به بازداشت، ضرب وجرح و کشتار افراد ملت ایران پایان دهید
Sat 27 06 2009
نادر عصاره
جنبشی اجتماعی علیه کودتای ولی فقیه، از ۲۳ خرداد در کشور ما دامن گسترده است. این جنبش در پی برگزاری یک انتخابات شروع شد. مشارکت پر دامنه مردم دراین انتخابات خود بدین معنا بوده است که تغییری را که مردم در سیاست حاکم، خواستار بوده اند، از راه انتخابات و نه از راهی دیگر جستجو می کرده اند. مردم با شرکت در انتخابات خواستار تغییر سیاست های داخلی و خارجی ای بودند که از چهار سال پیش به بحران های جدید وعمیق در مناسبات داخلی و خارجی کشور ما منجر شده و اوضاعی خطرناک برای کشور به بار آورده بودند. اما نتیجه انتخابات بدون طی مراحل قانونی خود رژیم اسلامی، از طرف رهبر به عنوان«نعمتی الهی» بیان شد و با تقلب (که یک قلم آن سه میلیون رای از آرا، شورای نگهبان اجبارا اعتراف کرده است)، و خیانت در آرا مردم، نتیجه به نفع رهبری رژیم و رئیس جمهور مطلوبش اعلام شد. اعتراضات علیه این تقلب، جنبشی است برای ابطال انتخابات ۲۲ خرداد و برگزاری یک انتخابات دیگر. این جنبشی است اصلاحی در چارچوب رژیم اسلامی. ابطال انتخابات شعار محوری این جنبش است.
ورود عواملی جدید و تغییر مطالبه ی محوری این جنبش دور از انتظار نیست. آقای خامنه ای با تائید تقلب انتخاباتی، تهدید مردم و صدور مجوز کشتار و زندانی کردن آن ها، جنبش اعتراضی را به سمتی برده است که هر چه بیشتر لگد مال کردن حقوق ملت توسط سیاست حاکم می تواند نتیجه گیری شود. این سیاستی مستبدانه و غیر مسئولانه است. این سیاست تا کنون بی تدبیری و خودسری مقام رهبری در جمهوری اسلامی را برای بخش های رو به افزایشی از مردم آشکار کرده است. آمرین و عاملین این سیاست، عملا علیه حقوق ملت مبادرت کرده و اعتراض مردم به این تقلب را، با کشتن و ضرب و جرح و زندان و بازداشت جواب داده اند. تداوم این سیاست هیچ راه بازگشتی را برای آمرین و عاملین آن باقی نخواهد گذاشت.
سیاست خامنه ای و همکارانش کشاندن اوضاع به طرف حذف یک جناح حکومت، و به سکوت کشاندن توده های معترض به تقلب در انتخابات، از طریق کشتار و به بند کشیدن مخالفین است. این سیاست جامعه را به انتخابی میان تسلیم یا انقلاب می کشاند، به انتخابی میان بود و نبود حاکمیت جمهوری اسلامی در شرایطی که جامعه چنین آمادگی ای نداشته سوق می دهد. در مقابل این سیاست چه باید کرد؟ آيا به نفع ملت ایران است که در چارچوب مبارزات قانونی ادامه دهد یا اجبارا وارد به فاز های دیگر گردد و به جنگی ناخواسته تن دهد؟
جنبشی که امروز در کشور ما در دفاع از حق رای مردم شکل گرفته است، با تمام فراگیری آن بازتاب خواست و اراده بخشی از مردم ایران است. هواداران احمدی نژاد نیز بخشی از مردم ایران اند. خواست ابطال انتخابات ممکن است که خواست آنان نباشد، اما به هیچ وجه حق آن ها را در استفاده از رای خود در هر انتخاباتی منتفی نمی کند. فراتر رفتن از خواست ابطال انتخابات و برگزاری انتخاباتی عادلانه و قابل قبول برای همه طرفین، می تواند شکاف در جامعه را گسترده تر و به شرائطی منجر گردد که ادامه آن بسیار دردناک تر از یک هفته گذشته باشد. برخی، سخنان جمعه ۲۹ خرداد آقای خامنه ای را به عنوان فرمان جنگ و برادر کشی تعبیر کرده اند، که تعبیری بی جا نیست.
