی ژنتیک برای ایجاد یک جاندار کامل را داشته؛ لذا نیم توان هستند.

میوز /تقسیم یاخته گامت را می‌سازد. پس یاخته جنسی دو بار شکافته شده؛ چهار سلول گامت می‌سازد. در عمل لقاح گامت‌نر و ماده در ‌آمیخته؛ تمام توان زیگوت را می‌سازد که دو جفت کروموزوم را دارد. در انسان هسته یاخته 46 کروموزوم داشته؛ نیمی از پدر و نیمی از مادر ند. سنترومر وسط 2 کروموزوم را بهم می چسباند. کروماتید بازوی کپی 2قلو در کروموزوم است.

گامت، لغت فرانسوی، نام هر یک از یاخته های نر و ماده جنسی در گیاهان و جانوران است. یک یاخته‌ تخصص‌ی برای تولید مثل می‌باشد. پس تولید مثل و بقای نسل را دو گامت یاخته مولد نر و ماده انجام می دهد. تولید مثل در گیاهان فرایند زیر را دارد. گامت ماده درشت، بیحرکت، گیرنده بوده؛ گامت نر بسوی آن برای ساختن تخم رفته؛ سه دوره دارد: 1 - گرده افشانی. 2 – تندیدن/ جوانه زدن دانه گرده . 3- لقاح. رک گیاه شناسی تشریح عمومی نباتات، حبیب ثابتی، ص 501.

هر گامت یا ماده یا نر بوده؛ یعنی نصف کروموزوم‌ جاندار مولد خود یا نصف ماده‌‌ ژنتیک برای پیدایش یک جاندار کامل را دارد. در پیدایش یاخته تخم، هر کدام گامت نر و ماده را به اشتراک می گذارد. تقسیم یاخته میوز نام دارد که گامت‌ هم در آن است. در میوز و پیدایش گامت کروموزوم‌ به دو آلل مربوط به هر صفت جدا می‌شود.

کاستمان بر وزن ساختمان معنی کاهش دهد. میوز یا کاستمان تقسیم هستهٔ یاخته است؛ در آن شمار کروموزومهای یاخته به نیم کاهش می‌یابد. کاستمان دو بار شکافته شده؛ چهار سلول گامت پدید آید. در روند لقاح گامت‌ نر و ماده با هم ‌آمیخته؛ سلول بنیانی و تمام توان زیگوت را ساخته که هر دو جفت کروموزوم را دارند. در انسان گامت نر را اسپرم و گامت ماده را تخمک نامند. گامت‌ طبیعی انسان 23 جفت کروموزوم دارد. ویکی پیدیا.

یک یاخته 2نوع تکثیر/ تقسیم می شود: 1-میوز/ کاستمان. در هسته شمار کروموزوم به نیم کاهش‌یافته؛ باعث گوناگونی زنده گان می شود. تقسیم میوز 4مرحله پروفاز، متافاز، آنافاز و تلوفاز دارد. 2-میتوز. هسته یاخته های جدیدکاملاً همانند یاختهٔ مادر اند. بسیاری از جانداران در تولید مثل، گامت ساخته؛ تا ترکیب گامت نر و ماده با هم ممکن‌شود. این یاخته‌های تخصصی تولید مثل در جانوران یا یاخته کپک حاضرند.

گامت‌ها نیم توان هستند. اگر گامت‌ها اینگونه نبودند، شمار کروموزوم‌ها در هر نسل دو برابر نسل پیش می‌شد. در میوز یک یاختهٔ تمام توان، چهار یاختهٔ نیم توان می‌ سازد. تقسیم میوز برای تولید مثل جنسی ضروری است؛ در همهٔ یوکاریوتها و تک‌یاختگان ی رخ داده که تولید مثل می‌کنند. میوز در باکتری های باستان و کنونی روی داده؛ چون تولید مثل آنها با تقسیم دوتایی است. ژن جنسی 2 رشته جفت از پدر و مادر آمده؛ ژن بچه جفت بوده؛ در لقاح بعدی 2بخش شده؛ صفات ارثی تکثیر می شوند. در ظاهر جانوران اهلی جنس نر و ماده بخوبی دیده می شوند.

