بازاندیشی گذشته
تداوم نقض حقوق بشر، حمایت مردم وتوجیه روشنفکران
Sat 3 09 2016
جلال رستمی
قبل از ورود به بحث "بازاندیشی گذشته" ابتدا اشاره ای کوتاه به تعریف و نحوه ی برخورد ما به "شان و منزلت انسان" ضرروی است؛ ضروری از این منظرکه بدون روشن شدن درک وُ دریافت و تعریف ما از آن و تاثیرش بر روند بازاندیشی گذشته، نمی توان تعریف درست و روشنی از این موضوع به دست داد. اهمیت این مسئله چنان است که به تعبیرکانتی، "شان و منزلت انسان ( Menschenwürde, die / human dignity ) "دارای "ارزش مطلق"۱ است طوری که هیچ جایگزینی را برای آن نمی توان تصور کرد.
● شان و منزلت انسان
تعریف شان و منزلت انسان ( Menschenwürde, die / human dignity ) ریشه طولانی در تاریخ دارد و در ادیان کهنسال نیز به آن اشاره شده است. اما ما امروز آن را با این تعریف خیلی ساده ولی جامع و سکولار می شناسیم که: " تمامی انسانها خارج از هر نژاد، جنسیت، سن و موقعیت، دارای حقوق انسانی برابر هستند." این حقوق انسانیِ برابر، در اعلامیه ی جهانی حقوق بشر به صراحت آورده شده زیرا تدوین کنندگان این اعلامیه تعریف شان و منزلت انسان را در راس مفاد آن قرارداده اند. بدین خاطر هر دین و آیین و ایدئولوژی بر اساس جوابی که به این تعریف می دهد و ارزشی که در عمل برای آن قائل است مورد ارزیابی و قضاوت قرارمی گیرد. قوانین حقوقی و قضایی نیز بر اساس این تعریف است که باید از آزادی عقیده دفاع کند و جلوگیری از شکنجه و مراقبت از سلامت زندگی مردم را به طور مستقل در دستورکار خود قرار دهد و در مجموع حافظ "شان ومنزلت انسان" باشد .
امروز در اکثر کشورهای آزاد و لیبرال-دمکرات شاهد این مسئله هستیم که آنها احترام به شان و منزلت انسان را در قوانین اساسی خود به نوعی قید کرده اند و در برخی ازکشورها مانند آلمان، یونان، پرتغال، اسپانیا، ایتالیا ،فنلاند ،سوئد، ایرلند، بلژیک، اتریش و آفریقای جنوبی احترام به شان ومنزلت انسان را به شکل یک ماده ی اصلی، مشخص و شفاف در قوانین اساسی خود آورده اند.
● بازاندیشی گذشته
آدورنو در کتاب خود "فرهنگ انتقادی وجامعه"۲ در بحثی پیرامون" بازاندیشی گذشته به چه معنایی است" مطرح می سازد که: فرموله شدن و به کارگیری بحث "بازاندیشی گذشته" در ادبیات گروههای مختلف یکسان نیست؛ برای برخی بدین معنا است که باید روی گذشته به دقت کار شده و تاثیر و نفوذ جادویی آن با آگاهی شفاف درهم شکسته شود و برای برخی دیگر بازاندیشی گذشته بیشتر به این معناست که می خواهند گذشته را خاتمه یافته قلمداد سازند و تا جایی که امکان دارد نه تنها خودِ گذشته بلکه نشانه ها و خاطرات آن را هم به طورکامل از حافظه ها پاک نمایند. همه چیز را ببخشید و فراموش کنید!
چنانچه بخواهیم بر اساس استدلال آدورنو، به بازاندیشی گذشته اقدام کنیم و از گروه کسانی باشیم که به قول او با خودآگاهی شفاف سعی دارند به بازاندیشی گذشته بپردازند و نه به مانند کسانی که می خواهند آن را فراموش کنند، باید این مسئله را دقیقا مورد بررسی قرار دهیم که چگونه و از چه روی از همان ابتدای انقلاب در سال ۵۷ تا امروز شان و منزلت انسان همواره از سوی رژیم جمهوری اسلامی مورد حمله و تجاوز سیستماتیک قرارگرفته است.
