گروه خرداد
مسئولیتهای ما در تحولات پیش رو
Sat 4 02 2017
مردم ما امروز در شرایطی زندگی میكنند كه نه فقط تحولات جاری در كشور امیدبخش نیست، بلكه ارزیابی تحولات آتی و چشمانداز آن هم نگرانیهای بسیار و جدی به همراه دارد. این دغدغههای مردم از آینده سیاسی، امنیتی، اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی كشور تنها با اصلاح روابط با مردم و با كشورهای منطقه و جهان، كه یقینا متقابل و دو سویه است برطرف می شود. از این رو ضرورت دارد تا در عرصه داخلی با توجه به شرایط حاكم بر منطقه و جهان گفتمان همكاری و تعامل و مشاركت مردم در اداره امور كشور به جای اعمال سیاست ارعاب و سركوب و بیتوجهی به حقوق شهروندان پذیرفته شود. امروز مبارزه با تبعیض، عامل اصلی بهرهمندی از رانت و گسترش فساد و ارتشاء در كشور، عاجلترین وظیفه مردم و نظام است. تبعیض و رانت خواری كانونیترین مشكل مردم و موجد نابرابری در همه عرصههای زندگی شهروندان به حساب میآید. این سیل بنیانكن هر آنچه را كه نشانی از عدالت و برابری دارد و همه آنانی را كه مدافع درستی و پاكدامنیاند بیمحابا از سر راه خود كنار میزند تا غارت دسترنج میلیونها انسان زحمتكش و بیپناه آسانتر انجام گیرد. تبعیض و رانت خواری بلایی است كه همه عرصههای فعالیت را در كشور تحت تاثیر قرار داده است.
برآوردها حاكی از آن است كه نزدیك به هشتاد درصد اقتصاد كشور در اختیار نهادهای زیر نظر ولایت فقیه، نظامیان و شبه نظامیان و دولت قرار دارد. آنان در كلیه فعالیتهایشان با بهرهمند شدن از روابط تبعیضآمیز و رانتی و كاستن از نقش مردم و بخش خصوصی در اقتصاد كشور، دامنه فعالیت آنان را هر روز محدود و محدودتر میکنند. تبعیض و فساد در همه اركان نظام جاری و ساری است و هیچ یك از ارکان نظام و نهادهایی كه در كنترل ولی فقیه قرار دارند، نمیتوانند زیر مجموعههای خود را از این آلودگی ها مبرا بدانند. واضح است كه ایجاد اطمینان در میان مردم و فراهم كردن زمینه پیشرفت و توسعه پایدار كشور و حاكم كردن قانون بر سرنوشت مردم، بدون مبارزه با تبعیض و رانتخواری،که به عنوان اصلیترین مشكل كنونی جامعه شناخته میشود، امكانپذیر نیست. امروز علاوه بر مردم و احزاب و سازمانها و نهاد های مدنی كه پشتیبان مبارزه با فساد هستند، جناحها و گرایشات سیاسی درون حكومت نیز كه خود هر کدام در اندازههای مختلف به آن آلودهاند، برغم بی میلی نسبت به افشای جزئیات پرونده های فساد مالی، زیر فشار افکار عمومی، در مواردی خاص به این کار تن داده اند. قوه قضاییه كه نهاد مسئول پیگیری پروندههای فساد مالی است فاقد صلاحیت و عزم جدی برای تعقیب غارتگران ثروتهای ملی است زیرا هم خود و هم عناصر قدرتمند درون نظام با پروندههای فساد مالی مرتبطاند. مخصوصا این بخش از نظام اعتقادی به شفافیتهای مالی ندارد و آن را در تعارض با اقدامات و منافع خود میبیند. از