ژن حامل اطلاعات برای امور حیات مانند تغذیه، تولید مثل، رشد و صفات ظاهر و درونی است. امور حیات انتقال مولکولها، ساختار یاخته، انتقال سیگنال به بافتها، اجرای کنشهای شیمیایی، جنگ با پاتوژن ویروس و باکتری اند. صفات ارثی از اولیا آمده؛ احتمال ارور در تکثیر یاخته می باشد. کود ردیف داده مانند فهرست شماره تلفن است. کروموزوم جفت بوده، 1000 ها ژن در یک کروموزوم جا دارند.

ژن ویژگی چیره یا پنهان دارد. ویژگی ژن نهفته برای انتقال باید دو کپی از آن به فرزند برسد. یعنی مادر و پدر آن ویژگی را باید داشته باشند. اما تنها یک نسخه از ویژگی چیره در انتقال به فرزند کافی است. نمونه: رنگ قهوه ای چشم، چیره است. بدین معناست که از مادر چشم آبی و پدر چشم میشی رنگ چشم کودک میشی می شود.

یکی از 2 یا بیشتر بدیل شکل ژن در موتاسیون جای واحد در کروموزوم دارد. آنها واریاسیون صفت خاص در جاندار را سازند. فنوتیپ/ رخ‌مانه ظاهر جسمانی یک صفت در جاندار مانند رنگهای پشم خالدار گربه در بروز دگره‌/ آلل چیره و پیدا است. رنگ مو و قد تابع تغذیه در ورود پروتین به تن هم است.

احتمال رویداد را با نسبت یا درصد نشان می دهند. نمونه: شیر یا خط، هر دو حدس، شانس برابر دارند. پس شیر یا خط 50% شانس دارد. نمی توان نتیجه را پیش بینی کرد. هرچه آزمونها بیشتر شود؛ به نتیحه انتظار نزدیکتر می شود. پدیده‌ ژنتیک یعنی انطباق نسبت فنوتیپ نسل اول و دوم با احتمالات پیش بینی می شود.

واریاسیون خفیف یا شدید/ جهشی است؛ در رنگ چشم و پوست، اندازه دندان، بیوشمی علامات ظاهر می شود. خزانه ژنها جمع کل ژنهای اعضای یک نوع است. در جمعیت خزانه وارسیون ژن است. برخی واریاسیونها موافق محیط اند. همه نوزادان زنده نمی مانند. موجودات مانا تکثیر می شوند. نظریه تکامل ریز/ میکرو و کلان/ ماکرو در سده 20 تغییر ظاهری موجود را با موتاسیون ژن ربط داد.

همه ژن زندگان مانند پرده درازی بنام ژنوم حاوی دستورات حیات است. تغییر ژنتیک اتفاقی یا جبری در تکه‌ای از ژنوم رخ می دهد. در این تغییر یک یا چند باز زنجیره اسید نوکلئیک جابجا شده؛ در نسل های بعدی پایدار ماند. مجموع ژنهای هر گونه ژنوم بوده که کل اطلاعات ژنتیک یک موجود زنده است. طول ژن در زندگان بلند و کوتاه است.

طبیعت تقارن و جفت را برای کم کردن غلط بکار می برد. دانه ها اکثرا 2لپه ای متقارن مانند عدس و اعضای جفت جانور مانند چشم خرگوش اند. در طبیعت کنونی 3میلیون گونه زندگان شامل حشرات اند؛ از 1970 تا ۲۰۱۴ حدود ۶۰ درصد گونه های مهره داران مانند ماهی ها، پستانداران، پرندگان، دوزیست ها، خزندگان نابود شده اند. در 2016 فهرست 9هزار انواع پرنده، 28هزار انواع ماهی، 350 هزار انواع سوسک داده شده؛ 1.4میلیون گونه های جانور و حشره تاکنون کشف شده اند. https://www.pbs.org/