برای بررسی این موضوع اگر ما به خاطرات و از آن دقیق تر به اسناد مربوط به وقایع مربوط به اوایل انقلاب رجوع کنیم، می بینیم که چگونه از همان ابتدا و در گرماگرم انقلاب با تشکیل چند دادگاه ضربتی و نمایشی برای برخی از سران رژیم گذشته و چند مامور شکنجه گر ساواک و تیرباران سریع و فجیع وغیرانسانی آنها، چگونه شان و منزلت انسان زیرپا گذاشته شد! این امر در آن زمان متاسفانه مورد تائید و حمایت بخش وسیعی از روشنفکران، احزاب و گروه های سیاسی و توده های مردم واقع شد؛ تاییدی همراه با دهان هایی از هیجان کف کرده و مشت هایی گره کرده!
درست از همین زمان بود که راه بیدادگاهها ی آینده ی رژیم جمهوری اسلامی هموار گردید. اگر نیروهای سیاسی در آن زمان به شان و منزلت انسان توجه واقعی داشتند و آن را در اولویت برنامه سیاسی خود قرار می دادند و براساس آن خواستار برپایی دادگاه هایی مبتنی بر معیارهای حقوق بشری برای محکومین می شدند وخواستار این می بودند که باید بر طبق موازین حقوق بشر و در شرایط برابر حتا برای شکنجه گران و سران نظامی و مقامات دولتی رژیم سابق، دادگاههای علنی و واقعی تشکیل شود و آنها را از داشتن وکیل و حق دفاع از خود برخوردار می ساختند و قصد از محاکمات نه اعدام های انقلابی و انتقام جویی بلکه افشای ظلم و ستم و شناخت سیستماتیک آن وشناخت مسببین واقعی و افشای زندان و شکنجه و کشتار زندانیان سیاسی بود، شاید نه تنها امروز بلکه از همان ابتدای استقرار حکومت جمهوری اسلامی- ما شاهد نام هایی مانند خلخالی ها و گیلانی ها و لاجوردی ها و پورمحمدی ها و مرتضوی ها نمی بودیم؛ کسانی که سیستم قضایی جمهوری اسلامی را حتا تا همین امروز به بهترین شکل به نمایش گذاشته اند!
آدورنو معتقد است که : "در خانه ی جلاد نباید از طناب دار صحبت کرد چون طناب دار ابزار کار جلاد است. " با این قیاس برای اینکه ما تجاوز عریان به شان و منزلت انسان و نقض حقوق بشر را در جمهوری اسلامی نشان دهیم احتیاجی نیست که از شکنجه و تجاوز و اعدام مثال بیاوریم فقط کافی است نام مسببین آنها را بیاوریم و آن ها را با صدای بلند بدون اما واگر افشا سازیم و خواستار محاکمه علنی آنها باشیم تا ابعاد فاجعه ی حقوقی - قضایی و نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی در ابعاد ملی اش برای نسل های آینده روشن گردد. حتا اگر این دادخواهی سال های طولانی نیز به درازا کشد.

اسکار گرونینگ 94 ساله عضو اس اس به اتهام مشارکت در قتل 300 هزار نفر در اردوگاه آشوویتس در دادگاهی در آلمان در 15 یولی 2015 به 4 سال زندان محکوم شد.
