رستاخیز ایرانیان
سده سوم تا پنجم هجری
معرفی کتاب
Mon 30 05 2016
جواد صلاحی
رستاخیز ایرانیان
سده سوم تا پنجم هجری
محمود کویر
انتشارات مهری. لندن
**
((زینت بخش بزرگترین و نامبردارترین کتابخانه ها و موزه های دنیا، نسخه های خطی، آثار و اختراعات دانشمندان ایرانی است. آنان که در هزار سال پیش، یک رنسانس بزرگ علمی،فرهنگی و ادبی را پدید آوردند. رنسانس در اروپا در پانصد سال پس از آن، مدیون این جنبش سترگ است.
آنان افتخار ما و جهان هستند.
می خواهم بدانیم ما که بودیم و برای دانایی، آزادی و آبادی چه کردیم.
بر آنم که تاریخ نه زندان اندیشه های گذشته، بلکه زهدان اندیشه های نو است. بر تاریخ نیاویزیم، از تاریخ بیاموزیم.)) از مقدمه ی کتاب.
کتاب رستاخیز ایرانیان، اثری است برای نسل نو. برای جوانان ایران. برای عاشقان فرهنگ و دانایی.
رستاخیز ایرانیان خود رستاخیزی در تاریخ نگاری ماست. نگاهی نو برتاریخی هزار ساله. كویر، تاریخ نگاری صاحب سبك و پرتلاش و پژوهشگری سخت كوش و پرتوان و نویسنده ای با قلمی توانا و مسلط بر زبان است.
با بیانی روان و ساده و سرشار از احساسی انساندوستانه با خواننده سخن می گوید و اما کتابش بر بنیاد سند و مدرک و منابعی استوار و محکم است.
محمود كویر سرو سر بلند تاریخ و ادبیات ماست. فروتن و بی هیاهو اما سروی سایه فكن و بلند بالا. درختی که بر و بارش بیش از بیست کتاب پژوهشی و تاریخی و هم چنین شعر و نمایش و ده ها سمینار و سخنرانی و ساعت ها برنامه ی آموزنده تلویزیونی در باره تاریخ ایران و شاهنامه است.برنامه ی داستان های شاهنامه ی او را میدانم که در ایران بسیار طرفدار دارد و کمتر آشنایی را دیدم که این برنامه را تماشا نکرده باشد. این برنامه تلویزیونی، بررسی داستان ها و استوره های ایران و شاهنامه با بیانی ساده اما عمیق و کارشناسانه است.
تا آنجا که من میدانم از سال پنجاه و چهار تا کنون هزاران دانشجو و دانش آموز را تاریخ و ادبیات آموخته است و از همان زمان نوشته است و هم چنان می نویسد و می آموزد.
مینویسد، می سراید، گرد جهان میگردد و موزه ها و كتابخانه ها را در جستجوی ایران و فرهنگ و تمدنش در می نوردد و آنچه را که گرد آورده با بردباری و تلاش در کنار هم می چیند و ما را به تماشایش می خواند.
محمود کویر در باره ی انگیزه ها ی نوشتن این کتاب سخنی دارد که سخت بر دل می نشیند. او نوشته است: ((اما در این سی سال غربت نشینی همواره بر آن بوده ام تا به نسل آینده ی ایران سندی را پیشکش کنم تا چونان شناسنامه افتخار خویش همراه داشته باشند و بدانند که نیاکانشان که بوده اند و چه کرده اند. برای این که جوان ایرانی در این جهان تنها نماند و بداند که او فرزند رازی و بیرونی و خیام است. بداند که او از دیار پورسینا و حافظ و خوارزمی است. بداند که مردمان سرزمین وی در درازای تاریخ برای اندیشه و هنر و ادبیات جهان چه کردهاند. بنگرد بر کاشی های هزار رنگ خیال انگیزش،فرش های ابریشمش، بشنود غوغای شورانگیزتار و تنبور و عود ش را، بخواند داستانهای هزار و یکشب و کلیله و سمک عیارش را، برخواند حماسه های پرشکوه پهلوانان عاشقش را و... برخیزد و طرحی نو دراندازد.
برای پیشرفت، برای برخاستن و تکاندن خویش از غبار خودکامگی و نادانی، برای رهایی از چرخه ی فاجعه بار تاریخ، برای درنوردیدن شاهراه دانش و فرهنگ و تمدن، باید دلیر و دانا بود. برای درنوردیدن این راه دشوارباید ره توشه برداشت. باید دانست از کجا آمده ایم و از کدام چشمه ها نوشیده ایم. ما گنجینههایی گرانقدر از دانش و ادب و فرهنگ در اختیار داریم که چراغ راه آینده هستند.
