عصر نو
www.asre-nou.net

معرفی کتاب « روز سیاه کارگر»


Mon 20 02 2017

ناصر رحیم‌خانی

Cover
*«روز سیاه کارگر» روایتی ست تصویرگرِ روزگارانِ سختِ زندگانی و کار وزحمتِ طاقت سوزِ دهقانان و کارگرانِ کشاورزی و برزگرانِ روستاهای کرمانشاهان ، نمونه و نموداری از بود وباشِ زحمتکشانِ شهر و روستایِ ایران ، روایتِ دقیق و جزء به جزءِ ستمِ خانمانسوزی که برآنان می رفت ، سکوت و تسلیم ویا گاه هم کنش و واکنش آنان دربرابر آن جورِ گسترده .

** کتابِ « روز سیاه کارگر» دوسال پس از انتشار جلد دوم ، درسالِ هزار و سیصد و نه خورشیدی برابر هزارونهصد و سی میلادی به روسی ترجمه شد و با عنوان « تقدیر روستائی » در مسکو منتشر شد . مترجمِ کتاب ، نامِ *مستعار « ا . شهری » را برایِ خود برگزیده بود . ناصر مهاجر و اسد سیف در گمانه زنی خود می نویسند « چه بسا» مترجمِ کتاب ابوالقاسم لاهوتی باشد .

***کتابِ « روز سیاه کارگر» همچنین ــ و گرچه زمانی بسیار دیرترــ به سال هزار و نهصد و نود وپنجِ میلادی ، توسط عبداله مردوخ از فارسی به کٌردی ترجمه ودر پاریس چاپ و منتشر شد .عنوانِ کردی کتاب ، « چاره ره شیی وه رزیر» هم خوش آهنگ است و گوش نواز و هم همخوان تر با متن کتاب .

نوشته ی پیشِ رو ، متن سخنانِ ناصر رحیم خانی ست در رادیو همبستگی ــ استکهلم ــ در معرفی کتابِ « روز سیاه کارگر» نوشته ی احمد خداداه دینوری به سال ۱۳۰۵ خورشیدی . در خواندن متنِ همین نوشته ی زیر ، یک دوسه لغزش زبانی رخ داد در بازخواندن تاریخ سال ها . با پوزش ، تاریخ های درستِ سال ها را در متنِ پائین می خوانید .


نویسنده ی کتابِ « روزِ سیاهِ کارگر» ، احمد خداداده دینوری ست زاده ی ۱۲۶۱ ــ و یا ــ ۱۲۶۳ خورشیدی در آبادی شیرخانِ دینور از دهستان هایِ چهارگانه ی بخشِ صحنه ی کرمانشاهان .
پدر خداداده در شمار مالکانِ آن دیار بود . به رسمِ مردمانِ دارنده و دولتمند آن روزگار ، فرزندانِ خانواده پس از آموختنِ خواندن و نوشتنِ فارسی ، زبانِ فرانسه هم می آموختند به یاری معلمِ سرِخانه . احمد خداداده زبانِ کٌردی و فارسی و فرانسه را به نیکی فراگرفت .

احمد خداداده در طلوعِ جنبشِ مشروطه خواهی ایرانیان ، جوانی ست بیست و چند ساله . گرایشِ او به آزادی خواهی و عدالت جوئی دیشه درهمین دورانِ پرتب وتابِ سیاسی ـ فرهنگی دارد : باور به اندیشه ی ترقی و پیشرفت ، باور به اصل اراده و آرایِ توده ی ملت همچون بنیادِ دولت حقوقی جدید ، نقد و نفی قدرقدرتی حاکم و مالک و آخوندِ مفتخوار ، همسوئی و همراهی با توده ی کار و زحمت .
احمد خداداده در بیش از نود سال پیش کتابِ « روز سیاهِ کارگر» را نوشت . کتاب ، سالِ هزاروسیصد و پنجِ خورشیدی ، حروفچینی و چاپ شد به همتِ «مطبعه شرکت سعادت » کرمانشاه .

