عصر نو
www.asre-nou.net

مردم متمدن ديروز، شدند «دسيسه» گر امروز


Sun 31 12 2017

نيكروز اعظمى

nikrouz-azami4.jpg
حركت اعتراضى مردم عليه حكومت مذهبى، حركت كور نيست، عبور از ناكارآمدى اصلاح طلبى دينى است

تا ديروز به مردمى كه پاى صندوق هاى رأى حاضر مى شدند مى گفتند مردم ما متمدن شدند و دارند تمرين دموكراسى مى كنند، اما امروز همان مردم از نظر خاتمى "دسيسه " گر شدند چونكه "كمپين پشيمانيم" راه انداختند و در تداومِ آن، با شعارهاى اعتراضى كه حاوى ناخرسندى علنى از كليت نظام و همه جناح هاى آن مى باشد به خيابان آمدند كه نشان از عبور از سياستِ ناكارآمدى اصلاح طلبان دارد. وقيحانه تر اينكه، خواست و تمايلات مردم را در برپايى يك نظام غيردينى كه در شعارهاى اعتراضى شان منعكس بوده، حركت كور يا توطئه جناح مقابل عليه دولت ارزيابى مى كنند و به هيچ وجه نمى خواهند به روى مباركشان بياورند كه اصلاح طلبان حكومتى در ناكارآمدى و انفعال سياسى تنها كارى كه كردند اين بود كه در "حفظ نظام" كوشيدند و برايش طول عمر خريدند و متعاقباً نتوانستد گامى حداقلى در رفع و رجوع مطالبات اقتصادى، اجتماعى و سياسى مردم بر دارند و نيز نتوانستند بفهمند يا نخواستند كه بفهمند، كه "سياست بد و بدتر" مانند هر سياست ديگر طول عمر معينى دارد و كاركردش به پايان مى رسد.

شعارهاى تظاهركنندگان در شهرهاى ايران كه عمدتاً كليت نظام اسلامى را نشانه گرفته، از جرگه هر نيروى حكومتى هم كه سازمان داده شده باشد(آنگونه كه طرفداران روحانى و اصلاح طلبان دينى مى گويند) بيان خواست ملتى است كه بى كفايتى اصطلاح طلبانِ حكومتى و اسلامى را در تجربه عملى خود دريافتند. تظاهرات هاى اين سه روزه در شهرهاى مختلف ايران ادامه اعتراضات ماه ها و هفته هاى گذشته مردمى ست كه بعنوان مال باختگان و "كمپين پشيمانيم" (كه اين يكى در اعتراض به پيشنهاد بودجه از سوى دولت روحانى علنى شده بود)، كمپينى كه رهبر اصلاح طلبانِ اين حكومت محمد خاتمى از آن بعنوان "دسيسه" ياد كرد، به ميدان آمدند و بدون حتى يك شعار اسلامى، كل اين نظام را نشانه گرفتند.

آن دسته از سخنگويان و هوادران سياست اصلاح طلبان حكومتى چه در داخل و چه در خارج ايران كه خود را غير اسلامى هم مى دانند، وقتى اين حركت و خيزش مردم را كور مى نامند، به وضوع بى نفسى و بى لياقتى خويش را در تشكيل و سازماندهى يك نيروى منسجم سياسى خارج از نظام، كه بتواند چنين حركت هاى اعتراضى را به مجراى درست هدايت كند تا ضريب احتمال كورى آن را پايين آورد يا مهار كند، به نمايش در مى آورند.

مشكل خاتمى اينست كه نمى تواند بفهمد كه عمر نظام اسلامى اش به سر رسيده. بنظرم اصلاح طلبانى همچون خاتمى بيش از جناح مقابل، از سرنگونى نظام اسلامى شان توسط نيروى خارج از دستگاه حكومت واهمه دارند و همينها از اعتلاء جنبش معروف به جنبش سبز در سال ٨٨ممانعت بعمل آوردند و با كشاندن آخرين تظاهرات اين جنبش به تظاهرات سكوت و با بكارگيرى تمامى نفوذ خود براى جلوگيرى از شعار عليه رهبر اين نظام دينى، عملاً بنفع اين نظام و رهبرى اش گام نهاده بودند. اعتراضات و تظاهرات مردم مختلف ايران با محتواى شعارهايش حاكى از عبور مردم از ناكارآمدى كليت اين نظام و جناح اصلاح طلب اين حكومت بود كه اين جناح در دوره هاى مختلف با توجه به تصاحب قواى مقننه و مجريه، به بوته آزمايش درآمدند و شوربختانه غلتيدن سكولاريسم ما در اين نيروى مذهبى داراى معذوريت دينى، نتوانست به سهم خود نافذ در چنين روزهاى اعتراضاتى باشد و اكنون همين نيرو، كه با جان گرفتن جنبش اعتراضى مردم روبرو شده است با واهمه داشتن از شكست سياسى خود كه ممزوج به سياست اصلاح طلبان حكومتى بود، زمزمه كور بودن حركت هاى اعتراضى مردم را سر داده اند.

