به مناسبت خاموشی خالق " نام گل سرخ ": آمبر تو اِکو[۱]
بر گردان: رحمت بنی اسدی
Thu 25 02 2016

" رمانی نوشتم که از نوشتنش لذت می بردم. گمان می کنم همین دلیل برای نوشتن و شرح یک داستان کافی باشد."
سه سال پس از چاپ رمان " نام گل سرخ" و پیش از آن که علاقمندان به ادبیات را در سطح جهان شگفت زده سازد، سر و صدای زیادی بابت این رمان در خود ایتالیا بر پا و از نویسنده اش خواسته شد در صورتی که می تواند توضیح های چندی به خواننده بدهد. نویسنده در کتاب دیگری که نوشت، طی یک زیر نویس و حاشیه نویسی طولانی به این پرسش های خوانند گان پاسخ داد. در یک " حاشیه نویسی " کامل که موضوع یک کتاب دیگر است، نویسنده به تمامی پرسش های رسیده، پس زمینه ها، کارها، شخصیت ها و به ویژه سده میانه که داستان نام گل سرخ در آن می گذرد، را توضیح می دهد. نویسنده برای نوشتن این رمان، منابع بی شماری را جست و جو می کند و به نظر می رسد خود او از این وظیفه خاص که منجر به یک اثر ادبی می شود، حیرت زده است. آمبر تو اِکو پیش از این، به عنوان یک دانشمند از شهرت خوبی در جهان برخوردار است. او که در 1932 زاده شده و دارای دکترای ادبیات است، روی یک برنامه تلویزیونی در مورد اندیشه های " سن توماس آکویناس " فیلسوف و مشهور به حکیم آسمانی در سده های میانه کار می کند، اما به عنوان استاد میهمان نیز در چندین دانشگاه درس می دهد. او مقاله های گوناگون، رساله ها و مطالب طنز نیز نوشته است. از سال 1971 به سمت استاد "نشانه شناسی و نماد شناسی[2] " در دانشگاه شهر بولون واقع در شمال ایتالیا منصوب و صاحب کرسی استادی می شود: این نظریه " نشانه شناسی علمی " که بر روی قواعد زبان شناسی استوار است، توسط خود آمبرتو اکو پایه گذاری شده است." دولت ها در سطح جهان با به رسمیت شناختن این زمینه علمی، از اکو برای بحث و سخن رانی در همه جا دعوت می کنند. از این رو، هنگامی که رمان " نام گل سرخ " به چاپ می رسد، اکو به عنوان یک روشنفکر اروپایی کاملا شناخته شده است.
موضوع رمان در سال 1327 میلادی و در یک دوره خونینی از کشاکش میان پاپ و امپراتور یا شاهزادگان و اسقف ها می گذرد. دوره تفیتش عقاید است و بر زبان راندن حتا یک کلمه از روی بی احتیاطی، موجب دستگیری، شکنجه و محکوم به سوزاندن می شود. در زمستان این سال، "گیوم باسکروَیل " مفتش سابق و راهب انگلیسی از فرقه فرانسیس مقدس همراه با شاگرد جوانش به نام " آدسو دو مِلک " به صومعه یی پرت در میان کوهستان های ایتالیا می رسند. گیوم باسکرویل که برای یک ماموریت مذهبی به این صومعه پا نهاده است، به زودی با حادثه غریبی برخورد می کند و آن آتش سوزی در صومعه و مرگ چندین راهب است که هریک به طرز اسرار آمیزی یکی پس از دیگری ازمیان می روند: یکی از پنجره به پایین پرتاب می شود؛ جسد دیگری در مخزن خون خوک پیدا می شود و همین طور سومی و... راهب مسئول حساب و کتاب، در همه این قتل ها دست شیطان را می بیند و از گیوم باسکرویل؛ کمک می خواهد. باسکرویل که به تحلیل های جالب مشهور است، به زودی در همه این مرگ ها، دست خونین و جنایت کاری را می بیند. گیوم به یاری شاگرد با استعدادش صحنه ها را بازسازی می کند. تمام صحنه های در نهایت به کتاب خانه یی منجر می شود که در قلب صومعه قرار دارد.و تحت نظر " یورگ " کتاب دار پیر و کور و دست یارش اداره می شود.و این دو تنها کسانی هستند که به اسرار معماری پیچیده ساختمان صومعه و ثروت آن آشنایی کامل دارند.
" بنابراین، جز این دو،هیچ کس دیگر نمی توانند به طبقه آخرساختمان دست رسی یابند؟ هیچ کس به جز این دو. هیچ کس حتا اگر بخواهند موفق نمی شوند. کتاب خانه به تنهایی از خود دفاع می کند و ژرفای مبهم و مرموز کتاب خانه،آن را به عنوان میزبان حقیقت و نیز فریب دهنده یی که دروغ احاطه اش کرده، دست نیافتنی ساخته است. کتاب خانه هزار توی معنوی و هم چنین دخمه پر پیچ و خم زمینی است. شما می توانید به آن وارد شوید، اما از آن نمی توانید بیرون بیایید. و این قاعده و قانون صومعه است."