کرموزوم زنجیره مواد ارثی از ردیف ژنها ساخته شده؛ ژنها ظاهر، رفتار، تولید مثل را کنترل می کنند. ژن یک تکه از آن برای صفتی ظاهری است. هر ژن لکه های کوچک آلل داشته که صفت ویژه ظاهر جاندار را می سازند. ژن یک تکه کود در کروموزوم است که کودهای تولید پروتین و آشغال/ ناکودینگ دارد. ژن، کرموزوم، آلل، میوز/ تقسیم، تغییر خزانه ژن با تولید پروتین، یک صفت مانند رنگ مو را بروز می دهد. ژن چیدمان گوناگون آلل دارد که باعث توفیر افراد از هم می شود.

بین آلل‌ها 3رابطۀ غالب و مغلوب، غالب ناقص و هم‌توان می باشد. ژن غالب/ چیرهA با حضور یک کپی آلل بروز کرده؛ ولی ژن پنهان/ مغلوبa نیاز به 2کپی آلل برای بروز دارد. آلل مغلوب در نسل اول خود در صفتی ظاهر نمی‌شود. در هم‌توانی هیچ یک از دو آلل بر دیگری غالب نبوده؛ هردو هم‌زمان بروز می‌کنند. نمونه: گربه با موی سیاه و یک آلل موی سفید توله ای سفید و سیاه می زاید.

ژن عنصر صفات حیاتی و ارثی است؛ شامل دی ان ای، ژنوتیپ، شاکله خاص یک نوع جاندار می شود. هر یاخته یک هسته داشته؛ کرموزومها در هسته یک نردبان مارپیچ دی ان ای با ردیف ژنهاست. تفاوت ژنها در وجود یک یا چند باز می باشد. ژن جدید با موتاسیون شکل می گیرد. هر چیدمان‌ ژن در جایی ویژه کروموزوم دگرچینه یا آلل یعنی نسخه جدای یک ژن دارد. اندامگان دودسته، اگر رخ‌مانه یک دگره‌ نمایان شده؛ رخ‌مانه دگره دوم ناپیدا شده؛ اولی چیره و دومی باخته نام دارد. پس دگره می تواند چیره یا باخته باشد.

هر جاندار دو آلل یکی از پدر و دیگری از مادر برای هر صفت خود می گیرد. ژن‌ها با دو آلل یک صفت در لقاح از هم جدا می‌شوند. آنها تعیین می کنند هر ژن چگونه در یک فرد بروز یافته؛ آشکار شود. این تکه ژن برای یک صفت بارز است. آلل بمعنی لکه ای بر مهره ی ژن در تسبیح کروموزوم بوده؛ صفت ظاهری را می سازد.

هر موجود زنده ژن های یکسانی را به ارث می برد. انسان 22 هزار ژن، انگور 30 هزار، ویروس انفلانزا 11 ژن دارند. کرموزومها ژنها را در سکانس خطی چیده که در جمعیت هر گونه یکسان اند. فنوتیپ ترکیب همه آللها از 2چیره، 2مغلوب، یا 1چیره 1 مغلوب بوده که صفت فردی مانند قد گیاه را ساخته؛ ولی صفات جسمانی جاندار ناشی از ژنوتیپ و محیط است. 2آلل چیره یا مغلوب از اولیا به نوباوه در نسلها تداوم دارد. https://www.youtube.com/watch?v=5nXtrSisKsw

سویچ ژن را روشن/ خاموش کرده؛ تریگر/ ماشه صفات زندگان را عوض می کند. ویروس و موج ماوراء بنفش هم در ژن موتاسیون پدید می آورند. موتاسیون اشتباه، حذف، علاوه در ژن است. اکثر امراض ژنتیک از آلل پنهان ژنهای آتوسومال/ غیرجنسی ناشی می شوند؛ برخی ناشی از آلل چیره اند. ژنها برای هویت اولیا، کلون جانوران مانند بره، شناخت امراض ارثی بکار می روند.

