عصر نو
www.asre-nou.net

احسان فتاحی

زنان در زندان سیاه


Sun 6 03 2016

هشت مارچ امسال در شرایطی فرا می رسد که زنان هموطن ما هنوز هم در وضعیت اسفناکی از لحاظ حقوقی و اجتماعی بسر می برند.

واگرکاری وهنروحرفه ای برخلاف نظام ولایت فقیه انجام دهند،بلافاصله زندان می باشند.

وهمچنین افزایش خودسوزی ها در جامعه، مشکلات خانواد گی، فقر، ازدواج های اجباری وطلاق و دهها معضلۀ اجتماعی و فرهنگی دیگر سرنوشت زنان هم میهن ما را تشکیل می دهد.

تجلیل از روز جهانی زن از سوی “دولت” و “حکومت” در کشور ما همه ساله بیشتر همچون یک نمایش نمادین و سمبولیک تجلیل می گردد و بس. همیشه “مقامات” مربوطه با نوشتن چند مطلب و برگزاری محافلی می خواهند نشان بدهند که برای زنان خدمتی انجام داده اند. محرومیت زنان ایران از حقوق شان در طول تاریخ از جمله نتیجۀ بی توجهی ها و عدم پایبندی دولت ها در مجموع به تعهدات آنها بوده است، زیرا اگر امکانات و ظرفیت های زندگی از طرف مقامات آماده می گردید، زنان ایران ازین حق مسلم خویش استفاده نیز به عمل می آوردند و مشکلات بی شمار ما به میزان کنونی هرگز نمی رسید.

اگر زنان دنیای مدرن در جهت رهایى و برابرى گام برمی‌دارند و شعارشان آزادى، برابرى، عدالت اجتماعى، صلح و همبستگى‌ست و رویاى ساختن دنیایى دیگر را در سر می‌پرورانند، زنان در کشورهای خاورمیانه هنوز اندر خم یک کوچه اند و مجبورند برای به دست آوردن حقوق اولیه انسانی خود مبارزه کنند، ولی در کشور ما ایران در همین شرایط به شدت تبعیض آمیز نیز زنانی هستند که به مبارزه مستقل زنان اهمیت زیادی می دهند و بر علیه هر گونه سالاری و تبعیض و بی عدالتی مباره می کنند.

در حالیکه در دولت جدید کانادا نیمى از وزرا را زنان تشکیل می‌دهند و وزارت دادگسترى این کشور به یک زن بومی و وزارت نهادهاى دموکراتیک به یک زن افغان به نام مریم منصف سپرده می‌شود، در ایران و افغانستان زنان شهروند درجه دو به حساب می‌آیند و دادخواهی مادران داغدار ایرانی همچنان با ضرب و شتم حکومتگران اسلامی ایران مواجه میگردد.

زنان اولین قربانیان استثمار، تبعیض، جنگ، ویرانى و دربدرى در سراسر جهان، از میدان تحریر تا ایستگاه قطار شهر کلن، حتى در راه‌هاى پُر خطر فرار به سوى مناطق امن، مورد تجاوز قرار می‌گیرند.

در جهان بحران‌زده امروز، تولید و بازتولید خشونت با هر نام و نشانى روز به روز بیشتر می‌شود. در کشور ما این خشونت طی سی و هفت سال حاکمیت اسلامی بیشترین لطمه را بر نیمی از شهروندان یعنی زنان وارد کرده است. زنان ایرانی، جدا از سرکوب و پایمال شدن آزادی‌ها و حقوق بشر که همه شهروندان را در بر می‌گیرد، به عنوان زن هم مورد انواع تبعیض‌ها قرار می‌گیرند و هیچ سالی نیست که رژیم اسلامی قانون تازه ای به قانون‌های ضد زن خود نیفزاید.