پس از جست و جوی زیاد، گیوم و آدسو وارد کتاب خانه می شوند و به راز کشنده آن پی می برند: این کتاب های ممنوعه اند که در هنگام ورق زدن آن، از سر بی احتیاطی منجر به مرگ خواننده می شوند، زیرا یورگ، کتاب دار پیر برای جلوگیری از خواندن و پخش نظرات آمده در برخی از کتاب ها، گوشه بالای صفحات آن را زهر آگین کرده است: انگشت آلوده به زهر هنگامی که با آب دهان خیس می شود تا صفحه کتاب را ورق بزند، بلافاصله زهر را در بدن خواننده کتاب پخش و باعث مرگ فوری او می شود. زمانی که گیوم به این راز پی می برد و می خواهد با یورگ کتاب دار مشورت کند، کتاب دار کور، با بلعیدن صفحه یی از کتاب خود را مسموم می کند و می کشد. بر اثر افتادن او به زمین، شمع دان روشن نیز وارونه می شود و آتش نخست به کتاب خانه و سپس به تمامی صومعه سرایت می کند.
اما این کتاب های ممنوعه کدام اند که مرگ و نابودی خواننده را نیز به دنبال دارند؟ پاسخ ان خیلی آسان است: نخستین آن، رساله فن شعر ارسطو ست که در نخستین کتاب فلسفه یونان از سن توماس آکویناس آمده است. این اثر، هم چنین یک مرجع معتبر در نظریه های مسیحیت است و با تراژدی های این دوره سر و کار دارد. دومین اثر درباره کمدی صحبت می کند. این کتاب گم شده تلقی می شد، در حالی که دست نویس آن در کتاب خانه بود. گفت و گوی طولانی و شنیدنی میان گیوم و یورگ کتاب دار، پرده از این راز بر می دارد که چرا خواندن کتاب کمدی برای اهل کتاب ممنوع است. از نظر یورگ متعصب و بینادگرا، " خنده " کار شیطان است که انسان ها را می فریبد، آن ها را دیوانه می کند و از ایمان واقعی دور می سازد. خنده خطرناک است و اگر شخصیتی مانند ارسطو، خنده را مناسب تشخیص می دهد، باید مانع شناخت و آگاهی مردم به ویژه مومنان از نظرات ارسطو شد.
با توجه به این که رمان در سده بیستم نوشته می شود، این نوع نزاع فکری و اخلاقی ظاهرا چندان ارزشی ندارد، اما نویسنده رمان با دقت بسیار زیاد، فضای سده های میانه را ترسیم می کند و مفاهیم و جهان بینی های متفاوت را به بحث می گذارد، در هم بافتگی الهیات، کفر و بدعت و پیامد های آن را هم زمان به صورت مذهب و سیاست در دراز مدت نشان می دهد و خواننده را به اهمیت اساسی کتاب های دست نویس در مباحث روحانی این زمان آگاه می سازد.
این در هم آمیختگی دقیق و تنظیم شده، رمانی می شود که در میان خوانندگان از طیف های گوناگون با موفقیتی عظیم روبه رو می سازد. می توان این کتاب را یک رمان پلیسی خواند که تمام عناصر سنتی یک رمان پلیسی را در خود دارد؛ می توان به آن به مثابه یک رمان مستند نگاه کرد که پژوهش یک دوره تاریخی است؛ ترکیب این دو بیشتر کتاب را هیجان انگیز می کند. و آمبرتو اکو موفق به ساخت اثری می شود که هرگز خواننده را خسته نمی سازد. افزون براین،نویسنده با تسلط کامل از دانش خود به عنوان نشانه شناس در اثر بهره می گیرد تا یک جهان نمادین، خیالی، تمثیلی و حالت ویژه یی از ابهام را خلق کند. تحقیقات جنایی زمینه بسیار مناسبی را برای این نوع بازی ذهنی و فکری فراهم می سازد، زیرا معیار ها چیزی به جز " نشانه " های مبهم نیستند که باید شناسایی و کشف شوند. با یک نگاه، نام گیوم باسکرویل ، خواننده را به یاد " شرلوک هولمز " و رمان مشهور " سگ باسکرویول[3]" از آرتور کونان دایل نویسنده اسکاتلندی ( 1930 -1859) و پیش تاز رمان نویسی جنایی می اندازد. از نظر ذهنی نیز گیوم کاملا نسبت به زمان خود پیشرو ست و باور او به خرد و منطق و نیز به اصولی مانند مدارا و عشق انسانی از او یک پیش گام انسانیت و روشنایی می سازد.