ژنوتیپ ژن یک جاندار صفت خاص یک گونه جاندار مانند غاز و ببر است. این مجموعه ژن گونه حامل با جهش مولکولی تغییر می کند؛ مانند ژنوم انسان و کاهو در بازه زمانی چند 100 هزار سال گذشته. تغییر پایدار در ساختار اسیدهای نوکلئیک در ماده وراثتی با جهش ژنی رخداده؛ که به تغییر خوب و بد نسبت به محیط متغیر ند. لذا با موتاسیون تغییر ده موتان جاندار پدید آید. ژنوتیپ آلل‌های هر فرد و فنوتیپ شکل بروز آن آلل‌ها است.

آللها رابطه غالب / چیره و مغلوب/ پنهان، غالب ناقص، هم توان را نیز دارند. نمونه: رنگ چشم فرد ارث از والدین برده که آلل ها تعیین می کنند. انسان 46 یا 23 جفت کروموزوم داشته؛ جفت آخری ایکس و ایگرگ جنسیت را تعیین می کند. آلل و ژن تفاوت دارند. ژن ها جفت نبوده؛ در انسان ها یکسان ند. پس یک جفت آلل فنوتیپ افراد مختلف را می سازد.

هر رشته DNA مجموعه ی لیست وظایف به نام ژن دارد. ژن ویژگی جسمانی گیاه، جانور، انسان را تعیین می کند. ژن های همه انسان ها یکسان ند؛ بنابراین آنها ژن های یکسانی را به ارث می برند. اما آلل ها تعیین می کنند ژن ها چگونه در یک فرد آشکار شوند.

نمونه: داشتن چشم برای ادراک نور را ژن ها می سازند. اما چه رنگ چشمی از والدین به ارث بردن را، آلل ها می سازند. آلل ها جفت بوده؛ یعنی زندگان برای هر صفت دو آلل دارند. نمونه: آلل میشی و آبی برای چشم در یک نفر. یک آلل روی یک کروموزوم و آلل دیگر روی کروموزوم دیگر جا دارد. فرد یک آلل از مادر و آلل دیگر از پدر، به ارث می برد.

در علم ژنتیک برای فازهای تولید مثل، مراحل رشد، ساختار میکروسکوپیک واژه ها بسیار اند. در زبانهای غربی آنها شناسایی و تعریف شده اند. پس در فارسی واژه های غربی اغلب بکار می روند. ولی مفاهیم نوین علمی را نمی توان همه جا با واژه های کهنه فارسی بیان کرد. نمونه: تخم معنی دانه، بیضه، نطفه می دهد. گاهی دی ان ای، ژن، کروموزوم مترادفند.

این واژه ها در فارسی برای انسان، جانور اهلی، گیاه اند. جنسی برای نر و ماده با 2 ولی، ولد، سلف، جمع اولیاء، والدین، اسلاف و بچه، زاده، ولد، مولود، خلف برای نسل جدید در گیاه بکار می رود. گل یک پایه جنس نر و ماده در یک گل ند- مانند بوته اطلسی و درخت سیب که مادگی/ کلاله و پرچمها در بوته/ گل اند. گل دو پایه جنس نر و ماده روی دو گل جدا یند- مانند اسفناج، شاهدانه، بید.

در خرما روی 2 نخل نر و ماده جدا یند. در گیاهان 2پایه انسان بکمک طبیعت تکامل مصنوعی و بهبود را سرعت می دهد. یعنی گرده خرمای خوب را روی خرمای ماده می گذارد. در سده 21 گیاهان و جانوران با ژنتیک صفات دلخواه بهینه می شوند. در گیاهان باد، گرده افشانی، مادگی، پرچم دانه جدید را می سازند.

تاثیر نظریه داروین با انتخاب طبیعی در تکامل اجتماعی در جامعه شناسی منشاء و تکوین اجتماع کاربرد دارد. در تشریح علم برای جامعه، باید از پدیده آغاز کرد؛ نه تاریخچه. تاریخچه نظرات غلط را هم دارد. واژه ها و مفاهیم علمی باید تعریف شده؛ تا مفهوم شوند. تاریخچه در مورد موضوعی است که خواننده آنرا می شناسد؛ تا تطور موضوع پی گیری شود.