مطرح شدن نيروى سوم خارج از حكومت پاشنه آشيل اصلاح طلبان بود و هست. نيروى سومى كه ما نخواستيم يا در توان مان نبود كه بدان شكل ببخشيم و اعتراضات مردم را كه رو به اعتلاء بود بدان پيوند داده تا با تضعيف و خلاء قدرت اسلامى بتواند جايگزينى باشد در رفع خطر براى ايران از سوى بيگانگان. مسلم است كه هم نيروهاى محافظه كار داخلى و هم بيگانگان خارجى از اين روند بنفع خود بهره خواهند جست اما، آگاهى و هوشيارى ايرانى مى تواند در تدارك سازمانى يك نيروى سياسى خارج از دستگاه حكومت، اين روند را با كمترين آسيب به سرمنزل مقصد يعنى آزادى برساند. مردم در همين يك دو روز تظاهرات و اعتراضات خود، و با نوع شعارهايى كه مطرح كردند از اغلب گروه هاى سياسى كه بند نافشان به طريقى به جناحى از حكومت وصل است عبور كرده اند. نوع شعارها حاكى از خواست برچيده شدن حكومت دينى ست، به جاى اينكه بگوييد اين جنبش، يك جنبش كور است بدان بپيونديد و اعتراضات را در شكل صحيح آن سازمان دهيد. تا وقتى اراده براى تشكيل نيروى بزرگ سكولار بعنوان نيروى سوم سياسى در ميان ما ايرانيان منتفى باشد يا وجهه اى نداشته باشد، استمرار طلبان و بطوركلى اسلامگرايان حكومتى در همه طيف هايش كه جز "خفظ نظام اسلامى" و تثبيت آن به چيز ديگرى وقعى نمى نهند با هر بازى سياسى چه داخلى و چه خارجى مى توانند ايران را در معرض خطر قرار دهند. امثال خاتمى ها كه به تداومِ نظام اسلامى معتقدند بتبع از نيروى نظامى خواهند خواست كه جريان "دسيسه"- تو بخوان كمپين "من پشيمانم"- را منكوب كنند درست به همانگونه كه خاتمى اعتراضات دانشجويى ١٨ ماه ١٣٨٧ را جريان منحرف خواند و از نيروى نظامى رسماً خواست تا با آن مقابله كند.

همانگونه كه پيشتر نوشتم حركت ها و جنبش سكولار در تونس تجربه خوبى است؛ اصلاح طلبان اسلامى كه در نهايت خواهان "حفظ نظام اسلامى"اند، آنها را به حال خود رها كنيم و به شكل گيرى يك نيروى سياسىِ سوم سكولار اهتمام ورزيم كه نه تنها هيچ خطرى براى ايران و ايرانى ندارد بلكه برعكس موجب رقابت سياسى مى شود و مى تواند جنبش هاى اجتماعى را در مبارزات مدنى اش عليه استبداد دينى نظم و ترتيب بخشد. در اين چند روز از تظاهرات و اعتراضات و محتواى شعارهاى سر داده شده از سوى مردم به وضوع مشخص شد كه جاى نيروى سوم خالى است.

آنهايى كه (چه اسلامى و چه غير اسلامى) اصلاح طلبى دينى را راه آزادى مى پندارند، مؤمنانى هستند كه به جز يك راه، و آن راهى ست كه بدان مؤمنند راههاى ديگر را بر خود بسته اند. آزادى با شكست حاكميت دين و كُشتار دينى و عبور از آن ميسر مى شود. محتواى شعارهاى مردم در تظاهرات گوناگون شهرهاى مختلف ايران حاكى از طلبيدن آزاديست. اگر بيگانگان از اين روند سوءاستفاده كنند و آنرا به بيراه برند مقصر خود ماييم كه به دليل محافطه كارى نتوانستيم از اصلاح طلبان حكومتى دل كنده و عبور كرده و راه سوم كه راه غير حكومتى وآزاديست را ايجاد كنيم درست بهمان ترتيب كه در انقلاب بهمن ٥٧ مقصر بوديم و آلت دست بيگانگان شديم و با توجيه غيرمسئولانه مبنى بر اينكه "ديگر دير شده بود"، به دولت آشتى ملى بختيار، نه گفتيم.