نام گل سرخ؛ با وجود نقد های زیاد به آن، به یکی از پر فروش ترین کتاب در جهان تبدیل می شود در نقد این رمان برخی به طور اهانت آمیزی از یک رمان " پست مدرن " سخن گفته اند که نویسنده اش هیچ چیز تازه یی برای گفتن ندارد و تنها عناصر و موادی که از پیش وجود داشته است را با ضربه های نقل قول ها و به طرز ماهرانه به هم گره زده است. آمبرتو اکو در حاشیه نویسی بر رمان، بر منتقدان خود را که رمانش را " پست مدرن " خوانده اند" با زبانی طنز و ویژه پاسخ می دهد او می افزاید: " خواستم خواننده را سرگرم کنم تا از این اثر لذت ببرد. همان قدر که خودم از آن حظ بردم."

دوصحنه از فیلم نام گل سرخ به کارگردانی " " ژان – ژاک آننو" ( 1986)که در همین سال برنده جایزه اسکار می شود.
آمبرتو اکو: زندگی و آثار
آمبرتو اکو در 5 ژانویه 1932 در " پی اِمونت" واقع در شمال غربی ایتالیا زاده شد. پس از تحصیلات دبیرستانی، در شهر تورن فلسفه خواند و موضوع تز دکترای خود را در باره مساله زیبایی شناسی نزد سن توماس آکویناس انتخاب کرد. در تلویزیون دولتی ایتالیا و در بخش فرهنگی آغاز به کار کرد و درکنارش با نشریات گوناگون به هم کاری پرداخت. از سال 1959 تا 1976 در انتشارات بومبیانی ویراستار بخش فلسفه، جامعه شناسی و نشانه شناسی[4] شد. هم زمان از 1961 در دانشگاه های تورَن و سپس در فلورانس و میلان به عنوان استاد زیبایی شناسی درس داد و نیز به عنوان استاد میهمان در نقاط گوناگون از جمله در سائو پولو، نیویورک، شیکاگو و هم چنین در دانشگاه های یال در نیوهاون یا در کارولینا ی جنوبی کنفرانس های مهمی برگزار کرد. از سال 1971 در دانشگاه بولون که ریاست موسسه علوم ارتباطات و تئاتر آن جا را نیز به عهده داشت، به تدریس نشانه شناسی مشغول شد.
در سال های 1963 آمبرتو اکو به کمک دیگر هم فکران خود " گروه 63 [5]" را بنیاد گذاشت که یک گروه " نئو آوانگارد " و پیش تاز ایتالیایی بود که عده یی از روشنفکران و هنرمندان معاصر را در بر می گرفت. این گروه در زمینه تاریخ آینده گرایی و نیز سوررئالیسم نظریه هایی ارائه داده اند. آن ها هم چنین تمامی استاندارد های ادبی موجود و سنتی را پشت گذاشته و در زمینه شعر و نیز رمان به تجربه های نو دست زده اند. تلاش گروه 63 و برای خلق اشکال نوین در تئاتر و نمایش، نام آنان را در جهان مشهور ساخته است.
آمبرتو اکو در کنار فعالیت های ادبی و آموزشی اش، چندین نشریه نیز منتشر کرده است. در 1974 نخستین کنگره جهانی نشانه شناسی را در میلان راه انداخت و از 1988 تا زمان مرگ ریاست نشانه شناسی انستیتوی سان مارینو را که خود بنیاد نهاده بود، بر عهده داشت. هنگامی که در 1980، رمان نام گل سرخ او به چاپ رسید، شهرت جهانی اش چند برابر شد. در 1988 دومین رمان او به نام " آونگ فوکو" به بازار کتاب آمد و در 1994 سومین رمانش به نام " جزیره روز گذشته " انتشار یافت.
جوایز ادبی گوناگون جهانی به آمبرتو اکو تعلق گرفته و دکترای افتخاری چندین دانشگاه معتبر جهان را از آن خود کرده است. چراغ زندگی آمبرتو در 19 فوریه 2016 خاموش شد.
______________________________________
این کتاب به وسیله آقای شهرام طاهری به فارسی برگردانده شده است [1] Il nome della rosa : Emberto Eco
[2] Sémiotique
[3] The Hound of the Baskervilles: Arthur Conan Doyle
[4] Sémiotique دانش نظام های نشانه های برقراری ارتباط خواه از طریق زبان یا غیر آن است.
[5] Groupe 63
گروه 63 در 1960 در ایتالیا به وجود می آید و از سال 1963 در پارلم جلساتی را سازماندهی می کنند که که آمبرتو اکو نیز یکی از این پایه گزاران این جنبش ادبی است.هدف این جنبش تجدید نظر جدی در شکل و محتوای زبان ادبی است این گروه هم چنین تمامی ارزش های های جامعه به ویژه در زمینه ارتباطات که از راه رسانه های جمعی اعمال می شود را به چالش می گیرند.آن ها هم چنین نگاه نقادانه به شبکه های آموزشی و ارتباط طبقه متوسط با جامعه سرمایه داری دارند م.
|
|