پوچی خیام در باره سرنوشت انسان در کائنات نیست؛ دست خودش است که شاد زندگی کند. او سرشت را اسیر سرنوشت نمی داند. سرشت بنا به کودهای دی ان ای هسته یاخته های زندگان است. کودهای فرازمینی نقلی اعتقادی سرنوشت اند.
صفات و رفتار فرد بخش سرشتی داشته که تابع اجبار ژنها یند. ولی انگیزه، اراده، هدف انسان اختیاری اند که بر سرنوشت سوار می شوند.

اصل اول در هر علمی یک جمله بوده؛ نتوان آن را از اصول دیگر مشتق و اثبات کرد. در فیزیک ماده است. در منطق نمونه زیر است. همه مردان فانی اند؛ سقراط مرد است. پس سقراط فانی است. استنتاج آخری از 2تای دیگر می شود. تاثیر اصل اول در فلسفه به ارسطو و کانت رسید. در ریاضیات مفروضات برای اثبات قضیه اند. سپنسر عالم انگلیسی گفت: با کاربرد اصل اول، پدیده های اجتماعی باز-توزیع ماده و انرژی اند.

منابع. ‏2018‏/11‏/08

https://www.youtube.com/watch?v=GHViHlepVfs Evolution , genetics, documentary 1 of 3
https://www.youtube.com/watch?v=kNPbjtej1Hk Evolution - What Darwin Never Knew - NOVA Full Documentary HD

Taghi Kimyai-Asadi FB061018 یکی از خواص ژنوم ارگانیسم ها توان واکنش نشان دادن به محیط است. اثر این واکنش نشان دادن ها می تواند از زمانهای کوتاه تا تمامی عمر موجود باقی ماند. اگر این واکنش در سلول های بنیادی دستگاه تناسلی او برقرار شود به نسل های بعدی به ارث می رسد. نمونه: اگر گیاهی دچار خشک سالی شود؛ ژنومش را مثل یک دسته ورق بازی بر می زند تا شاید ژنی و در نتیجه پروتئنی تازه بسازد که بتواند در خشکسالی مقاومت کند. ساخت این عناصر ژنتیک برای جهش به جاهای دیگر ژنوم 3نوع TRANSPOSON بوده؛ یابنده اش مککلینتاک جایزه ی نوبل 1983 را گرفت.

اگر ژنی باعث رشد گیاهی مثلا 10 سانتیمتر در سال در آب و هوای معمولی باشد تغییرات ناشی از خشکسالی باعث می شود که در آن سال 5 سانتیمتر رشد کند. در حالی که همان ژن در سال پر آب تر از معمول باعث رشد 15 سانتیمتری می شود. شانس این اتفاق در گیاهان بمراتب بیشتر از جانوران است که می توانند در مواقع خشکسالی به مناطق دیگر مهاجرت نمایند.

آیا چنین اتفاقی در ژن های سازنده ی رفتارهای اجتماعی در کشورهائی رخ داده که طی قرن ها تن به استبداد داده اند. در 3000 سال استبداد بر مردم حاکم بود. مردم مانند گیاهان نتوانسته اند همگی از دست این مستبدان مهاجرت کنند، چون سرزمین های اطراف هم دچار همان خشکسالی آزادی بوده اند.

استرس محیطی بیش از هر چیزی بر مغز تأثیرگذارد. شاید بتوان فرض گرفت که سده ها با همین مکانیسم تعدادی ژن تازه و یا موتاسیون پیدا کرده در ساختار مغزهایمان پیدا شده که باعث ایجاد رفتارهائی شده تا بتوانیم با محیط اجتماعی مستبدانه تطابق کنیم. اعتراض نکنیم. نجات یافتن از دست این ژن های معیوب هم کار ساده ای نیست. تغییر محیط می تواند اثر سریع، زودگذر، کند، دیرپا ایجاد کند.

