ریاستارت؛ گونهای جدید از وَندالیسم شهری
Thu 5 04 2018
س. حمیدی
اکثر کیوسکهای تلفن عمومی و همچنین بوستانهای شهر تهران را از تبلیغی با نام "ریاستارت" انباشتهاند. به عبارتی روشنتر عدهای اسپری رنگ به دست میگیرند و با همین اسپری نقشی اجقوجق از ریاستارت بر کف گذرراه، نیمکت و دیوار اماکن عمومی بر جای میگذارند. به طبع در هنجارهایی از این دست، تخریب تأسیسات عمومی و چیدمان شهری برای نویسندگان آن هدف قرار میگیرد. چون در رفتار خود هرگز به این موضوع اعتنایی ندارند که نوشتن بر دیوار مردم یا ساختمانهای دولتی نوعی تخریب شمرده میشود و به حتم آلودگی بصری شهروندان تهرانی را به همراه خواهد داشت. همچنان که هدف خشونتآمیز ایشان که از نوع رفتارشان آشکار میگردد، ذهن مردم را آزار میدهد. این گروه تا کنون از نمایش خواست ایذایی خود در خصوص تخریب سازههای شهری چیزی فروگذار نکردهاند.
بدون تردید بین هنجارهایی که گفته شد با کنشهایی که آن را وَندالیسم مینامند، همسویی به چشم میآید. گویا وندالیسم از نام مبتکر آن وندال نشان میجوید. وندال را شخصی میشناسند که در گشت و گذار روزانهی خود به تأسیسات شهری یورش میبُرد و با تخریب آنها هدف خود را به انجام میرسانید. برخی نیز پیدایی آن را در قرن پنجم میلادی به قومی به نام وندال بازمیگردانند. گویا افراد قوم یاد شده ضمن یورش به شهرهای دشمن، تمامی تأسیسات آن را نابود میکردند.
ولی در دنیای مدرن امروز، وندالیسم تنها به تخریب چیدمان شهری رضایت نمیدهد، بلکه اهداف تخریبی فراوانی را نیز در فضای مجازی تعقیب و دنبال میکند. در همین راستا برای وندالها حذف سایتهای خدماتی و جابهجایی دادههای رسمیِ این سایتها هدف قرار میگیرد تا بتوانند توانایی مخرب خود را برای مردم عادی یا پلیس به نمایش بگذارند. هرچند در کشورهایی همانند ایران همواره پلیس در شمایل و هیأتی از وندالها ظاهر میگردد، ولی وندالهای امروزی چهبسا در رفتار اجتماعی خود چیزی از پلیس کم نمیآورند. انگار میخواهند با به چالش گرفتن پلیسِ حکومت، او را از معرکه پس برانند.
چنانکه وندالها در شهر تهران بدون هیچ ترس و واهمهای باجههای تلفن عمومی را میشکنند، گوشی آنها را به غارت میبرند، اتوبوس و چیدمان شهری را تخریب میکنند تا لابد توانمندی خود را در این عرصه از رقابتِ ناسالم، به اجرا بگذارند.
اما ریاستارتیها در این خصوص سازمانیافته و متشکل عمل میکنند و جهت دستیابی به اهداف تخریبی خود در شبکههای اجتماعی ایران حضوری فعال دارند. حتا آنگاه که با فشارهای رسمی روبهرو میگردند ضمن پوششی از عنوانهای جدید، در فضای مجازی حضور مییابند. گفته میشود که در همین شبکههای اجتماعی توانستهاند یارگیری خودشان را به دویست هزار نفر هم برسانند. در نتیجه تا کنون چندین واحد بانک، مسجد، امامزاده و دفتر روزنامه را به انهدام و تخریب کشاندهاند. ولی گردانندگان چنین گروهی چنان میپندارند که دارند با رفتار ایذایی خود نقشی از اپوزیسیون را برای جمهوری اسلامی به اجرا میگذارند. اما این اپوزیسون اجقوجق به واقع بر بستری که حکومت برایش فراهم میبیند، رشد کرده است.
از سویی جمهوری اسلامی هم بدش نمیآید تا ریاستارتچیها در صف تودههایی حضور به هم رسانند که برآوردن مطالبات صنفی خود را از حکومت تعقیب میکنند. چون حکومت تنها با همین حقه و ترفند خواهد توانست مطالبهگری مردم عادی را به پای خشونتهای بیحساب و کتاب ریاستارتچیها بنویسد و همه را بدون استثنا به خشونت و تخریب متهم نماید.
گفتنی است که چنین موضوعی در ماجرای تظاهرات آرام و بدون خشونت درویشها هم به چشم میآمد. چنانکه ضمن حضور سازمان یافته در صفوف درویشان گنابادی به تخریب اموال عمومی روی آوردند. همان گونه که گفته شد چنین موضوعی با خواست پلیس و نیروهای امنیتی هم همخوانی و همسویی داشت. تا آنجا که پلیس ضمن یورش به درویشان یاد شده، تعداد پرشماری از ایشان را نیز دستگیر و زندانی کرد. بدون تردید پلیس و ریاستارتیها در کنشی متقابل به اندازهی کافی زمینههای تخریب برای همدیگر فراهم میبینند. حتا اینک هریک از آنان با بهانه نهادن رفتار آسیبزا و خشونتبار طرف مقابل، از هنجارهای ناصواب خویش توجیه به عمل میآورند. جدای از ماجرای درویشها، در تظاهرات اعتراضی دی ماه گذشته نیز نمونههایی از رفتار تخریبی ریاستارتیها به اجرا درآمد.
