عصر نو
www.asre-nou.net

چهارداستانک

ترجمه علی اصغرراشدان
Fri 29 07 2016

Aliasghar-Rashedan05.jpg
Urs widmer
Vergleich
اورس ویدمر
مقایسه

(21مه 1938- 2آوریل 2014،رمان،داستان کوتاه ونمایشنامه نویس سوئیسی بود.)

زن وشوهری بااتوموبیل رفتندحنوب ومردمرد.زن تاپایان تعطیلات اوراتوفریزر گذاشت.هزینه فریزرتوساحل لحظه ای بودوزن برنامه ای طرح ریزی کرد،چراکه مردش هفت وعده غذانخورده بود.هتلدارتخفیفی قائل شدوبامحاسبه به مقایسه ای رسید:وعده های غذارابامردمقایسه کردوبه نتیجه ای مساوی رسید....

2

Luigi Malerba
Sightseeing in Rom
لوئیجی مالربا
گشت وگذاردررم

راهنمای خارجیهابرای گردشگران سوئیسی ئی که آمده بودندگشت وگذارشهررم،توضیح دادکه شبکه جاده ای شهررم باستان حدودچهارمترپائین ترازحال حاضرش بوده که آدمهاواتوموبیل هاروش حرکت میکنند.سوئیسی هانخواستندقضیه راباورکنندوپرسیدند:چطورزمینی که براساس نقشه دایم دورواطراف چریده وبایدکاهش داشته باشد،میتواندچهارمتربالارفته تررفته باشد؟راهنمای گردشگران براشان توضیح دادکه سطح شبکه خیابانی فعلی به این دلایل بالاتراست که درطول قرنهابقایای دیوارها،تف های مردم،ته سیگارها،کاغذپاره ها،شیشه شکسته ها،پوست پرتقالها،هسته گیلاسها،بلیط ترامواها،خرده چوب جعبه ها،مدفوع سگ هاوگه گربه هاروزمین ریخته شده.
گردشگران سوئیسی نخواستندباورکنند.وحشت کرده بودندوهمه باهم ویک صداگفتندکه توسوئیس هرگزنمیتواندهمچین حادثه ای اتفاق بیفتد.مردم هرگزچیزی روزمین نمی اندازندوخیلی ساده میدانندانسان بایدچطوریک شهرراتمیزنگهدارد.
راهنمای گردشگران که یک زن رمی بودوخودرامریض حس میکرد،گفت«مارمی هااحتمالاخوک های کبیری هستیم،امامارم راساخته ایم،وشما؟»

3

Christian Morgenstarn
Der ziffer Rache
انتقام اعداد
کریستیان مورگنشتارن

(6 مه 1871- 31مارس 1914،نویسنده وشاعرآلمانی اهل مونیخ بود.)


یک مهمان چشمه آب معدنی درکوهستانی باتابستان تازه،به جای تمایل فراربه داخل انبوه جماعت ودیدن شهرهای یگانه،یک سکوی مطبوع پنهان زیرانواع درختچه هاکناردرختی کشف میکند.باوجودهمه ی دلایل برای ترسیدن ومضطرب بودن ومطرودماندن،درآنجامیماند.مردباتوجه به تعصبات عادی،نقاشی میکند.عاقلانه یک سیزده بزرگ روپشتش میگذارد،اندک اطمینانی هم به تامین خوشبختی خودندارد.
به این صورت روزهاراخوش میگذراند،گرچه میوه دانائیش مایه آرامش کامل ضمیرش هم نمیشود.
روزی سکورااشغال شده می یابد.یک زن جوان هنرپیشه سکوراضیط میکند،لذت میبرد،عدد،روزتولدش،روزتائیدشدنش،روزاول دیدارعشقیش،روزاول مسئولیتش،روزاول موفقیتش- خلاصه،همه روزهای خوشبختیش رادرخوددارد،رواین اصل بت پرستی راتکریم میکندواینجاودراین محل زیبابامحیط اینهمه دوست داشتنی بهبودمیابد. خوشبختی ناگهانی،زن هنرپیشه ناخشنودمیخواهدبرود.امابانوی برازنده مردرادعوت به ماندن میکند.همان روزمدت کوتاهی مردرا واردحریم اسرارخودمیکندوناخشنودی زندگیش رابااودرمیان میگذارد..

4

Wilhelm Busch
Eine Nachtgeschichte
ویلهلم بوش
داستان یک شب


(15آوریل 1832- 9ژانویه 1908،طنزپرداز،شاعر،طراح ونقاش آلمانی بود.)


چندوقت پیش آخرشب به «گلدن لاین»برگشت تاشبی برازنده رابگذراند،امایک غریبه بدلباس،آشکارایک تورراهپیمائی طولانی رااه انداخت.پوشاک کسالت آورش بیانگریاسی ساکت وانگارروحش تحت فشاراندوهی مخفی بود.خوراک فوق العاده کمی خوردوخیلی زودسفارش دادبه اطاق خوابش راهنمائیش کنند.
حول وحوش یک ربع ساعت بعدونزدیک نیمه شب،پیشخدمت ازکناراطاق شماره 6غریبه میگذشت.ازبیرون وجلوی درناله ئی بلندوقلب شکن والتماس گونه شنید.پیشخدمت درخودلرزدوخون تورگهاش یخ زد.انگارحادثه ناگواری درحال وقوع بود.کمک سریعی نمیشدکرد،باسرعت رفت سراغ پلیس.
دراین بین«وی.زد.»مشاورشهرکه تواطاق شماره 7میخوابید،قبلاازآن که زنگ خطرتمام مهمانخانه رابه هم ریزدوپیشخدمت باپلیس برسد،متوجه حادثه ناجورشد وبلافاصله به اطاق غریبه هجوم برد.متاسفانه کمک خیلی دیررسید:غریبه به دلیل فقدان وسیله ی دیگر،چکمه تنگ رابادست ازپاش بیرون کشیده وگرفتاردردوضجه زدن است...