بازهم شاید بتوان فرض گرفت که ژنتیک مردم کشورمان طوری تغییر یافته که به مردم اجازه می دهد که به سرعت رنگ عوض کرده؛ با استبدادی با رنگ تازه تطابق پیدا کنند. مثال بسیار آشکار آن عوض شدن رفتارهای اجتماعی میلیون ها ایرانی بلافاصله بعد از انقلاب است که ناگهان تعداد ریشداران و چادر به سرها را به سرعت افزایش داد. حالا اختلالات اجتماعی ناشی از خراب کاری های ملاها باعث شده که به گفته ای 80 در صد مردم بتوانند رفتار خود را سریعاً با فعال کردن ژن های تازه در مغزهای شان عوض کنند؛ برعلیه باورهای مخرب غالب رفتار کنند.

این امر که این اثر پای برجا خواهد ماند؛ می تواند برای همیشه کمک کند تا از استبداد کهن سال ساختاری و فرهنگی نجات پیدا کنیم منتظر گذشت زمان خواهد ماند. شعارهای سلطنت طلبان و طرفداران استبداد کنونی دال بر استمرار ژنوم های مختل رفتار اجتماعی ساز متجددانه است. کمتر صدای دموکراسی می شنوم باید سعی کنیم تا سلول های بنیادی مغزهای کودکان مان را (اگر برای خودمان دیر شده) با تربیت صحیح و متجددانه و فردگرا و آزادیخواه طوری تحریک کنیم تا نورون های تازه با ژنوم آزادیخواهانه بسازند. شاید بعد از چند نسل این تغییرات در ژنوم سلول های بنیادی دستگاه تناسلی افراد اجتماعمان پیش آیند و به نسل های بعدی به ارث برسند.

تاثيرات عميق محيطي، اجتماعي، اكولوژيكي، غذائي روي ژنوتيپ هاي انساني و حيواني است كه منجر به انطباق موفق مي
شوند. امكان دارد كه اين تغييرات روي ژن هاي جنسي، xy اثر گذاشته؛ به نسل جديد منتقل شود. البته اين تغييرات صرفا روي سلول ها و با ژن ها صورت نمي گيرد بلكه كار كرد سيستم عصب مركز مغز و نخاع را تغيير مي دهد. بخصوص در دوران كودكی روي عملكرد هیپوکمپوس اثر بيشتر دارد. دقيقا به همين دليل است كه بين مهاجران اولين ايرانيها و فرزندان شان كه متولد اروپا، كانادا و أمريكا هستند، اختلاف عميق نسلي- فرهنگي و شخصيتي بروز مي كند؛ بيشتر در دو دنياي متفاوت رندگي مي كنند گرچه در يك خانه هستند.

گرگها دور و بر مقر انسانها از 50 هزار سال پیش می پلکیدند- پیشمانده گوشت و استخوان گیرشان می آمد. انسانها با اهلی و خانگی کردن گرگ ها برای حراست از کودکان و مقر خود با آنها آمیختند. علت اهلی شدن و علاقه ی سگ ها به صاحبان شان موتاسیونی تدریجی در ژن تولید کننده ی ناقل عصبی اوکسی توسین است. این ماده باعث پیدایش روابط دوستانه بین افراد، عاشق شدن، عشق والدین به فرزندان، مهربانی با یکدیگر، آرامش در رفتار است. این هورمون انسانیت، لذت بخشی، علاقه را باعث می شود. Taghi Kimyai-Asadi FB031018

این موتاسیون در گرگ های وحشی دیده نمی شود. معلوم شده است که وقتی سگ و صاحبش چشم به چشم هم می دوزند مقدار زیادی اکسی توسین در مغز هر دو طرف آزاد شده؛ همبستگی بین آنها را لذت آور، آرامش بخش، قویتر می کند. از دست دادن سگ خانگی برای صاحبش بسیار دردناک است. سگ خانگی را مانند بچه حمام کرده؛ لذا تمیز است و حرام نیست. در عصر مدرن سگ و گربه مونس تنهایی انسان اند. همانجا.