عصر نو
www.asre-nou.net

پيراهن شب


Mon 11 07 2016

فرخ ازبرى

farrokh-Azbari.jpg
در سايبان اين غروب
دندان شيرى شب درآمده ست
و ما در ابتداى كوچه ى وحشت
بى چراغ و بى صدا
گرد طناب دار مى چرخيم .
شب است
كبودى صورت ما را
از سيلى امواج حادثه
و دست هاى غريق را
كسى نمى بيند .
چشم هاى كودكان از روزنه
بحر حيرت و
فرياد خاموشى مادران
از ناباوريست .

چقدر پيراهن بلند شب
اندازه ى قامت ماست .

در صف انتظاريم
ساكت و مشتاق
كه بر چوبه ى دار
شمعى برافروزيم
مادران بر آستانه ى در آه مى كشند
و كركسانِ شاد
بر آسمان تيره، هاشور مى زنند .

فرخ ازبرى - آلمان
٢٨ مى ٢٠١٦