من باز می گردم
Fri 12 01 2018
ا. رحمان
من باز می گردم
با همین پاهای خسته
از جنوبی ترین خانه ای
که بر تیرکِ آن چراغی همیشه
روشن است
که راه می برد به شریانِ
شهر؛
و قلب آزادی،
در کوچه
در خیابان
و میادین قد می کشم
تمام نمی شوم
من،
سرودی هستم
بر لبانتان
شکوفا می شوم
پرچمی هستم
همواره بر افراشته
دستانتان را پیوند
می زنم
از سرمای زمستان می گذرم
و از دهلیز پیچاپیچ تنگ شب
میآیم کنارتان؛
می آیم
با پاهای خسته
من امروز به آغوش گرمتان
و سینه های ستبر تان
که گرمگاه آرزوهای فرداست
مُحتاجم .
من ، همه شمایان هستم
و ما تنها یک قلب داریم
که برای آزادی می طپد
و برابری.
رحمان
20/دی/1396