● تداوم نقض حقوق بشر، حمایت مردم وتوجیه روشنفکران
گاها سکوت، گاها همراهی و گاها توجیه سرکوب ها، شکنجه ها و اعدام ها از همان ابتدای استقرار جمهوری اسلامی به بهانه ی در خطر بودن انقلاب، مقابله با ضد انقلاب وُ امپریالیسم وُ استکبارجهانی وُ منافق وُ کمونیست- دست جنایت کاران را برجان و مال مخالفان و دگراندیشان باز گذاشت تا با روش ها و رفتارهای بدوی و غیرانسانی و با فاکت های قرانی درحوزه حقوقی و قضایی با زندان و شکنجه و اعدام، مدلی از دستگاه حقوقی- قضایی اسلامی را سازمان دهی و پایه گذاری کنند که توسط آن بتواند هر زمانی که اراده کنند کرامت و عزت و شرافت هر انسانی را نشانه بگیرند و به طورمداوم حقوق بشر را زیر پا بگذارند.
هانا آرنت درکتاب خود با عنوان "خاستگاه وریشه های حکومت مطلق گرا"٣ در بحث مفصلی در باره ی نقد حکومت های مطلق گرا و با اشاره به انواع آنها که درشیوه و فرم سرکوب سیاسی چه درگذشته و چه امروز با نام هایی مانند حکومت های استبدادی، حکومت های پادشاهی مستبدانه و حکومت های دیکتاتوری مشخص می شوند، از ایدئولوژی و ترور بعنوان یک سیستم حکومتی جدید نام می برد که به عقیده او شاید تا کنون در تاریخ برای ما ناشناخته بوده است. او همچنین در بحثی در مورد حمایت مردم از این نوع حکومت های خود کامه می نویسد: "امری کاملا مشخص است که حمایت مردم از یک سیستم دیکتاتوری که بر ایدئولوژی و ترور استوار است را نمی توان با این تحلیل که مردم اطلاعات درستی ندارند و یا توسط حکومت مغزشویی شده اند توجیه کرد." روی سخن هانا آرنت و انتقاد او در اینجا در جهت به چالش کشیدن جدی حمایت توده مردم و روشنفکران ازاین نوع حکومت های مطلق گرا است.
اعتراض و افشاگری منتظری با سند جدیدی که به صورت نوار در مورد کشتار زندانیان سیاسی سال ۶۷ توسط خمینی و ایادی آن پخش شده همانند آبی است که درلانه ی دست اندر کاران این جنایت ریخته باشد! ولوله ای به پا کرده است. پخش این نوار برحقانیت دادخواهی خانواده های این کشتار فجیع و غیر انسانی و همچنین داد خواهی های خانواده هایی که عزیزان خود را از ابتدای استقرار این حاکمیت ازدست داده اند مهر تایید می زند.
این نوار همچنان به ما یادآوری می کند که افشای جنایت در هر زمانی و تا اجرای عدالت امری انسانی، اخلاقی وحقوق بشری است. و دفاع از شان و منزلت انسان از اولویت های کار روشنفکری است که با هیچ گونه ملاحظات سیاسی عدم دفاع از آن را نمی توان توجیه کرد.
***
۱- مقاله ای را من سا ل ها پیش بعد از سرکوب جنبش سبز با عنوان بحثی در باب "باز اندیشی گذشته" افشاگری و نقش آن در تعمیق بحران حاکمیت- نوشتم که در سایت اخبار روز منتشر شد. از آنجایی که بخشی از آن مقاله به بحث امروز که پس از پخش نوار آقای منتظری و به مناسبت سالگرد اعدام های سال 67- در رسانه های عمومی در گرفته نزدیکی زیادی دارد بی مناسبت ندیدم که آنرا با تغییراتی به روزکرده و مجددا منتشرسازم.
2 - Der Werte der Menschenwürde; Christian Thies (Hrsg.), ۲۰۰۹ Verlag Schöningh ۲۰۰٣
3- Adorno: Kulturkritik und Gesellschaft II, Suhrkamp
4- Arendt, Hannah: Elemente und Ursprünge totaler Herrschaft Piper Verlag II ۲۰۰۶ Auflage
|
|