عصر نو
www.asre-nou.net

به رفقای اعتصابی در فرانسه

ضمن تائید این شجاعت شما عزیزان، از شما بعنوان یک هم طبقه می خواهم که به این اعتصاب پایان دهید.
Sun 28 06 2009

عزیزان ندیده: احمد بخردطبع، جواد جوادی، حسن حسام، حسین مقدم، طاهره شمس و کیومرث عزتی
دستتان را به گرمی می فشارم و در مقابل احساس انقلابی و نیت مبارزاتی شما سر تعظیم فرود می آورم.
عزیزان، اعتصاب غذا شاید برای کسانیکه حتی یک وعده هم نمی توانند آن را تحمل کنند، خیلی راحت و بدون مکث از آن بگذرند. اما برای کسانیکه تنها یک روز به اعتصاب غذا اقدام کرده اند عینی و ملموس است که چه عواقبی در انتظار یک فرد اعتصابی است.
ضمن تائید هدف انقلابی شما، لازم می دانم که چند نکته را به عرض برسانم.
1 – در این شکی نیست که رفقای ما و معترضین حق خواه نباید در زندان باشند و باید به مبارزات روا توسل جست و سرمایه‌داران را واداشت فعالین کارگری و سایر زندانیان سیاسی را آزاد کنند.
2 – هر تاکتیکی که برای تحقق این هدف انتخاب میشود باید با کمترین هزینه همراه بوده و قدرت بسیج داشته باشد. من هم اکنون ضمن اندیشیدن به هدف عالیتان به فکر تندرستی شما نیز هستم.
3 – اگر من در زندان اقدام به اعتصاب غذای خشک کردم از روی ناچاری نبود، بلکه خیلی آگاهانه و از پیش تعیین شده بود. اما چون در شرایط مشخصی و جای معینی بود، توانستم نتیجه مثبت آن را ببینم.
4 – اعتصاب شما عزیزان شاید در یک شرایط مشخص و مرکز معینی باشد، اما برای کسانیکه ما در مقابل آنان به اعتصاب غذا متوصل شدیم، هیچ هزینه ای برای آنان در بر نداشته باشد و شما عزیزان باید در مرکزی به این عمل انقلابی خود اقدام می کردید که در کارهای روزانه دشمنان طبقه کارگر اختلال ایجاد می کرد.
یک بار دیگر ضمن تائید این شجاعت شما عزیزان، از شما بعنوان یک هم طبقه می خواهم که به این اعتصاب پایان دهید. همین که شما عزیزان عملا وارد مبارزه برای رهائی فعالین کارگری و سایر زندانیان سیاسی شدید برای ما کارگران خوشحالی عمیقی بود و ما امید داریم که از امروز به بعد بتوانیم آن را در محیطی گسترده تر سازماندهی کنیم و مبارزه برای آزادی زندانیان روز جهانی کارگر و سایر مبارزین و معترضین را به یک وزنه تبدیل کنیم. ما کارگران برای رسیدن به خواست و مطالبات خود جز نیروی خود نباید به هیچ نیروی متکی باشیم.
نیروی ما در اتحاد ماست، باید برای این اتحاد با تنی سالم و خیالی آسوده در محل کار و زیست طبقه کارگر اقدام کنیم.
عزیزان، به پاس احترام به اقدام مبارزاتی شما و برای اینکه از خواست و مطالبات من در زمان اعتصابم در زندان اطلاع پیدا کنید، برای اولین بار متن کامل اعلام اعتصاب غذای خود را که برای مسئولان زندان فرستاده بودم، در این جا انتشار می دهم با این امید که مفید واقع گردد.

