عصر نو
www.asre-nou.net

زخمهای نشسته بر تنت


Tue 14 06 2016

ا. رحمان

به کارگران معدن که جسم رنجورشان را تازیانه خصم، به خون نشاند

با این همه زخمهای نشسته بر تنت
که دیری است
از شمارش آنها بازمانده‏ایم
غرورت، ای میهن!
چشمان کم فروغمان را
روشنی می‏بخشد،
تا دگر بار،
به شمارش زخمهایت بنشینیم
که دهان گشوده اند.
از زخمهایت،
در دامنه‏های البرز...،
دماوند و سبلان...
غنچه های گل سرخ
سربرخواهد زد؛
اما،
با همهی آن دشنه‏های نشسته برتنت،
که از التیام آنها باز مانده‏ایم
ایستاده‏ای تو همچو سرو،
ای میهن!
از بلندای کوهها،
نغمه‏ای سرخواهیم داد
که زخمهای تنت را،
با شکوفه‏های روییده در خاک خاوران
مرهم خواهد نهاد،
*******
شکوهت، ای میهن؛
اندوهمان را تسلی می‏بخشد.
فرزندان دربندت،
در زیر تازیانهی خصم
لبخند بر لب می‏آورند؛
اما،
نه لبخند که زهرخندی نفرتآگند
که از آن توفان خواهدزاد،
توفان...

رحمان
12/03/95