همین رو با هر فرد، نهاد، یا رسانه ای که بر تاریکخانه پروندهای فساد مالی پرتو افکند، یا در دفاع از حقوق شهروندی حرفی گفته شود دشمنی میورزد. مخالفت و دشمنی با آزادی بیان و آزادی عمل مطبوعات و رسانهها و جلوگیری از برگزاری اجتماعات اعتراضی كه در مبارزه با فساد و ایجاد شفافیت و تنویر افكار عمومی نقش غیر قابل انکاری ایفا میكنند، برای پنهان کاری و ایجاد مصونیت و باز گذاشتن دست غارت گران برای تعدی بیشتر به ثروتهای ملی است. آنان اجرای برجام را برچیدن سفره رنگین خود میدانند، طرفداران این رویکرد برای حفظ منافع خود آمادهاند تا برای عقیم كردن توافق اتمی ایران با 6 كشور جهان، با راستترین گرایشهای سیاسی در امریكا، اسراییل و كشورهای عربی چون عربستان، هم عهد و هم زبان شوند. در شرایطی كه "برجام" میخواهد تاثیر خود را بر زندگی مردم اشکار سازد این مخالفت ها میتواند در روند عادی اجرای آن اختلال ایجاد کرده، و از سرعت اجرای آن بكاهد و حتی اجرای آن را با دستاندازهای جدی مواجه سازد. وانگهی نتایج حاصل از اجرای قطرهچكانی مفاد آن تحت تاثیر این سازهای ناساز با عنایت به اولویتهای جمهوری اسلامی ایران صرف عاجلترین نیازهای نظام میشود و انعکاسی در زندگی مردم پیدا نمی کند، و شرایط زندگی آنان را بهبود نمیبخشد. تعهدات نظام جمهوری اسلامی در برابر جهان خارج بویژه کشورهای منطقه خاورمیانه سبب میشود تا منابع مالی آزاد شده، عمدتا متوجه اهداف دیگری در خارج از ایران شوند. طنز نهفته در این میان این است كه مدافعان برجام بدلیل جایگاه ولی فقیه در نظام جمهوری اسلامی ایران و نقش تعیین کننده وی در نحوه هزینه کردن منابع مالی از جمله در رابطه با برجام، به خاطر نقش و موقعیت نظامیان و شبهنظامیان در اقتصاد کشور و اثر روانی این حضور بر همکاری شرکتهای خارجی، برغم اینکه مدافع اجرای آن هستند از مخالفان برجام بهره کمتری میبرند. حضور پرقدرت این مجموعه در اداره امور كشور و نحوه هزینه كردن منابع مالی در منطقه پر آشوب خاور میانه، با توجه به تغییر دولت امریكا و احتمال نزدیكی آن با دولت روسیه و همكاری برای سركوب داعش و تاثیر این نزدیکی بر روابط سوریه و ایران، به ضرر ایران خواهد انجامید. بطوری که میتوان پیش بینی کرد، باكم ترین خطای محاسباتی از طرفین، احتمال افزایش تنش و درگیری میان آنان دور از انتظار نیست. از این رو پیامد حضور پر قدرت نیروهای نظامی و شبه نظامی در زمینه های اقتصادی سیاسی امنیتی اجتماعی فقط به مشکلاتی که تا کنون برای کشور ایجاد کرده اند محدود نمیشود. چنانچه این نیرو مهار و یا وادار به عقبنشینی نشود و بر انجام وظایف ذاتیاش تمرکز نیابد، در موقعیت فعلی جهان میتواند کشور را با مخاطرات جدی مواجه سازد که پادزهر آن حمایت و تقویت از آن گرایشی سیاسی است که به مهار و عقب راندن و مدیریت آن برای انجام وظایف قانونی اش اهتمام دارد.