با این وجود، از اولین روز روی کارآمدن حکومت ولایت فقیه دجال تا به امروز، مبارزه زنان در ایران برای رفع تبعیض و به دست آوردن حقوق برابر در مبارزات شهروندی برای آزادی و عدالت اجتماعی نیز، همیشه حضوری چشمگیر و موثر داشته و در بسیاری از موارد در صف اول قرار داشته اند.

یکی از ویژگی های حقوق بین الملل در ابتدای قرن بیست و یکم توسعه چشمگیر آن در زمینه حقوق بشر زنان است.یکی از دلایل آن این است که توسعه یک کشور با مشارکت زنان در حیات سیاسی اجتماعی اقتصادی و فرهنگی آن ارتباط مستقیم دارد.از سال ۱۹۴۵ یعنی پایان جنگ دوم و تاسیس سازمان ملل متحد که وظیفه اش حفظ صلح و امنیت بین المللی و حمایت از حقوق بشر منجلمه حق توسعه است تاکنون وضعیت زنان موضوع بیش از ۲۰ سند حقوقی بین المللی بوده که هریک از این اسناد مبین و منعکس کننده مشکل خاصی در رابطه با موقعیت زن می باشد.دراین زاستا کنوانسیون ۱۹۷۹ محو هر گونه تبعیض علیه زنان(از این به بعد کنوانسیون یا منشور) سند تدوین جدیدترین تلاش های عمده حقوق بین الملل برای توسعه وضع زنان در جهان است. پیشرفت های بین المللی دیگری نیز در مورد موضوع انجام گرفته به شکلی که امروزه گرچه این حقوق به صورت جهانی اجرا نمی شود در جهانی بودن حقوق بشر زنان کمتر بحثی وجوددارد.از آنجا که تبعیض ریشه در فرهنگ ها و آداب و رسوم جوامع دارد و یکی از شاخص های هر تمدن را مسلما باید در دیدگاه آن تمدن نسبت به وضعیت زنان دانست جهت مبارزه با آپارتاید جنسی در ترکیب اعضا کمیته رفع تبعیض علیه زنان حضور نمایندگان شکل های مختلف تمدن و نظام های حقوقی جهان پیش بینی گردیده است. در این میان به عنوان کشوری با سابقه تمدنی کهن الحاق ایران به کنوانسیون مذکور گام حقوقی بزرگی برای زنان خواهد بود.

بدون شک مبارزات مسالمت‌آمیز زنان ایران برای رفع تبعیض و برابری حقوقی با مردان با تکیه بر موازین بین‌المللی حقوق بشر یکی از صفحات درخشان تاریخ مبارزات جهانی زنان برای برابری حقوق با مردان است. ابتکار و نوآوری زنان ایران، شجاعت و استقامت‌شان در مقابل خشونت و سرکوب دولتی، ستایش جامعه‌ جهانی از فعالان ایرانی حقوق زن را برانگیخته است. اگر مبارزه با حکومت‌های خودکامه برای کسب حقوق سیاسی در طول تاریخ با واکنش خشن دولت‌ها مواجهه بوده، مبارزات حق‌طلبانه‌ زنان، کمتر با این نوع خشونت روبرو گشته و بیشتر با بی‌توجهی حکمرانان و جامعه‌ مردان مواجه بوده است. در جمهوری ولایت فقیه ایران اما، هر گامی که زنان به سوی برابری حقوق برمی‌دارند، متهم به «توطئه علیه امنیت نظام» می‌شوند، و هر زنی که برای حفظ حیثیت انسانی خود مبارزه کند، از دید حاکمان، «اخلالگر سیاسی» شناخته می‌شود و در معرض خشونت‌های جسمی و روحی دولتی قرار می گیرد.

