عصر نو
www.asre-nou.net

هياًت تحريريه احترام آزادی

فراخوان به نيروهای ملی


Sun 14 06 2009

شهر خالی است زعشاق ! بود کز طرفی
مردی از خويش برون آيد و کاری بکند
(حافظ)

نظامی آماده ی فروپاشی
مردمی در انتظار نيروی جانشين

جامعه ی ايران، جامعه ای است در آستانه ی انفجار؛ درآستانه ی انفجار از سال ها پيش، شايد از اواخر دوران خاتمی و بويژه ازابتدای دوران احمدی نژاد. اگر کسانی که در محيط امن کاخ های فرمانروايی و درحصار مزدوران بله قربان گوی خود، با تاًخيرِ بيماران اغمائی به اين موضوع پی می برند، مردمی که درزير فشار مصائب و مظالم روزمره مرگ را بر زندگی ترجيح می دهند، سال هاست علائم اين انفجار نزديک را بر گوشت و پوست خود احساس می کنند.
دراين روزها زنان، جوانان، کارگران و زحمتکشان ايران پا به پای روشنفکران و هنرمندان اين خطهً بزرگ درکارآفريدن حماسه شورانگيزی نوين و نوشتن برگ پر افتخار ديگری در تاريخ کهنسال ملت بزرگ ايران زمين اند
اينکه سرانجام پای فرمانروايان ستمگر و فاسد نيز، با وجود خطرات ناشی از پرده دری های رسوا کننده ی بی سابقه، به چنين منازعاتی در برابر ديدگان حيرت زده ی مردم کشيده شده نشان آن است که آنها نيز انفجار را در راه ديده اند و بايد درجستجوی چاره ی ناچار به هر وسيله ای متشبث شوند.
نيروی اصلی اين انفجار، بويژه در جامعه ای که اکثريت بزرگ آن را جوانان تشکيل می دهند، شور و توان آنان است؛ شور و توانی بيکران اما نيازمند به تدبير و تجربه ی بخش مجرب ترجامعه؛ چه، اين جوانان عزيز ما که تقريبأ همگی آنان زادگان دوران جمهوری اسلامی اند بجز اين نظام بسته و شوم کمترين تجربه ی زنده ای از نظام ديگری ندارند، مگرآنچه از راه دور در خبر های غالبأ سانسور شده جهان و کتاب ها و نشريات محدود و تحت کنترل ديده اند.
اگر اين جوانان محروم و مظلوم، با استفاده از شکاف عظيمی که در برج و باروی اين نظام می بينند، به خيابان ها می ريزند و هنوز هم درد دل خود را، هرچند با تهوری بی سابقه، به تنها زبان مجاز در اين نظام مخوف بيان می کنند، گناه از آنان نيست.
گذشته از بخش کوچکی از آنان که حرکات و وجناتشان همه بر اين گواهی می دهد که بسيج شدگان ستاد رئيس جمهور پادگانی می باشند، آن گروه ديگر، حتی در هيئت و ظواهر پشتيبانی از کانديدای ديگر، و علی رغم آرايش های سبز رنگی که بعنوان بلاگردان در برابر گروه خطرناک مقابل و نيروهای سرکوب بکار می برند، با هريک از کلمات خود بخوبی به يکديگر و به جهانيان می گويند که نه از اين رئيس جمهور، که از سراپای اين نظام ظالم و بی انتظام به جان آمده اند. آنان حتی بخوبی می دانند که اين رنگ سبز هم تنها يکی از سه رنگ درفش ملی تاريخی آنان است که با شير و خورشيد کهن و باشکوه آن جز به ملت ايران به کس ديگری تعلق ندارد.
اما بخش اعظم اين جوانان نه هرگز رهبر سياسی بوده اند و هستند و نه، به طريق اولي، انقلابی!
دراوضاع و احوالی که نظام توتاليتر حاکم، به مخالفان واقعی خود، يعنی به آزاديخواهان اصيل و قديمي، و روشن بگوييم : به هواداران راه مصدق بزرگ، برای معرفی خود و سوابق خود به جامعه کمترين مجالی نداده است، و در حاليکه بخش مهمی ازآنان، خود نيز، به دليل اسارت در توهمات دوران بالانشينی در ماه های نخست انقلاب، هنوزحاضر نشده اند به صراحت لازم ناسازگاری نظام کنونی با حاکميت ملی و دموکراسی را در شعار ها و اظهارات رسمی خويش بگنجانند؛ باري، در چنين احوالی که نظام فاسد اختناق از تشکيل نيروی جانشين متشکل با تمام قوا جلوگيری کرده و می کند، و نيز بخش مهمی آز آنها که تشکيل نيروی جانشين را بر عهده داشته اند و دارند، با پيروی از احلام شيرين و ديرين ابتدای انقلاب، از بکاربردن تمام هم خود در اين راه کوتاهی کرده اند، از جوانان پرشور، متهور و پاکدل چه انتظار ديگری جز نمايش شور و هيجان خود در فرصتی منحصر به فرد و تحت مقررات محدود کننده ی آن می توان داشت؟
