کجا اشک است؟
Sat 13 05 2017
علی رضا جباری
کجا اشک است این، خون است
که ازدلهای این زحمتکشان،
بی بهره هم از مزد کار خویش،
به چشم این دلاور مردمان رسته ی زحمت،
و ازآن پس به قربانگاه همراهانِ در خون خفته شان بر خاک می ریزد؟
شما ای پیروان عدل و داد آسمانی، عدلتان این است؟
بسا مردان رنج و کار
که درهرگوشه ی این خاک،
برای لقمه نانی این چنین آغشته درخون،
روزو شب در ژرفنایِ دورِ معدنها،
درون خاکِ پر سیم و زر و گوهر،
به کند و کاو درگیرند،
بدون آنکه گردی بر رخ گلگون،
غمی بر آن دلان بی خبر از دردتان،
در این جهانِ درد بنشیند؟
کحایید ای نگهبانان رنج و درد و هم بیداد؟
کجایید ای به دام آوردگان خلق زحمتکش؟
که آوای "منم من، حامی این مردم درمانده، فرزندان رنج و کار!"،
یکدم از زبانهاتان نگردد دور،
کجا بودید آن دم،
کین سپاهی مردمان ارتش زحمت،
به خاک سرد غلتیدند،
همانان کو ز مزد کارشان ماندند،
واز انبوهش آن، نک شمایان ثروت افزودید.
خدا را بس کنید این قیل و قال دادخواهیِّ تبار کار و زحمت را!
که من دانم کنون راهی جز این در پیشِ روتان نیست.
شما را جز خروش توده های کار و زحمت هیچ درمان نیست.
علی رضا جباری (آذرنگ)
20/2/96 (2117/5/10)
|
|