ریاستارتیها حتا از جشن چهارشنبه سوری نیز در راستای اهداف نامردمی خویش سود بردند. چون قصد داشتند که با گسترش ناامنیهای شبانه، تخریب و خشونت را در تمامی محلههای شهر تهران بگسترانند. همچنان که ضمن پیامهایی همگانی به هواداران آنان توصیه میشد تا به قطعی برق دامن بزنند و همراه با قطعی برق و خاموش ماندن چراغهای راهنمایی از ایجاد راهبندان تصنعی و اغتشاش ساختگی چیزی جا نگذارند. اما انگیزهی سیاسی و امنیتی حکومت موجب شد تا پلیس جمهوری اسلامی در حرکتی پیشگیرانه وارد میدان شود. اینجا نیز مثل اکثر جاهای دیگر پلیس و لباسشخصیها برای سرکوبهای خود، تشنجآفرینی و اغتشاشگری ریاستارتیها را بهانه گذاشتند.
ریاستارتیها برای عضوگیری، جوانان ناآگاه و ماجراجوی طبقات میانی جامعه را هدف گرفتهاند. در بین ایشان جوانانی وامانده از اینجا و آنجا را میبینیم که بریده از همه جا در سرگشتگی فکری و اجتماعی روزگار میگذرانند. آنان به دلیل بیکاری از کار تولیدی جا ماندهاند و بر اساس همین جاماندگی از بیتجربگی و عقب ماندگی سیاسی رنج میبرند. چنانکه همراه با کارهای تخریبی و ماجراجویانه به تسکین فردی یا گروهی خویش رضایت میدهند. اما گردانندگان این ماجرا بدون اینکه آینده و برنامهی سیاسی روشنی در اختیار داشته باشند، احساسات ضد دینی را بین هواداران خود دامن میزنند. با این رویکرد به منظور دینستیزی، دیدگاههای عوامانهی عرفانی را بین خود ترویج میدهند. انگار میخواهند با نفی اسلام دولتی، عرفان شاعران ایرانی را بر جای آن بنشانند. چون قرار است همه با همین عرفان به هدف موهوم و خیالی خود دست یابند. به طبع این حرکت سادهانگارانه تنها بر بستری از فرهنگ عوام میتواند ببالد و به زندگی سطحی و نه ریشهدار خود ادامه دهد. ولی همانند گیاهی هرز و خودرو، زمین مستعد کشت را هم از تاب و توان بازمیدارد.
در عین حال همنوایی بخشهایی از اپوزیسیونِ سازمان یافته در خارج و یا داخل کشور با نیروهای ریاستارتی تعجب انسان را برمیانگیزد. این همنوایی متأسفانه حتا از سوی افرادی به نمایش درمیآید که در شکل و شمایلی از چپ به فعالیت اشتغال دارند. چنانکه فردی به ظاهر چپ و سندیکالیست با در دست گرفتن تریبون تلویزیونی فرامرزی، مردم را به تخریب اموال عمومی در روز چهارشنبه سوری ترغیب و تشویق میکرد. این موضوع در حالی بین صفوف جنبش اپوزیسیون تبلیغ میگردید که کارگران پرشماری از کارخانههای سراسر کشور همه روزه جلوی استانداریها و فرمانداریها و یا مجلس و وزارتخانههای ذیربط به تحصن واعتصاب روی میآوردند، بدون آنکه از شگردهای تخریبی و خشونتآمیز استفاده شود. چون حرکتهای تخریبی در سطح خیابانهای شهر به حتم بهانهی کافی در اختیار نیروهای امنیتی خواهد گذاشت تا سرکوب و اِعمال خشونت علیه کارگران را مجاز و واجب بشمارند.
جدای از این، حقوقدانی از جرگهی خانمهای مدافع حقوق بشر هم به تازگی از مردم دعوت نموده است تا از پرداخت قبض آب و برق خودداری کنند. شکی نیست حرکتهای فردی سیاسی در خصوص نافرمانی مدنی به خودکشی بیشتر شباهت دارد تا مبارزهای هدفمند و اثرگذار که بتواند طرف مقابل را به عقب نشینی وادار نماید. در ضمن نافرمانی مدنی فقط از جنبشی آگاهانه و فراگیر برمیآید.
ریاستارتیها با الگو گرفتن از شگردهای خشونتآمیز و آسیبزای پلیس، بسیجیان و لباس شخصیهای حکومت، ادامهی همان شیوههای ناسالم را در گسترهی اپوزیسیون هم مجاز میشمارند. همراه با پیدایی چنین رفتاری در صفوف اپوزیسیون، بدون تردید در انظار عمومی از اعتبار اجتماعی گروههای مخالف کاسته خواهد شد. حتا ریاستارتیها دانسته یا نادانسته باوری را دنبال میکنند که با همین ترفند بتوانند تمامی جیببرها، زورگیران و سوداگران جرم و جنایت را به صف اپوزیسیون حکومت بکشانند تا از توان تخریبی ایشان به نفع اهداف کور خویش سود بجویند. پیداست که آنان به انتقامی بیهدف بسنده میکنند و همین موضوع بخشی از نیاز امنیتی جمهوری اسلامی را برآورده خواهد کرد. ضمن آنکه در سایهی تبلیغ و ترویج چنین دیدگاه ناصوابی، به ظاهر بیاعتباری عملکرد مخالفان حکومت هم ممکن مینماید./
|
|