خداداده در همان آغازِ کتاب می نویسد : « دفتر خود را زینت می دهم به نامِ طبقه کارگر وعامه رنجبر» . و در سبب نوشتنِ کتاب می گوید : « تا کنون کتابی که مجموعه زندگی یک نفر دهگانِ صحرائی مشروحا باشد دیده نشده . برخلاف ، از هر متمولی از شهریاران و وزراء و امیران و صاحبانِ ثروت ، هزاران راست و دروغ ساخته وپرداخته و مجله ها منتشر نموده اند» .

احمد خداداده ، رنجبران را مردمانی می داند که از شدتِ حرارت و سختی کار در شعاعِ آفتاب ، گونه هاشان برافروخته و رخشان سوخته است ، خود گرسنه اند و جهانی راسیر می نمایند ، خود برهنه و خلقی را ملبوس می دهند .زمین بستر و آسمان لحاف ایشان است ، با این حال گنجِ اشراف و خزینه ی مفتخواران اند . اشراف زمین دار به حاصل دسترنج آنان چون گنج خود می نگرند و حاکم و مامور مالیات و آخوندِ مفتخور ، آنان را خزینه ی خود می دانند . این دهقان ایرانی با همه ی ناداری ، باز از مطبخِ خود لقمه ای هم نصیب می رساند به درویش و گدا ورهگذر بی برگ و نوای فصلِ درو و خرمن .

خداداده ازمنظر حقوقِ اساسی جدید و اصولِ قانون اساسی مشروطه ، رنجبران را« صاحب حقِ قانونگذاری »می داند که خود از « حقوقِ بشری» محروم اند .

جلدِ دوم کتابِ « روز سیاه کارگر» در مردادماهِ هزاروسیصد وهفت خورشیدی چاپ و منتشر شد بازهم در کرمانشاه، این بار در چاپخانه ای دیگر ، در « مطبعه شرافت احمدی» .

می دانیم در دهه ی نخستِ هزاروسیصد خورشیدی ، رمان هائی نوشته و منتشر شد با مضمونِ وضعِ اجتماعی ایران : « تهرانِ مخوف» نوشته ی مرتضی مشفق کاظمی در هزاروسیصد و یک خورشیدی ، « روزگار سیاه» اثر عباسِ خلیلی در هزاروسیصدوسه خورشیدی . ـ ( عباس خلیلی پدر سیمین بهبهانی ) ــ ، « اسرارِ شب» نوشته ی یحیی دولت آبادی در هزار وسیصد وپنج خورشیدی، « روز سیاه کارگر» نوشته ی احمد خداداه چاپ هزاروسیصدوپنج خورشیدی و جلد دوم همین اثر در سال هزاروسیصدوهفت خورشیدی ، «جنایاتِ بشر» نوشته ی ربیع انصاری در هزاروسیصدوهشت خورشیدی و «مرقد آقا» نوشته ی نیما یوشیج در هزاروسیصد و نه خورشیدی .

ناصرمهاجر و اسد سیف ، درمیان این مجموعه ، کتابِ «روزسیاه کارگر» را از چند جهت ، ویژه می دانند . کتاب را « نخستین رمانِ ادبیاتِ کارگری ایران» می نامند .

«روز سیاه کارگر» روایتی ست تصویرگرِ روزگارانِ سختِ زندگانی و کار وزحمتِ طاقت سوزِ دهقانان و کارگرانِ کشاورزی و برزگرانِ روستاهای کرمانشاهان ، نمونه و نموداری از بود وباشِ زحمتکشانِ شهر و روستایِ ایران ، روایتِ دقیق و جزء به جزءِ ستمِ خانمانسوزی که برآنان می رفت ، سکوت و تسلیم ویا گاه هم کنش و واکنش آنان در برابرِ آن جورِ گسترده .