برکسانی که پس از سی سال مخالفت ريشه ای با نظام، همچون پری زدگان، بناگهان شعار شرکت در انتخابات را همچون کشفی جديد سرمی دهند حرجی نيست، چه اين گروه با نگاه به ترازنامه ی منفی خود، هنگامی که چنين موضعی را تبليغ می کنند، در واقع بر درماندگی خود گواهی می دهند.
اما معلوم نيست، چگونه کسانی که با توهمات خود در دوران نخست انقلاب، ناخواسته دراسارت سی ساله ی خود و ملت ايران ذيمدخل بوده اند، هنوز هم می توانند، بنام دستيابی به فضای مختصری برای تنفس بهتر، همچنان از وظيفه ی بزرگ تاريخی خود که
جز برداشتن گام هايی سنجيده در راه تشکيل نيروی متشکل جانشين نمی تواند باشد، همچنان با فراخواندن مردم به ريختن راًی در صندوق های انتخابات به گمراهی آنان کمک کرده، فوت شدن فرصت هايی را که ناتوانی روزافزون نظام فراهم خواهد آورد، سبب شوند.
ما، با جلب توجه اين نيروهای اصيل به اين اصل تجربه شده که فرصت های طلايی تاريخی می تواند دراثر عدم استفاده ی بموقع از آنها از دست برود و بزودی و به سادگی و نيز تکرار نگردد، به همه ی آنان، دوستانه و برادرانه نهيب می زنيم که زمان حساس و باريک است و پيروان راستين و اصيل مصدق بزرگ، در کوشش برای تشکيل يک نيروی جاننشين متشکل، مرکب از همه ی آنها، بيش از اين غفلت نورزند، زيرا ممکن است فرصت ها از دست برود و آنگاه به افسوس خوردن برآنچه از دست رفته نشسته، انگشت تحسر به دندان بگزند.
از آنان که از نخستين لحظه ی احساس خطر، به سيادت سياسی مدعيان رياست مذهبی قاطعانه نه گفتند، آنان که از گام نخست ِحرکت نيش جانگزای خنجر اين سيادت طلبان را در تيره ی پشت خود حس کردند و با فرياد اعتراض عليه قانون وحشيانه ی قصاص و دعوت مردم به مقاومت در برابر آن، فتوای ,ارتداد, را به جان خريدند، تا کسانی که با روشنگری های عالمانه و پيگيرخود درباره ی فقدان هرگونه توجيه، حتی توجيه ديني، بر نظريه ی ولايت مطلقه ی فقيه به آگاهی قربانيان دينی اين بساط فريب پرداختند و با ايستادگی های مردانه ی خود دررنج زندان و اسارت ديگران شريک شدند؛
دريک کلام : همه ی مبارزانی که آموزش بنيادی مصدق را از ياد نبردند يا ازميان نسل های بعد از مصدق به مقام روشنی بخش آن در حيات ملی ما پی بردند، همه وهمه، امروز که اوضاع رو به زوال نظام شرايط لازم را نيز بيش از هر زمان فراهم کرده است، وظيفه دارند که به يکدگير نزديک شده، با درازکردن دست ياری به سوی يکديگر، به نيرويی که برای هدايت جنبش های امروز و آتی مردم لازم است شکل دهند.
در کشوری که نسل جوان آن، زير فشارطولانی اختناق توتاليتر، ازهرگونه فرصت واقعی درراه کسب تجربه ی سياسی اصيل و آزادانه برای احرازمقام شايسته ی خود در تعيين سرنوشت جامعه محروم بوده است، نسل های مجرب جهانديده در پيشگامی برای نشان دادن يک افق سياسی ِ در ماورای انتخاب های کاذبی که قدرت حاکم برمردم تحميل می کند و ارائه ی گزينه ای واقعی و درخور ملت آزاده ی ايران، يعنی انچه خود نيز در نهانخانه ی دل آرزويی جز آن ندارند، وظيفه ای حساس و تعيين کننده برعهده دارند که جز از آنان ساخته نيست.
هرچند نتايج اصلی اين انتخابات برای ما از هم اکنون مانند روز روشن است، اما پايان اين بازی هرصورتی هم که بگيرد، مردم بجان آمده ی ايران از پير و جوان و زن ومرد نيازمند و در انتظار نيروی اصيل و هماهنگی هستند که با اعتماد به نفس لازم و تهوری که از لوازم اينگونه لحظات تاريخی است بالاًخره، يک صدا بگويد : اينها بايد بروند!
آنگاه خواهيم ديد که در مقابل چنين فريادي، و غرش طوفانی که از حلقوم مردم رنجديده و ملت غيور ايران برخواهد خاست حصار های لرزان نظام ظلم و فساد چند روزپايداری خواهد کرد.
ما تصور نمی کنيم با يادآوری اينکه هر نظام سياسی هرقدرهم به زوال خود نزديک شده باشد، بدون چالش يک نيروی جانشين معتبر، می تواند به دوران نزع خود مدت ها ادامه دهد، حقيقت تازه ای را بيان کرده باشيم، و بر آنيم که جامعه ی ما در آنتظار چنين چالشی روزشماری می کند.
برقرارباد همبستگی ملت ايران به رهبری نيروهای ملی
زنده باد آزادی
پايدار ملت و سرزمين ايران

هياًت تحريريه احترام آزادی
پنجشنبه 21 خرداد ماه 1388