متن کامل نامه :
ریاست محترم زندان مرکزی سنندج
با سلام :
احتراما" اینجانب محمود صالحی فرزند محمد با شماره شناسنامه 870 صادره از سقز که به تحمل یک سال حبس محکوم یافته و قریب به 12 ماه است در زندان مرکزی سنندج محبوس می باشم، با وضعیت وخیم جسمانی که تمامی مسئولین قضائی و پرسنل زندان کم و بیش از آن اطلاع دارند و برای آنان محرز است. از یک طرف بر خورد غیر منطقی قانونگذاران و مجریان چشم و گوش بسته و اطاعت کور کورانه از فرامین آنان از طرفی دیگر و همچنین ناملایمات و نابسامانیها و تناقض گوئی حاکم بر دستگاه های زیربط که بر هیچ کس پوشیده نیست و عدم انطباق با قانون اساسی و مغایرت داشتن آشکار شعار و عمل ، مجامع بین المللی را نیز وادار به واکنش نموده است.
اینجانب از تاریخ 27/12/86 رسما اعتصاب غذای خشک را اعلام می دارم و تا رسیدن به خواست و مطالبات مشروع و انسانی و احقاق حقوق حقه مظلوم واقع شدگان و تحقق در راه رسیدن به این امر مهم اعتصاب غذای خود را ادامه داده و خواستهای خود را به شرح زیر اعلام می دارم .
1 – پایان دادن به دستگیری فعالان کارگری، زنان، معلمان، دانشجویان و روزنامه نگاران.
2 – رسیدگی به احکام اصداری غیر عادلانه به وسیله قضات که می توان آن را احکام فله ای نامید . لازم به توضیح است که بعضا چنین احکامی غیابی و به افراد تحمیل شده.
3 – لغو تبعید تمامی زندانیان سیاسی که همین امر موجبات تحمل هزینه های سر سام آور را با توجه به اوضاع اقتصادی حاکم بر کشور به خانواده های زندانی .
4 – لغو کلیه بازداشت های موقت از طرف مراجع قضائی.
5 – با توجه به برنامه غذائی زندانیان که تامین غذا برای 700 نفر زندانی می باشد، قطعا کارشناس مربوط به امور تغذیه را در کنترل کمی، کیفی و نحوه توزیع می طلبد.
6 – توجه به نگهداری و مراقبت انسانانه از هر زندانی که از وظایف مهم زندانبان به شمار می آید، اما شایان ذکر است که اینجانب در مدت زندانی خود 3 بار مورد هتاکی، فحاشی و حمله آقای قاسم رحمانی یکی از ماموران زندان واقع شده ام که تداعی ما وقع علاوه بر جسم، روح و روانم را نیز آزار می دهد.
7 – نیاز به اعزام زندانیان مریض زیر نظر پزشکان متخصص که موارد فوق را بارها و به کرات به وسیله جوامع پزشکی گوشزد شده، اما بی توجهی به آن جای بسی سئوال است.
<< ضمنا" به لحاظ جلوگیری از هرگونه تحریف در نوشته فوق، خواهان انعکاس این نامه از طریق رسانه های جمعی می باشم >>

با تشکر:
زندانی محمود صالحی .

زندان مرکزی سنندج بند پاک 2 اطاق یک تاریخ 27/12/86
قابل ذکر است زمانیکه من را در تاریخ 27/12/86 به نزد قاضی مبارکی فرستادند تا از من بازجوی به عمل آورد، بعد از اینکه قاضی مبارکی حکم بازداشت موقت من را صادر کرد من هم رسما اعتصاب غذای خشک خود را به قاضی اعلام کردم.

دوستان عزیز:
درکشور ما و در زندان، زمانی اعتصاب غذا وارد فاز رسمی می شود که هر وعده غذای که توسط زندانبان به زندانی داده می شود فرد اعتصابی آن را به وکیل بند بدهد و ایشان هم غذای تحویلی را به افسر نگهبانی داخله ببرد و آن را صورتجلسه کنند. این صورتجلسه درپرونده زندانی ثبت و به دادستانی فرستاده می شود. در غیر انیصورت اعتصاب غذا در زندان نه رسمی است و نه وجود خارجی دارد.

محمود صالحی
تیر ماه 1388