راوی داستان ، بختیار نام دهقان زاده ای کٌرد، به صیغه ی اول شخص مفرد زندگی خود و خانواده را بازگو می کند . وضع نابسامانِ روستا ،مناسباتِ اجتماعی، ستمِ مالکان ،غارتگری حاکمان و چپاولِ عوامل دولت از مال مردم ، نا امنی راه ها ، همه را با نگاهی تازه و موشکافانه روایت می کند . از وضعیتِ سختِ کار وبیماری و نبود بهداشت و درمان می گوید ، از غذایِ مردم ، از آنچه به نام سرپناه در آن به سر می برند ، از راه ها ، راهدارها ومالیات ها ، از کودکانی که اگر بخت یارشان باشد و زنده بمانند ، کودکی نخواهند کرد و در جوانی پیر می شوند،از سهم زنان در جامعه ی روستائی ، از زدو بندهای ارباب ها با عوامل حکومت ، از داروغه وقاضی عادت کرده به مفتخوری و زورگوئی و چاپیدن مردم ، از کاشت و داشت و برداشت ، کشت ، آبیاری ، درو ، خرمن ، وقتِ تقسیمِ محصول و سهمِ ارباب .

کتابِ « روز سیاه کارگر» دوسال پس از انتشار جلد دوم ، درسالِ هزار و سیصد و نه خورشیدی برابر هزارونهصد و سی میلادی به روسی ترجمه شد و با عنوان « تقدیر روستائی » در مسکو منتشر شد . مترجمِ کتاب ، نامِ مستعار « ا . شهری » را برایِ خود برگزیده بود . ناصر مهاجر و اسد سیف در گمانه زنی خود می نویسند « چه بسا» مترجمِ کتاب ابوالقاسم لاهوتی باشد . کتابِ « روز سیاه کارگر» همچنین ــ و گرچه زمانی بسیار دیرترــ به سال هزار و نهصد و نود وپنجِ میلادی ، توسط عبداله مردوخ از فارسی به کٌردی ترجمه ودر پاریس چاپ و منتشر شد .عنوانِ کردی کتاب ، « چاره ره شیی وه رزیر» هم خوش آهنگ است و گوش نواز و هم همخوان تر با متن کتاب .

در اینجا و در سخن از کتاب و رمان و نویسنده و نویسندگی در کرمانشاهان ، شاید نگاهی به گذشته و متن رویدادهای سیاسی ـ فرهنگی کرمانشاهان بی مناسبت نباشد .
با نگاهی به شرایط سیاسی ــ فرهنگی کرمانشاهان در جنبش مشروطه خواهی درمی یابیم کرمانشاه از شهرهای پشتیبان جنبش مشروطه خواهی ست .

پس از خلع محمد علی شاه از سلطنت و در دوره ی دوم و سوم مجلسِ شورایِ ملی ، حزب دموکرات ایران در کرمانشاه فعال است و یکی از نمایندگان کرمانشاه در مجلس ــ حسین کزازی ــ از شناخته شدگان دموکرات هاست . برنامه ی حزب برنامه ای ست ترقیخواهانه ،و در شمار خواسته ها , خواست « انفکاک کامل قوه ی روحانی از قوه ی سیاسی » .

در جریانِ جنگ جهانی اول ، مهاجرت دموکرات ها در مخالفت با حضور قشون روس و انگلیس، تشکیل دولت موقت ملی در کرمانشاه ، تب و تاب سیاسی ــ فرهنگی در کرمانشاه اوجِ تازه ای می گیرد . سلیمان میرزا اسکندری ، محمد رضا مساوات وعبدالحسین شیبانی از رهبران حزبِ دموکرات در کرمانشاه حضور دارند و اثر گذار . روزنامه ی « غرب ایران» نشریه ی دموکرات ها در کرمانشاه منتشر می شود . روزنامه نگاری در کرمانشاه رونق می گیرد : روزنامه ی کرمانشاه ،روزنامه رستخیز، روزنامه اخبار، روزنامه غرب ایران ، روزنامه بیستون و...... تا سال هزاروسیصد و هشت خورشیدی نزدیک بیست روزنامه در کرمانشاه منتشر می شود . چندین چاپخانه دایر می شود ، چندین کتابفروشی و چندین کتابخانه تاسیس می شود .

