صدای گویای ورزش خاموش شد
Mon 3 07 2017
یدالله بلدی
اولین خاطرهای که از عطا بهمنش به یاد دارم به هنگام مسابقات کشتی قهرمانی جهان در سال ۱٣٣٨ بود که بچههای نوجوانِ محل، در کنار قهوهخانه ی محله جمع میشدیم و با نگرانی و هیجان به گزارش مسابقات تختی و حبیبی و تاجیک و سروری گوش فرا میدادیم. سالها بعد، در خوابگاه دانشگاه، به هنگام مسابقات فوتبال که در سالن غذاخوری خوابگاه گرد میآمدیم، صدای تلویزیون را که توسط گزارشگر دیگری پخش میشد قطع میکردیم و گزارش مسابقه را از رادیو که بهوسیله ی بهمنش پخش میشد میشنیدیم.
عطا بهمنش بدون شک چهرهای ماندگار و فراموشناشدنی در عرصه ی ورزش کشور ماست که حدود ۶۰ سال بهجز سالهای اولیهی انقلاب که از کار بر کنار شده بود نامدارترین و پُرطرفدارترین گزارشگر ورزشی ایران بود …
تفاوت عمده ی او با دیگر گزارشگران ورزشی در این بود که افزون بر تبحر در گزارشهای زنده از مسابقات کشتی و فوتبال که با گفتاری هیجانآور همراه بود در زمینه ی روزنامهنگاری و نویسندگی ورزشی نیز تخصص داشت و مطالبی را درباره ی تاریخچه و تفسیر ورزشی مینوشت. عطا بهمنش با برخورداری از شیوایی کلام و احاطه ی کامل به نکات فنی و شناخت کارشناسانه از پر طرفدارترین ورزشهای کشورمان یعنی کشتی و فوتبال، نامدارترین و محبوبترین گزارشگر ورزشی ایران دراواخردهه سی، دهه ی چهل و پنجاه بود. علاقه ی او به ورزش، طبق نوشتههای خودش از دوران کودکی و به هنگام تماشای ورزش باستانی در زورخانه ی بازار صندوقسازهای کرمانشاه آغاز شد.
او از دوران جوانی در رشته ی دو و میدانی فعالیت ورزشی خود را آغاز کرد و در مسابقات دوهای نیمهاستقامت شرکت میکرد. بهمنش در اوایل سالهای ٣۰ با نوشتن مقالاتی در نشریه ی «نیرو و راستی» که تنها نشریه ی ورزشی آن سالها که متعلق به زندهیاد منوچهر مهران بود به روزنامهنگاری ورزشی روی آورد و در اوایل دهه ی چهل به عنوان مفسّر و گزارشگر ورزشی تلویزیون برگزیده شد.
اولین خاطرهای که از عطا بهمنش به یاد دارم به هنگام مسابقات کشتی قهرمانی جهان در سال ۱٣٣٨ بود که بچههای نوجوانِ محل، در کنار قهوهخانه ی محله جمع میشدیم و با نگرانی و هیجان به گزارش مسابقات تختی و حبیبی و تاجیک و سروری گوش فرا میدادیم. سالها بعد، در خوابگاه دانشگاه، به هنگام مسابقات فوتبال که در سالن غذاخوری خوابگاه گرد میآمدیم، صدای تلویزیون را که توسط گزارشگر دیگری پخش میشد قطع میکردیم و گزارش مسابقه را از رادیو که بهوسیله ی بهمنش پخش میشد میشنیدیم.
بهمنش گاهی نیز در مجله ی «امید ایران» در زمینههای اجتماعی قلم میزد. در یکی از این نوشتهها، تفاوت ارزشها را در دو نسل با قلمی ساده و بیپیرایه بیان کرده بود که چگونه در دوران نوجوانی، از کهنه شدن و نخنما شدن شلوارش رنج میبرده و احساس کمبود میکرده اما سالها بعد فرزندانش شلوارشان را با سنگ پا میسابیدند تا کهنه شود و همگام با مُد روز باشد.
بهمنش از سال ۴٨ تا ۵۲ دبیر فدراسیون کشتی بود. این سالها در واقع سالهای درخشان کشتی کشورمان از نظر نتایج جهانی و گسترش و اشاعه کشتی در کشور بود که مدیون مدیریّت با کفایت بهمنش بود. در سال ۵۶ نیز بهعنوان سخنگوی سازمان تربیت بدنی برگزیده شد و پس از انقلاب بههمین دلیل بهوسیله ی قطبزاده مدیرعامل رادیو تلویزیون اخراج شد. در سالهای ۷۰ و ٨۰ مجدداً دعوت به کار شد و مسابقات کشتی را گزارش میکردو با پیشکسوتان به مصاحبه میپرداخت و تاریخچه ی ورزش ایران را بازگو میکرد. کتابهای «تاریخ المپیک» و «تاریخچه ی جام جهانی فوتبال» از آثار ارزنده ی بهمنش است.
یاد و خاطره ی گزارشگر بیبدیل ورزش ایران گرامی باد.
یداله بلدی
|
|