بهمن فرمان آرا: ساکت نمی توان نشست!
Sat 27 06 2009
با سلام به دوستان
من یک ایرانیم. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را قبول دارم ولی در هیچ جای این قانون از من خواسته نشده کورکورانه دروغ را بپذیرم. اکر تاکنون تن به امضاهای دستهجمعی ندادهام بهخاطر این بوده که میخواهم فقط خودم مسئول حرفم باشم و این یادداشت کوتاه نیز به همین دلیل است.
ضیافت سکوتی که ما به آن دعوت شدهایم حاصلی جز خناق نخواهد داشت و ما را تا ابد در مقابل ندای خونین شرمسار خواهد کرد. با اعتقاد به این گفتهی سزار که «ترسو هزار بار میمیرد ولی شجاع یکبار» بهخاطر آزادی و عدالت اجتماعی برای همه ایرانیان این گام را برمیدارم.
مهم نیست که من دیگر فیلم نسازم. مهم این است که به هر سازی نرقصم. چون در ۶۸ سالگی دیگر برازنده نیست. نه قهرمانم و نه میخواهم قهرمان باشم و نمیدانم جسم فرسودهام دربند چقدر تاب میآورد. قبل از اینکه هر چه جلویم بگذارند امضاء کنم. در خاتمه با دو بیت از غزل شاعر گرانمایه سیمین بهبهانی که در سال ۱۳۵۳ سروده است، حرفم را تمام میکنم.
وقتی که سیم حکم کند زر خدا شود
وقتی دروغ داور هر ماجرا شود
وقتی هوا، هوای تنفس، هوای زیست
سرپوش مرگ بر سر صدها صدا شود
ساکت نمیتوان نشست.
به امید روزی که آزادی و عدالت در این خاک پاک ایران برقرار شود و ما بتوانیم با افتخار سرود «ای ایران» را با صدای بلند بخوانیم و از ته دل بدانیم که این مرز واقعا پرگهر است.
برای شما
همیشه
بهمن فرمانآرا

|
|