امروزه زنان ایران، ناخواسته در صف اول مبارزه‌ای قرار گرفته‌اند که خواهرانشان در جهان، به ویژه در سه دهه‌ اخیر، در کشورهای مختلف به پیش برده‌اند. پیکار زنان ایران با تکیه بر موازین بین‌المللی حقوق بشر، دنیای جان‌سختٍ جهل، خرافات و مردسالاری را نشانه رفته که در طول قرون و اعصار تحت لوای دین و سنت، نیمی از بشریت را به اسارت کشیده است. زنان ایرانی نخستین کسانی نیستند که با چنین مْعضلی دست و پنجه نرم می‌کنند، زنان آمریکای لاتین، خاور دور و افریقا نیز با سنت‌های دیرپای ضدزن و رهبران واپسگرای مذهبی مبارزه کرده و می‌کنند. آشنایی با مبارزات آنان، نه تنها از نظر تجربه‌آموزی، بلکه به لحاظ روحی نیز به خاطر تقویت حس همبستگی و تنها نبودن در شرایط سخت مبارزاتی، ارزشمند است.

دستگیری زنان در دهه۶۰ درحکومت ولایت فقیه:

دستگیری زنان در دهه ۶۰، با فشارهای گوناگون فیزیکی، روانی و فردی صورت میگرفت. پاسداران و ماموران رژیم در انظار عمومی با ایجاد جو رعب و وحشت در میان مردمی که گاها به کمک شتافته بودند و به دستگیری اعتراض داشتند با استفاده از عباراتی مانند «این زن فاحشه است، بدحجاب است، خراب است و مسلح است.» از اعتراض مردم جلوگیری کرده و زندانی را به محل بازداشت انتقال میدادند ،در محل بازداشتگاه (زندان موقت) ابتدا به طور چندش آور بدن زن زندانی توسط زن پاسداری بازرسی می شد، گاها سینه، کمر و شکم را چنگ زده و می گشتند و با انگشت قسمت حساس بدن را لمس و بازرسی می کردند ادامه گشت بدنی و فشار روانی به اینها محدود نمیشد. کتک، ضرب و شتم با آلات قتاله، یعنی اسلحه و چوبهای کلفت که به گفته خودشان “خر کش و سگ کش” بود و با ضربه زدن پوتین سربازی به اندام تناسلی زن زندانی توسط پاسدار مرد، انجام میگرفت. این نمونه آخر به صورت فردی گزارش شده است و شکل عام به خود نداشت هر چند که آزار و فشار روانی به وفور در زندان اعمال میشد.

یک نمونه: در اتاق بازجویی، مرد پاسداری موهای زن زندانی را به دست گرفته و مدام به میزی میکوبد؛ یا الله اعتراف کن دوستات کیانند؛ یا الله وصیّت نامه بنویس؛ موقعی که بازجویی تمام میشود پاسدار خودکاری به دست زن میدهد تا مبادا دست نامحرم زن با دست او تماس پیدا کند.

نمونه دیگر: یا در روی تخت شکنجه بازجوی مرد روی پاهای زندانی زن می نشیند تا کابل به درستی و به کفایت به کف پا اصابت کند. وقتی شکنجه به اتمام می رسد مرد بازجو از روی پا بلند میشود و سر شلنگ را به دست زن میدهد و میگوید «دستتو به من نمی زنی ها» یعنی فاصله ای را بایستی زن زندانی حفظ می کرد. تا چند لحظه قبل مرد بازجو، روی پا و دهان زن زندانی نشسته بود!