برای رسیدن به آیندهای روشن باید از گذشته بیاموزیم بی آن که به گذشته بیاویزیم.
کوشیدم تا این پژوهش، نه زندان اندیشه های کهنه، بلکه زهدان اندیشه های نو باشد.
دستاورد تلاش، جستجو و پژوهش های من همین کتاب است.))
این كتاب شناسنامه دانش و فرهنگ ایران است. این كتاب بیانیه فرهنگی ایرانیان است در هزار سال پیش که امروز هم خواندنی است و ماندنی است.
این كتاب را هزاران سند كم مانند و معتبر گواهی می دهند. انبوه منابع دست اول كه با روشی تحلیلی و تطبیقی مورد بررسی علمی قرار گرفته اند.
او می نویسد: ((سده ی سوم تا پنجم هجری عصر بیداری ایرانیان است.
دوران رستاخیز فرهنگی،علمی و اجتماعی ایرانیان در هزار سال پیش.
زمانه ی ستیز با نادانی و خرافات و تنگ چشمی ها.
روزگار آزادی از آهن دلی ها و تنگ چشمی های دینمداران و قدرتمداران.
روزگار پیروزی دانایی،کار،تلاش،راستی و آزادگی.
مردمانی برخاستند و دویست سال رزمیدند و سپاه نادانی وخودکامگی را در هم شکستند.
ایرانیان به روزگار ساسانیان به اوج شکوه و افتخار، به قله ی دانش و فرهنگ رسیدند. ثروت و دانش، مردمان را از جنگ و ستیز دور داشت. تا آن که تمام دشمنانش از درون و بیرون، از روم و یمن و عربستان با شمشیر و تازیانه بر او تاختند. اما این سرزمین، دویست سال فریاد کشید و رزمید و باردیگر از میان ویرانه های سکوت و نادانی،درفش دانش و فرهنگ را برافراشت.))
دلایلی که سبب این برآمدن شده است، برای من بسیار جالب بودند.و این که چرا در آن زمانه و چگونه و به دست چه کسانی و چه جریان هایی و بر سر آنان چه آمد. تاریخ و شعر و افسانه چنان در این اثر از کنارهم عبور می کنند که تحسین برانگیز است.
در این کتاب ما هم چنین با سرگذشت شگفت برخی از بزرگترین دانشمندان و هنرمندان آن روزگار که تنی از آنان برای ما زیاد شناخته شده نیستند نیز آشنا می شویم.
محمود كویر تنها از پشت كاغد و كتاب ما را صدا نمی زند. او ما را به تماشا می خواند ما را به شهرهای تاریخی و موزه ها می برد. این تازگی کار اوست که به تصویر و سنگ نگارها و بازمانده های تاریخی بسیار توجه دارد و به هنگام بررسی تاریخی همه را در نظر دارد.
او کتاب خود را با به یادآوری دلایل شکست دیگر بار ایرانیان و با این جمله ها به پایان می برد: ((نبرد بین کهنه و نو، بین آنچه جان سخت و خردستیز است با انچه رونده و پویاست، بیش از هزار سال دوام آورده است. در گذرگاه توفانی هزار سال پیش ما نتوانستیم سهراب اندیشه را از چنگ قدرت برهانیم . خلیفه ها رفتند و خلیفگی ماند. دانشمندان و خردورزان آمدند و اما به یکباره دل از تنگستان دین برنکندند.دانشمندان که بسیار کوشیدند اما بی دانشی ماندگار بود و در قدرت. لشکر سپیده در برابر تازش تاریکی بار دیگر از پای افتاد.
و به پایان برم این روزگار را که با نام خیام زینت یافته است، با این سوگ سرود وی:
آن قصر كه بر چرخ همی زد پهلو
بر درگـه او شهـان نهادنـدی رو
دیدیم كه بر كنگـرهاش فاختــهای
بنشسته، همی گفت كه: كوكو!كوكو!))
کتاب رستاخیز ایرانیان را برداریم و بخوانیم و بر تاریخ و فرهنگ خویش ببالیم و بکوشیم تا این ها سنگ های تجربه و آگاهی باشد برای ساختن آینده.
آنچه من نوشتم تنها آفرینی بود بر محمود کویر پس از خواندن کتابش. دو روز تمام خواندم و لذت بردم و سرشار شدم. بعد کتاب را برداشتم. چند بار نگاهش کردم. بر نویسنده اش سلام گفتم و خواستم اینجا بنویسم که: آفرین بر تو باد.
این کار کوچکی بود که باید انجامش می دادم.
پیروز باشید.
با آرزوی خواندن کارهای تازه ی محمود کویر