مدرسه های دخترانه تاسیس و گسترش می یابند . درآغاز دهه ی هزار و سیصد خورشیدی نزدیک بیست خانم « معلمه» و « ناظمه» آموزگاری می کنند . در کرند « مدرسه نسوان» تاسیس می شود و خانم شوکت فرهپور آموزگار هیجده ساله تا سال هزاروسیصد و پنج خورشیدی بدون دریافت حقوق در این مدرسه آموزگاری می کند .
حسین کزازی نماینده ی دموکرات ها در دوره ی دوم و سوم مجلس ،به دلیل تلاش برای گسترش مدرسه های دخترانه در خردادماه هزارو سیصد و دو خورشیدی ترور می شود به دست فردی به نام « قهرمان ایوانی» گماشته ی حاج حسین کربلائی ، مجتهد کرمانشاه .

اما در شرح حال روزنامه نگاران و نویسندگان آن روزگاران کرمانشاهان ، بسنده کنیم به یادی از محمد باقر میرزا خسروی به مناسبت « فضل تقدمِ» او . محمد باقر میرزا خسروی زاده ی کرمانشاه فرزندِ محمد علی میرزا دولتشاه فرزند بزرگِ فتح علی شاه قاجار . خسروی نویسنده ی رمان بزرگ سه جلدی « شمس وطغرا » ست . جلد اول کتاب به سالِ هزاروسیصدوبیست و هفت قمری، سه سال پس از مشروطه و دقیق تر بگوئیم صد و هفت سال پیش در کرمانشاه چاپ و منتشر شد . یحیی آرین پور در جلد دوم کتابِ پژوهشی « از صبا تا نیما » شرحی نوشته است مفصل در شناساندن و ارزیابی رمان « شمس و طغرا » .

اگر « روز سیاه کارگر» را اولین رمان کارگری ایران بنامیم ،« شمس و طغرا» اولین رمان اجتماعی ــ تاریخی ست در ایران . کتابِ « شمس و طغرا» پس از گذشت چندین دهه از چاپ نخست ، بارِی دیگر و این بار در سالِ هزار و سیصد و هشتاد و پنج خورشیدی توسطِ نشرِ هرمس در تهران و به شمارگان پنجهزار نسخه منتشر شد . نسخه ای از این کتاب در بخشِ فارسی کتابخانه ی مرکزی استکهلم در دسترس است .

سخن بر سر ارزیابی یا نقد ادبی کتاب ِ « شمس و طغرا» یا دیگر کتاب های نویسندگان کرمانشاهی نیست ؛ ــ در توان من نیست ــ مقصود نشان دادن گوشه ای از پیشینه و کارنامه ی کوشش های سیاسی ــ فرهنگی کرمانشاهان است در سال های پیش ازنوشته شدن رمانِ « روز سیاه کارگر» .

طرح روی جلد و صفحه آرائی کتاب حاصل آزمودگی و سلیقه ی زیبای بنفشه مسعودی ست .

باری کتاب ِ « روز سیاه کارگر» را نود سال پس از چاپ اول آن ، باقرمومنی نویسنده و پژوهشگرِ تاریخ معاصر ایران به ناصر مهاجر و اسد سیف سپرده است برای بازخوانی و چاپِ تازه .

ناصرمهاجر و اسد سیف شرحی دقیق و روشنگر نوشته اند درباره ی کتاب ، زندگانی و سرگذشت و سرنوشتِ نویسنده ی کتاب احمدعلی خداداده دینوری .

آن دو همچنین پیشگفتاری آموزنده نگاشته اند در باره ی مضمونِ کتاب در متنِ توضیح های مفصل پیرامونِ گونه های رمان در غرب و سیر آشنائی ایرانیان با این گونه ها .طرح روی جلد و صفحه آرائی کتاب حاصل آزمودگی و سلیفه ی زیبای بنفشه مسعودی ست .
هر دو جلدِ کتابِ « روز سیاه کارگر» در یک مجلد سیصدوسی وپنج صفحه ای در همین تابستان پشتِ سرِ سال هزار و سیصد و نود وپنج خورشیدی، چاپ و منتشر شد توسط نشرِ « نقطه» در خارج کشور.
معرفی کتاب « روزسیاه کارگر» در رادیو همبستگی استکهلم : شنبه ۱۸ فوریه ۲۰۱۷ میلادی برابر ۳۰ بهمن ماه 1۱۳۹۵ خورشیدی .