بیش از یکصد سال مبارزه قهرمانانه زنان برای احقاق حقوق انسانی خود، علیرغم دستاوردهای بزرگ در برخی زمینه ها، هنوز نتوانسته است نگاه کالائی نظام سرمایه داری به زن را تغییر دهد. جهان به اصطلاح پیشرفته و متمدن، زنان را به یک کالا و به یک وسیله عیاشی، خوشگذرانی و تفـریحی تبدیل کرده است. ارزش و مقام والای زن، لطافـت و زیبائی زن، در واقع، مادران، خواهران، همسران و دختران وجه المعامله سرمایه داران قرار می گیرد و شرف و حیثیت شان لکه دار می شود. دنیای «متمدن» تجارت زنان را تحت عنوان «ارائه خدمات سکسی»، بعنوان یک شغل برسمیت می شناسد. تجارت سکس، بعبارت دیگر، یعنی کار بخش قابل توجهی از درآمد مافیای کثیف سرمایه را تشکیل می دهد. سالانه صدها هزار زن، فقط به بهانه توسعه ”صنعت“ گردشگری(توریسم) قربانی مطامع سرمایه داران می شوند. تنها به این آمار تکاندهنده توجه کـنید! « … در طول مدت ده سال اول پس از اعلام «استقلال» جمهوری اوکرائین، بیش از یک و نیم میلیون (۵ ⁄١) نفر زن و دختر زیر ٢۵ سال، به قصد فـحـشاء کشور خویش را ترک کـرده اند…. این، تنها نمونه کوچکی از زندگی غم انگیز زنان است.

در دنیای عـقب مانده و یا به عبارتی صحیحتر، در دنیای عـقـب نگه داشته شده و به تاراج رفته، شرایط زندگی زنان، از آن هم فاجعه بارتر است. آنان، در چهار دیواری خانه و جامه محصورند ، از همه نعمات آزادی محرومند، از هرگونه حـق و حقوق برابر با مردان ممنوعند. در این باره، با یادآوری چند مورد، می توان به عمق تراژدی زنان پی برد.

مثلا؛ در ایران اسلامی، عملا و قانونا، در رابطه با مسائلی همچون ادای شهادت، تقسیم ارث و قوانین ارتجاعی قصاص و غیره، دو نفـر زن، با یک مرد برابر است. در عربستان سعودی، زنان حتی، از حق رانندگی نیز محرومند، حق رفتن به سینما و تماشای فیلم را ندارند و ….

نا برابری حقوق زنان در خانه و در محل کار، و بطور کلی در تمام امور زندگی، دست ارتجاع و استثمارگران، مافیای چپاول و استعمار را باز گذاشته است. ولی، علیرغم همه تبعـیضات و تضییقات، تاریخ بشری، زنان قهرمان و مبارز واقعی و افسانه ای بسیار زیادی را بخاطر دارد.ازجمله ،مینااحدی ،شیرین عبادی ونرگس محمدی ،آتنا دائمی ،آتنا فرقدانی،نسرین ستوده ،فریبا داودمهاجرانی فریباکمال آبادی ،شیرین نجفی ،زینب جلالیان ، هزاران هزار قهرمان با نام و گمنام، زینت بخش تاریخ مبارزه و کار قهرمانانه زنان ایران است.

درهر صورت، جای بسا افتخار است که سازمانهای اجتماعی زنان، نهادهای حقوق بشر و زنان، روشنفکران، قلم بدستان و نیروهای مترقی ایران در دفاع از حقوق زنان قرار دارند و با وجود مشکلات امنیتی و موجودیت فزیکی “وزارات اطلاعات ”

و امکانات محدود اجتماعی به مبارزات شان بخاطر اعاده ای حقوق مادران و خواهران مان ادامه میدهند.

در سالروز جهانی زن، ضمن بزرگداشت ،یاد و خاطره همه زنان شهید و قهرمان، زنان مبارز در راه آزادی و دفع تبعـیض جنسی را گرامی داشته، این روز تاریخی را به همه مادران، همسران، خواهران و دختران جهان فرخنده باد می گویم و با آرزوی صبر و طاقت، ایستادگی و مقـاومت باز هم بیشتر برایشان، یقین قطعی دارم که مبارزات برابری طلبانه زنان فقط در همبستگی با پیکار برای عدالت اجتماعی قرین پیروزی خواهد بود و این ممکن است! بی شک، غیرممکن ها در جامعه سرمایه داری، در جامعه سوسیالیستی بآسانی تحقق می یابند!

احسان فتاحی فعال سیاسی وفعال حقوق بشر