هم چنین تجربه نشان داده است که تلاش ها برای سرهم بندی کردن یک جایگزین سیاسی برای حکومت فعلی نه مفید و نه راهگشاست. جامعه دموکراتیک، به آمادگی های دیگری به جز یک آلترناتیو حکومتی نیاز دارد که هنوز آن ها مهیا نگشته اند.
خواست ابطال انتخابات، هم خواستی عملی است و هم مقبولیتی عینی دارد. انتظار تغییرات رادیکال از این جنبش به عوض شعار محوری و فراتر رفتن از این شعار، که زمینه اش در اثر بی درایتی و برخورد های زورگویانه ولایت فقیه و دستیاران نظامی و غیر نظامی او، فراهم شده است، گام نهادن در مسیر تجزیه جنبش کنونی است و نبایست از آن استقبال کرد. جواب تهدیدات خامنه ای و عمالش، جواب آتش افروزی های این ها، جواب ضرب و شتم مردم و کشتار افراد ملت ایران، عملا دندان بر جگر گذاشتن و تداوم مبارزه حق طلبانه قانونی، متین، مسالمت امیز و آاشتی جویانه ملت ایران و نامزدهای مقبول اکثریت آن بوده است. این خط مشی ای درست و مسئولانه است.
نیروهای آزادیخواه و عدالت طلب، چه افراد و چه گروهبندی های چپ مقیم خارج، در ارزیابی از موقعیت خود در این جنبش و در زمینه ظرفیت های عملی خود و نیز انتظارات از خود، نبایستی برخورد ذهنی و خطا آمیز کنند. با ارزیابی واقع بینانه می توان در باره شعارها، روش ها و ارزش ها ی مورد تاکید این نیروها و نسبت اشان با جنبش جاری نکات گرهی زیر را مطرح نمود:
· شعارها: ابطال انتخابات را بایستی به عنوان شعار محوری پذیرفته و اعلام داشت و با این شعار ملی بی تردید همراهی نمود. برگرداندن نظامیان از خیابان ها به پادگان ها، تعقیب و محاکمه جانیان لباس شخصی و اونیفورم پوش که به ضرب وجرح وقتل مردمی که تظاهراتی قانونی و مسالمت آمیز داشته اند، پراخته اند.
· احترام به حق مردم در راه پیمائی قانونی بدون مجوز و برگزاری مراسم سوگواری شهدای آزادی، آزادی زندانیان سیاسی، بر چیدن سانسور و اعمال نفوذ غیر قانونی بر مطبوعات و وسایل ارتباطات مردمی.
· روش ها: از روش ها و اشکال قانونی و مسالمت آمیز مبارزه دفاع کنیم و خواهان راه حلی آشتی جویانه و عادلانه برای بحران کنونی باشیم.
· ارزش ها : در بطن مبارزه جاری، آزادی های فردی، آزادی اندیشه و بیان، آزادی مطبوعات، آزادی احزاب و آزادی انتخابات و عدالت اجتماعی برای ملت ایران و صلح بین ملل را بخواهیم .
افراد و گروهبندی های مقیم خارج با اجتناب از صدور رهنمودهای ارادی و خیالپردازی در باره ارتقاء جنبش، با تکیه به تجارب و صلاحیت ها و موقعیت خود، بایست حامی جنبش اجتماعی ابطال انتخابات باشند و برای پیروزی آن و برگزاری انتخاباتی آزاد و عادلانه تلاش نمایند. فراموش نبایست کرد که تاثیر مبارزات افراد و گروهبندی های مقیم خارج در جلب افکار عمومی کشورهای محل اقامتشان، غیر قابل اغماض بوده و تنها فعالیت ممکن و مفید برای آنان در موقعیت کنونی اشان می باشد. تغییرات شرایط متحول، در آینده وظایف جدید دیگری را برای همراهی با جنبش اعتراضی می تواند به میان بکشد.
همگامی افراد و گروه بندی های همسو در جهات فوق، ضرورت اجتناب ناپذیر لحظه کنونی است. این همگامی ها می توانند آرایش جدیدی را که در درون نیروهای سیاسی ایرانی از مدت ها قبل در جریان بوده است، در خارج از مرزهای کشور نیز پدیدار سازد.
چهارم تیرماه ۱۳۸۸
بیست و پنچم ژوئن ۲۰۰۹