عصر نو
www.asre-nou.net

سهيلا سعدان

تاریخِ ایران در یک پرگار


Thu 20 08 2015

برنامه ى پرگار با انداختنِ نورافکن بر روى شبحِ ساواک، باعث ایجاد عکس العمل هایى در بین افراد و گروه ها شده است که هر کدام در نوع خود قابل توجه است.چهار مهمان در برنامه حضور دارند که مى خواهم از آنها به عنوان چهار عنصر اثرگذار بر تاریخ ایران یاد کنم،گرچه قاعدتن بر اساس سال تأسیس ساواک تا زمان حاضر باید ،عناصر تاریخى که ذکر مى شود مرتبط به ۶٠سال گذشته باشند ،اما شاید در انتها شما هم بامن هم عقیده شوید که این عناصر ،حى و زنده در تمام تاریخ ایران حضور داشته اند.
سوپر استار این برنامه ،کارمند نه چندان معروف ساواک است که حتى اگر در تمام مدت برنامه هم سکوت میکرد ،میشد از نگاه تحقیر کننده و نیشخند نه چندان پنهان اش به خوبى فهمید که میل به آزار دیگران در وجودش نهادینه شده است،این آقا نماینده ى بخشى از تاریخ ایران است که بانامِ سرکوبگر مى شناسیمش. این آدم مى تواند در هر دوره ایى از تاریخ ظاهرى متفاوت داشته باشد،گاهى با صورت آویزان و کراواتى بر گردن،و گاهى با داغى بر پیشانى و ریشى انبوه و یقه ى لباس بسته.با چشمانى سرد و بیروح و دهانى پر از نفرت و فریب. سرکوبگر همیشه نیاز به رئیس دارد تا وظایف اش را به او دیکته کند،او کوتاه ،کوبنده و قاطع حرف میزند و مطمئن است که واقعیت را مى گوید،مأموران خوب و وفادار که در همه جاى تاریخ ایستاده اند.
قهرمان درجه ى دوِ برنامه آقاى نگارنده ى تاریخ یا محقق بى طرف است که اتفاقن درست مى گوید ،جایى که او ایستاده است به لحاظِ ماهوى طرفى وجود ندارد،همه چیز براى او از پیش مثل روز روشن است،محقق بیطرف به شناختِ سازوکارِ پدیده هاى اجتماعى و سیاسى واقتصادى،و تاثیرات آن بر جوامع انسانى ،علاقه ایى ندارد.کار او بررسى عملکردِ نیروهاى اثرگذار بر پدیده هاى مذکور است و البته دولت ها (قدرتمندان) و نیروهاى وفادار به آنها مهمترین عواملى است که او باید به آنها بپردازد.در این معادله ى خطى که محقق به آن نگاه مى کند،جایگاه بیطرفى باید جایى باشد که هیچ مجهولى وجود ندارد تا او مشق هاى بى طرفانه اش را دیکته کند ،دست بر قضا ،محقق بیطرف هم تیپِ خاصى دارد ،او فردى آرام است،از آمار و إعداد استفاده مى کند تا بر دقت مطالعات اش تاکید کند و از طنز ماجرا در کنار عامل سرکوبگر نشسته است تا یادآور کاتبان دربارى باشد،نیشخند هم میزند تا ترس اش را از ما پنهان کند.
دو عنصر تاریخى کشورم ،رودروى آنها نشسته اند،یکى از آنها با ظاهرى شیک و مرتب و به روز شده ،نماینده ى تمام انسانهایى ست که سعى کرده اند با برداشتى خاص ،دین مسلط بر جامعه را به روز کنند و از دین لباسى نو بدوزند تا پیکرِ زخم دیده ى کشور را با آن بپوشانند تا شاید روزى فرصت کنند ،زخم ها را درمان کنند،این آقا نماینده ى روشنفکران مذهبى ست ( که البته بنابر مقتضى زمان اصل دین را تعریف مى کند ) وآخرین مرد،نماینده ى بخشِ دیگر خواه ِ کشورِ من است ( که این بار به نام نیروهاى چپ و یا شاید از فرزندانِ مزدک و مازیار باشد)، او کوچک است و باصدایى آرام که از اعماق تاریخ بر مى خیزد ،نماینده ى تمام شورش گران تاریخ من است.
این دو مرد آخر با کلى گویى و تاکید بر رفتارهاى غیر انسانى دو طرف دیگر ماجرا و بانفى آنها ،سعى در تعریف خود دارند،اشکالى که اتفاقن در تمام طول تاریخِ لااقل معاصر ایران ،تکرار شده است،به این معنا که نیروهاى تحول خواه هیچگاه نتوانسته اند تعریف درستى از خود و اهداف شان در ذهن مردم ایجاد کنند و آگاهانه و غیر آگاهانه سعى در پنهان نمودن واقعیت وجودى خود داشته اند،این دو مرد حرف میزنند ،گاه فریاد مى زنند و گاه آرام مى شوند ،اما در برابر نیشخندهاى تلخ ،دو عنصرِ غالبِ تاریخ کشورم ،مرا با سوال هایى که پاسخ اش را ندارم ،تنها مى گذارند..