از این رو ارزیابی تحولات داخل كشور و نقش منطقهای و جهانی جمهوری اسلامی ایران و پیامدهای مرتبط با آن، نمیتواند از نگاه میهنپرستان دور بماند. نمیتوان نسبت به اقداماتی كه كشور را به ورطههای خطرناك میبرد بیتفاوت بود. نباید نسبت به عملكرد این نیروها در ابعاد ملی بیتفاوت بود. آنان نه فقط با حضور مردم در اداره امور كشور بطور جدی مخالفت میكنند و مشاركت مردم را در فرایند آبادانی این سرزمین بر نمیتابند و همچنان به سیاست تبعیض كه عامل اصلی فساد و بیعدالتی و نابرابریهای اجتماعی است، ادامه میدهند، بلكه اساسا خود را مسئول و پاسخگوی این همه نابسامانی و درد و رنج مردم نمیدانند. پرسش اصلی این است كه در چنین شرایطی وظیفه آحاد مردم چیست؟ آیا باید شاهدی بیتفاوت در برابر این اتفاقات بود؟ یا باید رسالتی برای خود و اثرگذاری بر حوادث و اتفاقات قائل شد. یقینا اغلب مردم آماده و پذیرای چنین مسئولیتهایی هستند. اما آن نكته مهم، چگونگی رویارویی با تحولات جاری و اثرگذاری بر آن است. تحقق شعارها و راهكارهایی كه با ظرفیت ها و توانایی های مردم مقدور است، میتواند نتایج مطلوب به بار آورد، چه در غیر این صورت نتیجه ای عاید نخواهد شد. بیان صریحتر اینكه اگر حرفها و فریادها شنیده نمی شوند، صاحبان آن صدا ها و راهكارها مقصرند و نباید مردم ملامت شوند. باید از عالم خیال و پندارها فاصله گرفت و به واقعیتها روی آورد و از درخواست های فرا تر از تواناییهای مردم، حذر كرد. در زیر پوست این سرزمین مبارزهی واقعی جریان دارد، كه دو نیروی اصلی را در مقابل هم قرار داده است. خرده نیروهایی كه تحقق مطالبات و خواستههای مردم را بیتوجه به ظرفیت ها و توانایی های آنان فریاد میزنند، بدیهی است که فریادهایشان بیپاسخ میماند و به آنها اعتناء نمیشود. چنین واکنشی باید مورد تامل قرار گیرد و راهی دیگر برای نزدیك شدن به مردم جستجو شود. در تاریخ یكصد و پنجاه ساله اخیر كشور سابقه ندارد که این خرده نیروها بدون ارتباط و هماهنگی با جریانهای عمده سیاسی و تاثیرگذار جامعه منشاء اثر بوده باشند. لذا افكار و اندیشههایی كه از حمایت و پشتیبانی مادی قابل اعتناء و تاثیرگذار در تحولات جاری برخوردار نیستند، تحقق برنامههایشان را در اتحاد و همبستگی با حزب یا احزاب و سازمانهای نزدیك به خود - بدون پیش شرط برای همكاری- جستجو میكنند، و تحقق این مطالبات را در میان پیروزی نیروی عمده نزدیك به خود میبینند. این تعریف از پیروزی احزاب و گروهها، با مختصاتی که بیان شد، همراه با هر یك از دو نیروی عمده در جامعه تا جایی اعتبار دارد كه آنان در فرایند مبارزات جاری، خود را تا جایگاه یكی از دو نیروی عمده یا به عنوان متحدی دارای رای و نظر در فرایند مبارزه، ارتفاء دهند. با این منطق همه نیروهای سیاسی بویژه در شرایط پیچیده و خطرناك كنونی ناگزیر به اتحاد و همكاری با نیروهایی هستند که نقش اصلی را در مبارزه بر عهده دارند.
ما این بار نیز مردم کشورمان را، با توجه به شرایط حساس حاکم بر کشور، هم چون دفعات پیشین به شرکت گسترده در مبارزات انتخابات ریاستجمهوری و انتخابات شوراهای شهر و روستا در سال ١٣٩٦، با شعارهای محوری مبارزه با تبعیض و فساد، برگزاری انتخابات آزاد و حذف نظارت استصوابی فرامیخوانیم تا با حمایت از نامزدهای اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهر و روستا مانع از پیروزی افراطیون راستگرا و تکرار مدیریت ویرانگر آنان همچون دوران ٨ ساله ریاست جمهوری احمدینژاد در اداره کشور شوند.
گروه خرداد
گروه هوادار داخل کشور سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
١٥ بهمن ١٢٩٥